اوصاف و ثنای حضرت مهدی علیه السلام در شعر بهار

فارسی 4519 نمایش |

از گذشته روزگاران، ادیبان و شاعران اسلام، اشعار بسیاری به زبانهای اسلامی، درباره مهدی، و مدح او، و توسل به او، و ذکر مقامات او، و بیان چگونگی امر او سروده اند. این شعری است که ملک الشعرا بهار در وصف حضرت مهدی (ع) سروده اند:
خیز و طعنه بر مه و پروین زن *** در دل من آذر برزین زن
بند طره بر من بیدل نه *** تیر غمزه بر من غمگین زن
یک گره به طره مشکین بند *** صد گره بر این دل مسکین زن
یک سخن ز دو لب شیرین گوی *** صد گواره بر لب شیرین زن
خواهی ار زنی ره تقوی را *** زان دو زلف پر شکن و چین زن
تو بدین لطیفی و زیبایی *** رو قدم به لاله و نسرین زن
گه ز غمزه، ناوک پیکان گیر *** گه ز مژه، خنجر و زوبین زن
خواهی ارکشی کش و نیکو کش *** خواهی ار زنی زن و شیرین زن
گر کشی به خنجر مژگان کش *** ور زنی به ساعد سیمین زن
گر همی بری، دل دانا بر *** ور همی زنی، ره آیین زن
گه سرود نغز دلاورا ساز *** گه نوای خوب نو آیین زن
بامداد، باد روشن خواه *** نیمروز، ساغر زرین زن
رو بهار از این سخنان امروز *** بر سخنوران خط ترقین زن
زین تذر و و کبک چه جویی خیر *** رو به شاهباز و به شاهین زن
شو پیاده ز اسب طمع و انگاه *** پیل وش به شاه و به فرزین زن
تا طبرزد آوری از حنظل *** گردن هوی به تبر زین زن
تا جهل کثریت بننماید *** کحل راستی به جهان بین زن
گرت ملک و جاه برین باید *** تن به ملک و جاه فرودین زن
بنده شو به درگه شه وانگاه *** کوس پادشاهی و تمکین زن
شاه غایب آنکه فلک گویدش *** تیغ اگر زنی به ره دین زن
رو ره امیری چونان گیر *** شو در خدیوی خونین زن
ای ولی ایزد بیچون، خیز *** ره بر این گروه ملاعین زن
بر بساط دادگری پا نه *** بر کمیت کینه وری زین زن
که به حمله بر اثر آن تاز *** گه به نیزه بر کتف این زن
خیمه خلاف اعادی را *** بکن از جهان و به سجین زن
کیش اورمزد به کار آور *** بیخ اهریمن خودبین زن
دین حق و معنی فرقان را *** بر سر خراقه پارین زن
از دیار مشرق بیرون تاز *** کوس خسروی به در چین زن
پای بر بساط خواقین نه *** تکیه بر سر بر سلاطین زن
پیش خیل بدمنشان شمشیر *** چون امیر خندق و صفین زن
بامداد تیره خون خصم *** بر بیاض دین خط تزیین زن
بر کران این چمن نوخیز *** با سنان آخته، پرچین زن
تا به راستی گردد زین پس *** بانک بر جهان کژ آیین زن
چهر عدل را زنو آزین بند *** کاخ مجد را زنو آیین زن
خامه هنر به دفاتر کش *** خاتم شرف به فرامین زن
گر فلک ز امر تو سر پیچید *** بر دو پای بندی رویین زن
در بقای دولت خود فالی *** بر ره شماره و تعیین زن
سال را ز خمسه و خمسین گیر *** روز را به تسعه و تسعین زن
وین چنین به رامش دل عمری *** تکیه بر اریکه تمکین زن
طبع من زده است در مدحت *** نیک بشنو و در تحسین زن
برگشای دست کرم و آنگاه *** برمن فسرده مسکین زن
تا جهان بود تو بدین آیین *** گام بر بساط نو آیین زن

منـابـع

محمدرضا حکیمی- ادبیات و تعهد در اسلام- صفحه 328-334

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها