حکم شرعی ترجمه
فارسی 1652 نمایش |این موضوع، به دلیل اهمیت بسیار آن، منشا بحث گشته است وعالمان دین درباره آن نظرهایی ابراز داشته اند و مسئله کلام معصوم را بجد مورد رسیدگی قرار داده اند. دراینجا خلاصه این نظرها را، از قول علامه مجلسی نقل می کنیم علامه نامبرده ذیل حدیث دیگر( اذا اصبت معنی حدیثنا فاعرب عنه بما شئت = هنگامی که معنای سخن مارا دانستی وبدرستی مقصود را دریافتی، آن رابه هر سبکی که می خواهی بروشنی، بازگو) می گوید:
این خبر از اخباری است که دلالت دارد برجایز بودن نقل به معنی کردن دراحادیث یعنی: بازگو گردد، نه به عین الفاظ وکلمات خود امام.
سپس علامه مجلسی می گوید:
تفصیل سخن دراین باره [ جایزه بودن نقل به معنی یا جایز نبودن [ این است: اگر کسی که حدیث را نقل می کند، از حقیقت و مجاز الفاظ ومنطوق ومفهوم ومقاصد تعبیری آگاه نباشد، به اتفاق همه علما، نقل به معنی کردن برای چنین کسی جایز نیست. بلکه چنین کس باید فقط و فقط، خود الفاظ حدیث را نقل کند، آنهم در صورتی که الفاظ حدیث را [ وهمه کلمات را و واژه ها وتعبیرها[ درست فهمیده ودانسته باشد، وگرنه اصلا جایز نیست نقل حدیث کند.
اما در صورت دوم [ که از حقیقت و مجاز الفاظ ومنطوق و مفهوم و مقاصد تعبیری آگاه باشد[ باز نظر علما مختلف است. و برخی گفته اند در این صورت نیز نقل به معنی جایز نیست. بلکه باید حدیث را فقط و فقط با عین الفاظ امام نقل کند. برخی دیگر گفته اند، نقل به معنی [ یعنی: تغییردادن و غوض کردن لفظ و آوردن معنی و مقصود در الفاظی دیگر[، در غیر احادیث نبوی جایز است، نه در احادیث نبوی (سخنان پیامبر)، چرا، چون پیامبراکرم فصیحترین کسانی بوده است که به عربی عالی و فصیح سخن گفته اند (افصح من نطق بالضاد) از این رو کسی نمی تواند، برای معنایی، تعبیری و کلماتی فصیحتر و روشنتر و گویاتر از تعبیر وکلام خود پیامبر پیدا کند. دیگر اینکه در جملات و ترکیبات کلام پیامبر اسرار و دقایقی است [ ازنظر تعبیر ومعنی وبلاغت و توافق آن با ناموس واقع و اصول تعبیر[ که آن اسرار و دقایق جز در تعبیرات و جملات خود پیامبر نمی گنجد و جز با همان تعبیرات ادا نمی گردد. زیرا که هر ترکیبی (جمله ای)، ازنظر وصل ( عاطفی بودن) وفصل ( غیر عطفی بودن) و تقدیم و تاخیر اجزای جمله و دیگر چیزها معنای خاصی پیدا می کند. واگر این نکته ها رعایت نشود معنی و مقصود از بین می رود. بلکه از این بالاتر، هرواژه ای در رابطه با واژه دیگر خاصیتی ویژه پیدا می کند [ که در رابطه با کلمه و واژه جز آن، خاصیت و معنی ومراد را ندارد[، مانند تخصیص، تکیه بر اهمیت معنی و جز اینها. همینگونه است الفاظ مشترک والفاظ مترادف که نمی توان بسادگی هریک را در جای دیگر گذاشت، اگر هرکدام را درجای دیگری گذارند، معنی و مقصود تباه می شود. واز همینجاست که پیامبر فرموده است: «نضرالله عبدا سم ع مقالتی وحفظها و وعاها و اداها. فرب حامل فقه غیر فقیه، و رب حامل فقه الی من هو افقه منه» یعنی: «خدای آن کس را شکفته روی وشاداب دارد که سخن مرا شنید و از برکرد و خوب آموخت و بدرستی و بعین بازگو گرد. چون بسیارند کسانی که دانشی را نقل می کنند درحالی که خود دانشمند نیستند، و بسیارند کسانی که [ دانشی دارند و [دانشی را نقل می کنند تا به دست دانشمندتر از خودشان می رسد» و این سخن پیامبر دلیل آن است که نقل به معنی، درسخنان پیامبرجایز نیست.
صورت استدلال روشن است. چون کسی که حدیث ( با هر سخنی از بزرگی دیگر) را نقل به معنی کند، و خود دانشی نداشته باشد یا دانش و اطلاعی کمتر داشته باشد، مقصود را با معلومات اندک و ذهن محدودمایه خویش تلقی می کند ودر سطح دانایی خود می فهمد، و همانگونه تعبیر می کند. بدینسان شعاع مفهومی کلام اصل را محدود می سازد، و کاربرد استنباطی کلام اصل رامنحصر به دریافت خویش می کند. در این صورت، آیندگان و کسانی که تعبیر اصل را نشنیده اند وتنها تعبیر و کلان ناقل را در اختیار دارند، از استنباط وسیع وتعمق بیشتر و درک علمانه و تلقی گسترده خود، در مورد حدیث نقل به معنی شده، محروم می گردند. واین خیانت است به علم وحقیقت ودانایی، هم به دین وفرهنگ دینی هم به گوینده وهم شنونده ومردم آینده.
علامه مجلسی، سپس سخنان خویش را اینگونه ادامه می دهد: بیشتر عالمان ما، نقل به معنی را مطلقا – چه درکلام پیامبر و چه امامان- جایز دانسته اند، اما در صورت وجود شرایط مذکور در ناقل، این جایزشمرندگان گفته اند، ایرادی که شما کردید وارد نیست. چرا؟ چون ما این کار را برای همه جایزه نشمردیم بلکه برای کسی جایز دانستیم که الفاظ را بشناسد و خواص واژه ها را بداند و مقاصد و مفاهیم را خوب دریابد و علم داشته باشد که با تعبیری خود می کند، هیچ خللی به مقصود گوینده وارد نمی آید. تنها در این صورت جایزه است.
سپس علامه نامبرده چنین می گوید: با اینهمه شکی نیست که نقل کلام معصوم با خود الفاظ اصل، در هر حال اولی است، بویژه در این روزگاران که زمانی درازمیان ما و پیامبر خدا و ائمه طاهرین فاصله شده است، و قرائن بسیاری از دست رفته است و اصطلاحات و تعبیرات دگرگونی وتعبیر یافته است.
یکی از حساسترین مصادیق و موارد نقل به معنی ترجمه است. درنقل به معنی حدیث را نقل به معنی می کنند، نه به نقل به لفظ، یعنی معنی را می گیرند و به الفاظی دیگر نقل می کنند.
منـابـع
ادبیات و تعهد در اسلام- محمدرضا حکیمی- صفحه: 69تا 72
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها