اثبات وجود آفریدگار با نفس

فارسی 2633 نمایش |

هیچ کس نمی تواند حقیقتی را ابداع نماید که توسعه را برنتافته و نامتناهی باشد، زیرا معرفت و آگاهی ایجاد شده را طبیعتی در اختیار آدمی می گذارد که هم رو سوی توسعه دارد و هم محدود متناهی است. بنابراین، انگیزه برخورداری از نگاه به آفریدگار را تنها باید در ذات پروردگار یافت. چنین برهانی را که برگرفته شده از فطرتی بشری است و ارزشمند می نماید، خردمندانی پایه گذاشته اند که براساس نگرش دکارتی روشمند شده و از شیوه ای عقلانی پیروی می نماید. بسیاری از متفکران خاور و باختر، از این شیوه پیروی کرده اند، اما برخی از اندیشمندان به نقد آن روی آورده، تلاش نموده اند پایه های چنین تفکری را براساس رویکردهایی بی اساس و واهی سست کنند که بیانگر درک نادرست آنان از حقیقتی آشکار و نمایان است. ما در این مبحث به بررسی مطالب عمده ای که در این عرصه مطرح شده است، می پردازیم:
نخست این که: چنین گفته شده که این امکان وجود دارد که آدمی ریشه های عنایت یاد شده را از طبیعت خارجی عاریت بگیرد و هرچند نمادهای برگرفته شده از طبیعت دچار تغییر و دگرگونی می شود و محدود به نظر می رسد، اما نفس آدمی چنین محدودیت و دگرگونی و مادی گرایی را از میان بر می دارد و به ذاتی می نگرد که آگاه است و گرفتار تغییر نمی شود، بی انتها می نماید. چنین برداشتی همانند رویکرد به اعداد است که نمو برونی آن محدود است، اما با این وجود، رفتار نفس آدمی آن را بی نهایت جلوه می دهد.
چنین گمان می رود که اعتراض مذکور، محکم ترین دستاویزی است که در این عرصه وجود دارد. یقین داریم و بر این باوریم که چنین رویکردی، زمانی از میان برخواهد خاست که اندیشمندان از حقیقت طبیعت برونی و نفس چیره بر آن و پیوندهای موجود در چنین گستره ای آگاه شوند. برای مثال: اندیشمندان به طبیعت و آگاه شدن از اجسام محدود شکل دهنده آن- که برخوردار از کمیت ها و کیفیت های معینی است- و اضافه نمودن اجسام و اندازه های دیگری به آن، آیا می تواند پدیده های مورد نظر را نامحدود نماید؟ زمانی که قانونمندی ریاضی را در نظر می آوریم، آیا می توان آن را نامحدود بشماریم؟ بی شک، پاسخ چنین پرسشی منفی است، زیرا اضافه نمودن یک نماد محدود به نماد محدود دیگری، نمی تواند نتیجه ای نامحدود و نامتناهی را پیش رویمان بگذارد. بنابراین، اگر عدد 10 را در نظر بگیریم و اعدادی دیگر را به آن بیفزاییم، بدون تردید نتیجه به دست آمده محدود خواهد بود، زیرا عدد 10 خود محدود و متناهی است و اضافه نمودن اعداد متناهی محدود به آن و یا کاستن همان اعداد از چنین عددی، نتیجه همانندی را پیش روی خواهد گذاشت. همه بر این باورند که همسانی و کاهش و افزایش، تنها در مورد نمادهای محدود صادق است.
دیگر این که: گفته می شود که این امکان وجود دارد که نفس آدمی، خود به آفریدن وجودی والا که برخوردار از صفات یاد شده باشد، مبادرت ورزیده است. در این باره باید چنین اظهار نمود:
که کسی که منکر چنین رویکردی است، نفس نمی تواند برابر آگاهی خود به گونه ای خود ساخته اقدامی را معمول دارد که برگرفته شده از منشأ خارجی نباشد. آن چه را که نفس انجام داده، به سامان می رساند و ساده اندیشان چنین می پندراند که خودش ساخته و اقدام به چنین امری نموده است و باید برخوردار از علتی باشد که به بررسی آن خواهیم پرداخت. باور دیگری هم وجود دارد که عنایت و توجه و پذیرش ذات پروردگاری را، برخاسته از ناتوانی درک طبیعت و اسرار آن و پیچیدگی هایش می شمارد. اندیشمندان، چنین رویکردی را، شعر گونه ای برگرفته شده از تعابیر فلسفی دانسته و آن را فاقد رویکرد به حقایق مشهود خارجی می شمارند، زیرا اگر براین باور باشیم که پذیرش ذات حق برخاسته از عجز و ناتوانی بشر است، پس چگونه است که منکران مبدأ والای هستی از دست یافتن به طبیعت و اسرار و راز و رمزهایش ناتوان مانده اند؟ عکس چنین رویکردی هم وجود دارد، زیرا میلیون ها تن از بزرگان عرصه های علم و اندیشه وجود دارند که خویشتن را چیره بر طبیعت شمرده و به افق های هستی دست یافته اند، اما خویشتن را ناگزیر از تسلیم به مبدأ آفریننده مطلق دیده اند. آیا نشنیده اید برخی از این اندیشمندان بزرگ و فیلسوفان توانمند اظهار داشته اند که: ناشناخته و مجهولی را در طبیعت و اسرار آن باز نمی شناسند و چنین ادعا نموده اند: اگر ماده و حرکت را در اختیار داشتند، می توانست هستی را بازآفرینند.

آیا چنین اندیشمندان سترگی که وجود آفریدگار را پذیرفته اند، از درک پیچیدگی های طبیعت بازمانده اند؟ آری، می توان گفت: ضعف و ناتوانی، وی را بر آن داشته که بپذیرد نیروی برتری وجود دارد، اما آیا فرد نیرومندی وجود دارد که مرگ و زندگی خویش را دراختیار داشته باشد و بداند که فردای روزگار چه خواهد شد و بر چرایی آفریدن خویش وقوف داشته باشد و سرنوشت رقم خورده خود را بداند و از آن آگاه باشد؟ گذشته از آن چه درباره عدم انتزاع عنایت به ذات پروردگاری از نمادهای طبیعت گفتیم، ما را بر آن نمی دارد که ادعا کنیم طبیعت ما را به چنین هدفی باز نمی رساند، بلکه مراد از چنین رویکردی این بود که اظهار داریم: چنین رویکردی برگرفته شده از طبیعت نیست، هر چند این یک به شیوه دیگری ما را به خواسته مزبور رهنمون می شود.

منـابـع

محمدتقی جعفری- هم گرایی دین و دانش- صفحه 182-184

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها