زمان، قانون الهی
فارسی 2538 نمایش |پدیده های زمانی همچون زمان و ذات زمان، پیوسته در حال دگرگونی و انصرام و تحولند. و آنچه در ظرف متحول تحقق می یابد، خود نیز متحول است. و این ناموس خلقت است و قانون الهی، خدای حکیم چنان قرار داده است، که اشیاء همواره در حال تحول باشند، و زمان و زمانیات بیایند و بروند، و صورت تازه گیرند. تامل در این قانون و اندیشیدن در چگونگی مجاری مشیت الهی، در تحولات زمانها و ادوار و ایام و اقوام و آبادیها و شهرها و سرزمینها، خود یکی از ابواب توجه به خداوند و تکمیل معرفت است. انسان موحدی که دویست سال پیش از جهان رفته است، اگر امروز سر از خاک بردارد و در جهان و آبادیها بگردد و علوم و صنایع و مظاهر فکر و هنر امروز را بنگرد، و بشر تلاشگر کنونی را ببیند، آیا جز قدرت کامله حاکم بر نوامیس تحول و متصرف در آن نوامیس چیز دیگری خواهد دید؟ آیا جز این خواهد دید که خدا عقل و شناختی را که به بشر داده است، از طریق تحول و تکامل، به این مرحله رسانیده است. و بدینگونه به مراحل دیگری و بالاتری نیز خواهد رسانید.
باری، تحول ناموس الهی است. هرکس نخواهد این حقیقت را دریابد، حقایق الهیه را درنیافته است. تقدس و کج اندیشی و از تحولات بیخبر ماندن و یا خود را بیخبر نشان دادن، عوامفریبی است، یا قصور فهم، یا نقص در خداشناسی و توحید و درک مجاری نوامیس.
می بینیم که خداوند حکیم، خود نیز همین قانون و ناموس را رعایت فرموده است. در روزگار بعثت حضرت موسی کلیم، که علم سحر و فنون ساحری و جادوگری -در مصر- رواج داشت، خداوند موسی را با معجزه ای برانگیخت که در آن باطل السحر بود. و این رعایت اصل زمان است و اهمیت دادن به آن. سپس خداوند عیسی مسیح را عینا با همان معجزه برنینگیخت، بلکه چون در آن زمان -در محیط بعثت عیسی- طب یونانی و درمان امراض رواج داشت، و فرهنگ غالب فرهنگ پزشکی بود، مسیح را با دم عیسوی فرستاد تا بیماران بی علاج را شفا دهد و مردگان را زنده کند. این نیز تطابق با زمان است و رعایت معیار زمانی.
به هنگام ظهور پیامبر اعظم ما حضرت محمد (ص) جهان دگرگون شده بود، و در محیط جزیره عربی، چیزی که آنروز رواج داشت و جزء عنصر آن روزگار بود، سخن و بلاغت بود و قدرت تعبیر و ادای احساس در این هنگامه، پیامبر (ص) با معجزه کلام انگیخته شد، و بعثت قرآنی گشت. این است روش خدایی.
خلفای خدا نیز چنین بودند امام خداپرستان عالم، امیرالمومنین علی (ع) اعلام کرد:
«لا تقسروا اولادکم علی آدابکم، فا نهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ فرزندان خود را مجبور نکنید تا به آداب و روش خود شما عمل کنند، زیرا آنان برای دوره ای آفریده شده اند غیر از دوره شما.»
این غیرت زمانی را که امام در فاصله میان پدر و فرزند می پذیرد و بدان ندا درمی دهد و آن را به صورت اصل تعلیم پیریزی می کند، برای برخی از ما، در فاصله میان صد نسل هم مطرح نیست.
روحانیان فاضل و مدرسان لایقی که در حوزه های علمیه، فقه، اصول، فلسفه، تفسیر و دیگر رشته ها را تدریس می کنند، باید توجه داشته باشند که بسته اندیشی و زمان گریزی که در بیشتری، به چشم می خورد؛ به زیان اسلام است. این پشت کردن به ناموس تاریخ و جامعه و سنت ابدی الهی و این سر زیر آب کردن خود را از همه چیز بیخبر گرفتن، خیانت به حق است.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- ادبیات و تعهد در اسلام- صفحه 29-31
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها