انواع ولایت تکوینی و ارتباط ولی با خدا
فارسی 3606 نمایش |این اصل که افرادی از انسان ها حایز مقام ولایت هستند، ناشی از تقرب شخص «ولی» به خداست که دیگران ندارند. برای تحقیق بیش تر درباره ولایت تکوینی و دانستن این که عالی ترین مقامی است که به یک فرد داده می شود می توانیم مسئله آفرینش «خلیفه الله» در روی زمین را نیز مورد بررسی قرار بدهیم، زیرا موضوع خلیفه الله به مثابه یک حقیقت تکوینی است که می تواند در هدف آفرینش دخالت داشته باشد. پس در حقیقت خلیفه الله از نظر تکوینی در افراد انسانی اثر دارد خواه از نظر علت به معنای عمومی آن و خواه از نظر غایتی که انسان ها باید رسیدن به آن را در نظر گرفته راه تکامل را در پیش بگیرند. ولایت تکوینی به دو نوع مهم دسته بندی می شود:
ولایت تکوینی وجودی
مقصود از ولایت تکوینی وجوی آن است که فرد انسانی هر اندازه در راه تکامل جلوتر برود و هر اندازه به رشد شخصیت بیش تری نایل شود و قیافه الهی او بیش تر نمایان گردد تقرب او به خدا بیشتر می شود و در نتیجه قدرت تصرف و نظارت او در انسان ها به عنوان نماینده الهی به معنای عمومی بیشتر خواهد شد.
این نوع ولایت که ما آن را ولایت تکوینی وجودی اصطلاح کردیم اکتسابی است و آیات و روایاتی که برای انسان ها با ایمان اثبات ولایت می کند به همین معناست. اینان در حقیقت اولیا خدا هستند. این ولایت مختص هیچ نژاد و نسبی نیست همان گونه که رنگ و شکل و دیگر خصوصیت های طبیعی کوچک ترین دخالتی در این ولایت ندارد بلکه به این مربوط است که چه اندازه یک انسان توانسته باشد از عقل سلیم و وجدان و شعاع الهی که درنهاد اوست بهره براری نموده شخصیت خود را به ثمر برساند. اگر چه مقصود مولوی نسل باشد که می گوید:
پس امام حی قائم آن ولیست*** خواه از نسل عمر خواه از علیست
این نوع ولایت از نظر مدارک اسلامی قابل پذیرش است بلکه چنان که دیدیم منابع اسلامی این گونه اشخاص را اولیای خدا می نامد. بنابراین اگر مقصود جلال الدین محمد مولوی از امام حی قائم اصطلاح خاصی باشد که در عقاید اسلامی مطرح است و او را به عنوان شخصیت تعیین شده الهی می پذیرند موضوع صحیح نمی باشد. برای توضیح این مطلب نوع دوم یعنی ولایت تکوینی تعیینی را مورد بررسی قرار می دهیم.
ولایت تکوینی تعیینی
این نوع ولایت تکوینی با نظر به مدارک اسلامی اکتسابی نمی باشد بلکه مطابق مصالحی که پشت پرده است و تنها خداوند متعال به آنها داناست تنها اشخاص معینی این مقام والا را حیازت می کنند این ولایت در انحصار پیامبران عظام و جانشینان آنها قرار دارداین ولایت از دو آیه شریفه در قرآن مجید استفاده می شود:
1- «الله اعلم حیث یجعل رساله؛ خداوند می داند رسالت خود را کجا (در چه موردی) قرار بدهد.» (انعام/ 124)
2- «ولکن الله یجتبی من رسله من یشاء؛ ولی خداوند از پیامبرانش هر کس را که بخواهد بر می گزیند.»
در روایات هر دو گروه مهم اسلامی؛ شیعه و اهل سنت روایت زیر نقل شده است: «الخلفاء من بعدی اثنی عشر کلهم من قریش؛ جانشینان من پس از من دوازده نفرند و همه آنها از قریش می باشند.»
این روایت که با عباراتی گوناگون نقل شده است می تواند ولایت تکوینی تعیینی را به روشنی اثبات کند. اگر بخواهیم این دوازده نفر را با کسانی تطبیق کنیم که در صدد ولایت امر بر آمده اند به غیر از پیشوایان جهان تشیع قابل تطبیق نخواهد بود زیرا تعداد هیچ یک از سلسله های دیگر متصدیان خلافت با این عدد قابل تطبیق نمی باشد.
پس روایت یاد شده، تنها دوازده نفر اولیاء الله تعینی را می گوید که به پیشوایان جهان تشیع منطبق می باشد. ممکن است گفته شود این چه خصوصیتی است که خداوند به بعضی از افراد عطا کرده و آنها را برای ولایت تکوینی تعیینی انتخاب می کند؟ می گوییم: از نظر اسلامی چنان که ولایت که دامنه پیامبری است امری الهی خواهد بود. اما از نظر فلسفی باز نمی توان تردید کرد که خداوند به خاطر علل پنهانی که ما نمی دانیم خصوصیاتی را به بعضی از افراد انسانی ارزانی می دارد که به وسیله آن خصوصیات، دارای ولایت تکوینی می شوند؛ همان گونه که درباره چند نفر به صراحت می فرماید: «ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین؛ خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر همه جهان ها برگزید.» (آل عمران/ 32)
این برگزیدن هرگز بدون حکمت واقعی نمی باشد. از این رو، این اعتراض صحیح نیست که خداوند چرا میان انسان ها تفاوت گذاشته و بعضی از آنها را بر دیگران ترجیح داده است! زیرا این خصصیت به منزله سرمایه ای غیر اختیاری است که خداوند به آنان عطا فرموده است اما به ثمر رساندن این سرمایه کاملا به اختیار آنها می باشد. آنان از این جهت که دارای سرمایه کلانی از شخصیت هستند نسبت به دیگر مردم برتری اختیاری ندارند بلکه با به کار انداختن آن سرمایه در زندگی می توانند مقام والای شخصیت ار حیازت کنند.
همان گونه که در بعضی از نیایش ها می خوانیم: چون خداوند می دانست پیشوایان راه توحید (ائمه (ع)) در دنیا مطابق دستورات او عمل کرده از مزخرفات و هوی و هوس های حیوانی بر کنار خواهند بود و با اختیار کامل در پیشبرد شخصیت خود خواهند کوشید بنابراین آنها را با نشانه معصومیت آفرید.
خلاصه با نظر به منابع معتبر اسلامی و با نظر به تأیید عقلی ولایت تکوینی تعینی در میان بندگان خدا وجود دارد و این نوع از ولایت برای همه کس امکان پذیر نیست.
اما با ولایت تکوینی وجودی انسان می تواند به عالی ترین مقام ولایت برسد و یکی از اولیای مقرب درگاه خداوند باشد. حتی بنابر بعضی از روایات که در گذشته نقل کردیم ممکن است بعضی از اولیای خدا مورد غبطه بعضی از پیامبران رسمی باشند. در روایتی آمده است: برای خداوند بندگانی وجود دارد که پیامبران به آنها غبطه می خورند.
کوتاه سخن این که منصب نبوت و امامت تعینی بوده از نوع ولایت تکوینی وجودی نمی باشد. علت روشنی که برای این مسئله می توان بیان کرد، این است: اگر ولایت انبیا و جانشینان آنان تعیینی نبود و این دو منصب از مقوله پدیده های عمومی بود که برای هر کس وصول به آن مقام امکان پذیر باشد:
اولا خاتمیت پیامبر اکرم (ص) مورد اشکال قرار می گرفت.
ثانیا هر کسی که به مقام تقرب می رسید، می توانست ادعای پیامبری یا امامت کند، با اینکه می بینیم در میان پیامبران عظام دوره هایی طولانی فاصله می افتاد. بدون تردید، نمی توان گفت: همه مردم دوران های یاد شده زشت سیرت و تبهکار بوده و هیچ کس گرایش حقیقی به خدا نداشته است! در صورتی که آن مردان بزرگ نمی توانستند ادعای منصب مخصوص نبوت و امامت داشته باشند.
آری اگر نبوت و امامت ضابطه و ملاک مشخصی نداشت، مردم هرگز نمی توانستند راهنمای واقعی خود را تشخیص بدهند. به اضافه این که پس از اسلام، صدها و یا هزاران اولیای خدا ظهور کرده و به مقام شامخ عرفان مثبت رسیده اند، ولی هیچ یک از آنان ادعای نبوت یا امام نکرده اند و اگر نیز چنین ادعایی می کردند، پذیرفته نمی شد و مورد قبول واقع نمی گردید.
منـابـع
محمدتقی جعفری- امید و انتظار- صفحه 79-84
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها