انواع تماس ذهن با موضوعات
فارسی 2669 نمایش | به طور کلی تماس حس مشترک ما (ذهن به طور عمومی) با موضوعات خارجی یا موضوعات داخلی که مطرح می کنیم،
بر دو قسم است:
قسم اول تماس سطح "من" (حس مشترک) با خود موضوعات به طور مستقیم. این قسم موضوعات با بعدهای کمی که درباره آنها حکم فرماست می تواند مورد درک ما بوده باشد. بدین معنی که مثلا رودخانه ای با طول صد متر را درک می کنیم و گویی ذهن ما این صد متر را مانند آینه نشان می دهد و یا هنگامی که گله گوسفند را که مرکب است که صد رأس گوسفند به همان شکل خارجی مورد درک قرار داده ایم. در این تکثر که احتیاج به اشغال فضای معینی دارد گویی در ذهن ما نیز همان فضا موجود است. ولی در آن هنگام که این صد گوسفند یا آن رودخانه از حس مشترک ته نشین شده و به شعور تاریک سرازیر می گردند، آیا در آنجا هم همان بعد و عدد وجود دارد؟ ما هم از بعد صد متری در روان خود، آگاهی داریم و هم از صد عدد گوسفند، اما موقعی که در عمق "من" وجود دارند هیچ گونه تزاحمی در اشغال فضا و اختلاف از حیث تازگی و کهنگی ورود انها در عمق "من" نمی بینیم، و همین که بخواهیم آنها را به حس مشترک وارد ساخته و فعلا آن خصوصیت بعدی یا عددی را مورد توجه قرار دهیم، فضایی برای ما تجسیم می گردد که هم بعد را با کشش خاص خود و هم عدد را با کثرت خود برای ما نشان می دهد. لذا دراین گونه آگاهی می توان فضا یا به عبارت روشن تر فضای ساختگی ضروری را برای حس مشترک تصدیق نمود. ولی در عمق "من" همه این بعد ها و همه آن عدد ها بلکه همه مفاهیم و پدیده ها که ازخارج و داخل در عمق "من" ذخیره شده اند، بدون مرز بندی وجود داشته و هیچ گونه فضای جبری ساختگی را اشغال نمی کنند.
قسم دوم آن حالات روانی هستند که از ناحیه ذات خود دارای هیچ گونه بعد و کثرت عددی نمی باشند، مانند محبت و کینه و شادی و اندوه و وحشت و تأمل و اراده و تصمیم و غیرذلک. این پدیده ها در موقع فعلیت، یعنی در آن موقع که ما دارای آن پدیده می باشیم مثلا درباره موضوعی حالت شادی را در خود احساس می کنیم، با پدیده اندوه اگر چه آن اندوه درباره موضوع دیگر بوده باشد سازگار نیست، زیرا تمام "من" را اشغال نموده است با این حال، هیچ گونه ترسیم فضایی ولو ساختگی درباره شادمانی مزبور امکان پذیر نمی باشد. در این گونه پدیده ها اگر چه شدت و ضعف احساس می گردد ولی این دو مفهوم نمی رساند که فعلا شادمانی زیاد فضای بیشتری را اشغال نموده و شادمانی کم، فضای کمی را پر می کند. بلی، از آن جهت که قابل اجتماع با حالت متضاد خود نیست مانند اینست که تمام فضای روح را اشغال نموده است. اما اگر به عمق "من" بنگریم، خواهیم دید شادی ها و اندوه ها و تفکر های گوناگون و آرزوها و تمایلات و نومیدی ها و... ده ها امثال این پدیده ها بدون اینکه موجودیت "من" را رنگ آمیزی انحصاری نمایند وجود دارند. بدین جهت است که ما با هیچ دلیل منطقی و علمی نمی توانیم بگوییم اجتماع یک عده پدیده های روانی در روان ما مانند اجتماع یک عده نمود های فیزیکی در فضای مناسب می باشد.
منـابـع
محمدتقی جعفری- وجدان- صفحه 120-121
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها