گفتگوها و درگیری های کلامی امام حسن (ع) با معاویه

فارسی 4861 نمایش |

امام حسن (ع) که طبق حکمتها و مصلحتهایی، پس از تهیه مقدمات جنگ و موفق نشدن به آن، با معاویه از در صلح درآمد، چنین نبود که روزگار را چون مردی ناتوان و زبون به سر آورد. شخصیت پسر بزرگ فاطمه (ع)، همواره مورد عزت و حشمت بود. معاویه از امام بسیار حساب می برد، و تا امام زنده بود و به بسیاری از مظالم و جنایات خویش دست نیازید.
مکرر اتفاق می افتاد که چون امام با معاویه روبرو می شد، به او پرخاش می کرد و او را چونان موجودی حقیر می نگریست. در متون تواریخ از این نمونه بسیار نقل شده است. از جمله شیخ ابومنصور طبرسی، در کتاب «الاحتجاج» فصولی چند در درگیری ها و گفتگوهای کوبنده امام با معاویه وا طرافیان او روایت کرده است. حتی گفته اند گفتگویی که امام در یکی از برخوردهای معروف خود با معاویه کرد، در روزی که از جمله عمروبن عثمان بن عفان، عمرو عاص، عتبه بن ابی سفیان، و ولیدبن عقبه ابی معیط، و مغیره بن شعبه جمع بودند، از کوبنده ترین و شدیدالحن ترین و پرهیاهوترین گفتگوهایی است که در تاریخ اسلام رخ داده است. در همین محفل بود که چون امام سخنان خویش را به پایان برد، و حقایق بسیاری را درباره معرفت و شناسایی مردان راستین اسلام، و بی ارجی و حقارت آن منافقان بیان داشت و برخاست و از محفل بیرون رفت، معاویه به آن جمع گفت: به شما نگفتم که نمی توانید این مرد را کوچک کنید. او شما را رسوا کرد. او در حالی رفت که فضا را در چشم من تار کرد.
یک نمونه دیگر از درگیریهای کلامی و رشادتهای امام در مقابله با آن منافقان و دین تباهان این واقعه است که مورخان در کتاب «الحتجاج» نقل کرده اند ذکر کرده اند. چون معاویه به کوفه آمد به او گفتند: حسن بن علی در نظر مردمان مقامی بس بالا و ارجمند دارد. تو اگر او را امر کنی تا بر منبر آید و یک پله پایین تر از تو نشیند، همین او را از چشم مردم می اندازد. معاویه نپذیرفت. آن عده اصرار کردند. او پذیرفت و به امام گفت تا بیاید و یک پله پایین تر از وی بر منبر قرار گیرد. امام در آن جای قرار گرفت، آنگاه حمد و ثنای خدای گفت: سپس فرمود: اما بعد، ای مردم! اگر همه جهان را بگردید تا مردی پیدا کنید زاده پیامبر، جز من و برادرم (حسین) کسی نخواهد یافت. ما دست خود به این سرکش طاغی (اشاره فرمود به معاویه که در پله بالای منبر جای داشت) دادیم، چون چنان دیدیم که اکنون حفظ خون مسلمانان بهتر است (پس از این سخنان) معاویه ناتوان و خوارمایه به سخن گفتن پرداخت و علی (ع) را سب کرد و ناسزا گفت. امام حسن (ع) برخاست و روی به معاویه کرد و فرمود: «ای پسر هند جگر خوار، آیا تو به امیرالمومنین بد می گویی؟ با اینکه پیامبر خدا (ص) فرموده است: هر کس به علی بد گوید به من بد گفته است. هرکس به من بد گوید به خدا بد گفته است. و هر کس به خدا بد گوید، خدا او را در آتش دوزخ می افکند و در آنجا جاودان می ماند.»
آنگاه امام، در کمال غرور و بی اعتنایی به معاویه، از منبر فرود آمد و به سرای خویش رفت. و دیگر هیچگاه در آن محل پای ننهاد.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- امام در عینیت جامعه- صفحه 135-137

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها