ابعاد مقاومت در جامعه اسلامی
فارسی 2450 نمایش |مقاومت در برابر ستم و ستمگری در حوزه اهل ایمان، یک نهاد اعتقادی و یک اصل تکلیفی است. نفی حکومت طاغوت یکی از مقدمات استقرار حکومت خدایی است و یکی از ارکان عمده توحید عملی. خداوند در قرآن کریم، عینیت و واقعیت جامعه مومن را که می خواهد به فلاح برسد با چهار مشخصه ترسیم کرده است. «یا ایها الذین امنوا، اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقواالله تعلکم تفلحون؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد صبر كنيد و ايستادگى ورزيد و مرزها را نگهبانى كنيد و از خدا پروا نماييد اميد است كه رستگار شويد.» (آل عمران/ 200)
1- اصبروا: صبرکنید و شکیبا باشید!
2- صابروا: پایداری ورزید، و با هواها و پستیها بستیزید!
3- رابطوا: حاضر یراق باشید و به پاسداری بپردازید!
4- واتقوا: از خدا پروا داشته باشید!
1-بعد دینداری
بعد نخست، از ابعاد مقاومت بعد دینداری است، یعنی که هرکس بکوشد تا دین خود را (در اعتقاد و در عمل) حفظ کند، مبانی عقیدتی خویش را، با تفکر و تامل و کسب آگاهیهای سودمند، و شناختهای درست، و درسهای لازم، استوار سازد. همچنین به اعمال تکلیفی دین عمل کند، تا خویش را به عنوان فردی مومن و صدیق نگاه دارد، و در جامعه، به عنوان یک انسان متدین متعهد، حضور داشته باشد. برای این مقصود، هم باید به درست کردن و محکم ساخت ایمان اعتقادی بپردازد، و هم به تهذیب قلب و باطن و تقوی و خودسازی، یعنی: ایمان و عمل.
2- بعد دین آموزی
بعد دوم، آموختن دین و مبانی و تکلیف دین است به دیگران، و حفظ دین است در جامعه. مسلمان متعهد، باید برای حفظ دین در جامعه، و گسترش آن در این سو و آن سو، و بقا و انتقال آن، و خوب فهماندن آن، به فرزندان و نزدیکان و به اشخاص و محیطها، به کوشش برخیزد، و در این راه انبیایی از پای ننشیند، تا بدینگونه هسته مقاومت جمعی و مرکزیت قدرت دینی نیز همواره محفوظ بماند.
3- بعد فرهنگی
بعد سوم، نگهبانی و حراست فرهنگ دینی است در میان افراد و اجتماع. لازم است که به هر وسیله ای شده است، فرهنگ اسلامی و دینی، و سننن شیعی، در میان جامعه زنده بماند، و همواره نقش آفرین و جهت بخش باشد. مقصود از فرهنگ در اینجا، اعم است از مظاهر سنتی و عینی، و انگاره های ذهنی و فکری.
4- بعد اعتقادی (ایدئو لوژیکی)
بعد چهارم، تجدید حضور همواره جهان بینی دینی است در سطح اجتماع. نظام فکری دینی، باید همواره، به صورت یک نظام فکری نیرومند و مستدل، در میدانهای اندیشه اجتماعی حاضر و حاکم باشد. در این بعد، تکلیف، عمیق و دقیق است. باید پیوسته آگاهانی تربیت شوند، که از همه مکاتب فکری، و مبانی ایدئولوژی آگاه باشند، و در همه صحنه ها، و در برابر پیدایش هر فکری و کشفی و نظریه ای، مسائل را روشن کنند، و آسیب ناپذیری حقایق دینی و اعتقادی را نشان دهند، و حقیقت تفکر دینی را پاس دارند، و از حضور و نفوذ و فعال بودن آن حمایت کنند. تاکیدهای امام صادق (ع) بر لزوم مناظره مذهبی و اعتقادی و کسب تبحر در این کار، و پرداختن تبحر داران به این امر عظیم، باید برای همه (به ویژه حوزه های علمیه) سرمشقی بزرگ باشد. باید حوزه های مذهبی، فاضلانی خوش قریحه، خوش لفظ، خوش لهجه، خوش فکر، خوش قلب، خوشخو، دانا و قادر بر تفهیم و مناظره تربیت کننده، و بدین وسیله جوانان معصوم را، دستبرد هر جریان فکری، و انحراف اعتقادی محافظت نمایند. این کسان باید طرز سلوک با جوانان را نیز بدانند.
5- بعد اقتصادی
بعد پنجم، حفظ قدرت مالی، و امکانات اقتصادی اسلامی است. همه نهضتها و انقلابها و اصلاحها، هم برای گسترش یافتن، و هم برای باقی ماندن، نیازمند هزینه اند. جامعه نیز در مواردی نیازمند کمک مالی است. افراد نیز در مواردی نیازمند کمک مالی هستند. دیگر ابعادی که ذکر کردیم، و ذکر خواهیم کرد، همه و همه، نیاز به هزینه دارد. بنابراین، بقا و تکثیر ثروتهای سودمند عمومی، در میان جامعه متدین، جزء وظایف است. و یکی از ابعاد مقاومت، همین تمکن و توانمندی مالی است. قرآن کریم، مال را مایه «قوام» شمرده است. حفظ دین و فرهنگ دینی و دیگر مظاهر و شئون دین، و همچنین گسترش و تبلیغ آن، نیازمند قدرت مالی و اقتصادی است. جامعه متدین باید بکوشد تا از راه کار حلال چه کشاورزی، چه صنعتی و چه دیگر راهها توانگر و با تمکن باشد، تا این توانگری و تمکن را، به هنگام لزوم، در خدمت نشر دین خدا و آرمانهای والای انسانی به کار گیرد.
6- بعد سیاسی
بعد ششم، حضور و مقاومت سیاسی است. با کنارگیری از فعالیتهای سیاسی و از دست دادن پستهای مدیریت اجتماعی، هرگونه قدرتی، به مرور از دست می رود، و کار به جایی می رسد که شما به احکام دین خود، حتی در سطح فرد، نتوانید عمل کنید. در مثل: نتوانید فرزند خود را با فرهنگ دینی تربیت کنید. نتوانید از اجناس وارداتی کشورهای ضد خدا و ضد فضیلت مصرف نکنید. نتوانید ناموسدار باشید و....
اگر متدینین، حضور سیاسی- اجتماعی خود را از دست بدهند، حضورهای دیگر آنان نیز (حضور اعتقادی، سنتی، فرهنگی، عملی، و.. ) به انحراف کشانیده می شود، و بی محتوی می گردد، و سپس از دست می رود.
نمی توان تصور کرد تکلیفی که در رابطه با لزوم مقاومت و پایداری (به ویژه در بعد سوم، از ابعاد مذکور در قرآن کریم: رابطوا) بر دوش مردم متدین و معتقد دارد، بدون حضور و فعالیت سیاسی- اجتماعی عملی باشد و به نتیجه برسد. متدینین، باید در این باره بسیار بیدار و هوشیار باشند، و گول هیچ تبلیغی را نخورند. دخالت در سیاست حقه، و شرکت در سیاست به قصد اداره جامعه بر اساس سیاست حقه، و نگاهداری جامعه از انحراف، و حفظ دین خدا در اجتماع، و انتقال آن به نسلهای آینده و به منظور پاکسازی و پاکداری کشورهای اسلامی از لوث وجود بیگانگان و استعمارگران و مستشاران و جاسوسان، و برای استقلال بخشی به سرزمینهای قرآنی، و اجرای عدالت و قسط، از افضل طاعات و اعظم عبادات است، و در سرلوحه تکالیف دینی جای دارد، «کونوا قوامین بالقسط» (مائده/ 8) برپای دارندگان مقتدر داد و دادگری باشید.
7- بعد نظامی
بعد هفتم، بعد نظامی و قدرت مسلحانه است. دین اسلام همیشه، دعوت به قدرت و عزت کرده است. خود نیز از آغاز با قدرت و عزت وارد صحنه زندگی بشر شده است. اسلام جامعه متدین را، به داشتن قدرت نظامی و نیروی جنگی؛ تشویق فرموده است. این فریاد قرآن است که: «واعوا لهم ما استطعتم، من قو ومن رباط الخیل؛ تامی توانید نیرو جمع کنید، و جنگ افزار و اسبان آماده (و امروز خودروها و انواع وسایل جنگی دیگر، زمینی، هوایی، دریایی، پیشرفته و بسیار پیشرفته)» (انفال/ 60)
منطق قرآن این است. در سخنان پیامبر اکرم (ص)، در سخنان علی (ع) و سخنان ائمه (ع) نیز، در این باره، تعالیم و دستورات فراوان رسیده است. اینها همه برای این است که مسلمانان، مقتدر باشند، و عزت (که از آن خدا و رسول و مومنان است) همچنان از آنان ماند، و دین از موضع عزت و قدرت عمل کند، ودیندار عزیز و نیرومند باشد، و دین خدا را با نیرومندی پاسداری کند، و بگستراند. شیعه ای که معتقد است که امامت از اصول و ارکان مذهب تشیع است، و لازمه اعتقاد به امامت، طرفداری از اهل حق و عدالت، و مبارزه با اهل باطل و ظلم است، چگونه ممکن است دست خالی باشد، نه به تمرین نظامی بپردازد و نه به تامین نظامی؟
8- بعد سازماندهی
بعد هشتم، از ابعاد مقاومت، بعد سازماندهی و ایجاد تشکیلات است. به خوبی معلوم است که هرگونه فعالیت اجتماعی، و تبلیغات اعتقادی، و حضور سیاسی، و کوشش نظامی در اجتماع، وقتی سودمند است که از یک سازماندهی اصولی، و یک تشکیلات منسجم و نیرومند برخوردار باشد. بدون داشتن تشکیلات و سازماندهی، نیروها هدر می رود، و مجاهدتها به نتایج عمده خود نمی رسد، و موضع گیری ها پایدار نمی ماند، و بارورها حراست نمی شود؛ موقعیتها محفوظ نمی ماند. اگر این ایمان عمیق و این ایثار عجیب، که در مردم متدین وجود دارد، در جریان یک سازماندهی نیرومند و تشکیلات قوی مورد استفاده قرار گیرد، و آگاهانه و به درستی جهت داده شود، آیا چه نتایجی از آن، در راه اصلاح اجتماعات و اشاعه خیر و فضیلت، توان گرفت؟
باری، جامعه دینی باید به حضور تشکیلاتی معتقد گردد. متدینین باید از شعبه شعبه بودن، و هر دسته ای جدا به کاری دست زدن، و نیروها را تلف کردن، دست بردارند، دارای روحیه تشکیلاتی گردند، و قویترین تشکیلات را، در درون خود پدید آورند. نظام اجتماعی اسلام، بر اساس عمیق ترین روابط تشکیلاتی استوار شده است، حتی احکام فقهی اسلام، همواره، بر نظام تشکیلاتی و عملکردهای اجتماعی مبتنی است. امیدواریم متدینین از غفلتهای گذشته به خود آیند، و به ایجاد تشکیلات قوی و رابط تشکیلاتی درست روی آورند، که این وظیفه است. و این بعدی است از ابعاد مقاومت تکلیفی.
9- بعد هنری
بعد نهم، از ابعاد مقاومت، بعد هنری و مظاهر القایی و تبلیغی است. حوزه های مذهبی و دیانتی نباید از آثار عظیم و قدرتهای شگرف هنر و قدرت القای هنری غفلت ورزند. بعد هنری، در ابعاد مقاومت، بعدی بسیار موثر است. این بعد همواره باید زنده و فعال باشد. توجه به مسائل هنری و ذوقی باید امری جدی و تکلیفی تلقی شود. پایه تبلیغات صحیح نیز بر دوش همین بعد قرار دارد. قرآن کریم خود، سرشار است از ابعاد هنری و اصول زیبایی. پیامبر اکرم و ائمه طاهرین، همواره به این مسائل توجه داشته اند، و به این مسائل توجه داده اند. آنان شعر و متعهد را (یعنی شعری که در صراط مقاومت حرکت کند) پیوسته بزرگ داشته اند و تشویق کرده اند، حتی در ایام حج، در منی و عرفات، خواندن و شنیدن اینگونه شعر را تایید و ترویج نموده اند. پیشوایان دین، در عرصه های مذهبی؛ به جمال و زیبایی، و بعد ذوقی و هنری، توجه بسیار نشان داده اند. باید متدینین، از این امر غفلت نکنند. و باید کارگزاران جامعه اسلامی، به تامین همه جانبه و توسعه اصولی مبانی هنری، و مظاهر تبلیغی و القایی، و علوم و فنون لازم در این باره، توجه خاص داشته باشند. این نیز یکی از ابعاد مقاومت تکلیفی است.
10- بعد زمانگرایی مثبت
دهمین بعد، از ابعاد مقاومت بعد زمانگری مثبت است. خواص زمانی، در مقیاس اجتماعات بشری، یک حقیقت متغیر است که در هر عصری و نسلی ویژگیهایی دارد، و اموری نوین را آشکار می سازد. چیزهای نوینی که در هر عصر نو پیدا می شود، چنین نیست که همه محکوم و مردود باشد. اگر چیزها و آیینهای نو، بخواهند سنتهای درست و اصالتهای راستین را فراموش کنند به یقین باید خود آنها به دست فراموشی سپرده شوند، اما چیزها و آیینها و روشهای نو، همیشه، اینگونه نیستند. چه بسیاری از امکانات نو، و مسائل نو، و روشهای نو، که به هدفهای مقدس و مقاومتهای خدایی کمک می رسانند.
این است که در ابعاد مقاومت تکلیفی، باید همواره، به زمان و ماهیت نو شونده زمان، و اهمیتهای آن توجه کنیم. در روایات دینی و تعالیم پبشوایان رسیده است که فرزندان خود را به آیین نو؛ تربیت کنید، و زمان را بشناسید. مقصود از تربیت فرزندان به آیین نو، نوهایی است که با ماهیت زمان همراه است، و معارض با اصول نیست. اینگونه نوها را باید شناخت و باید مورد توجه قرارداد. بنابراین باید زمانگرا بود، و به زمان حاضر و خواص آن اهمیت داد، اما به صورت مثبت و در راه پایدار ماندن اصول.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- خورشید مغرب- صفحه 239- 245
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها