جامعیت در مرزبانی از حقایق الهی
فارسی 3407 نمایش |در این روزگاران که علوم و دانشهای گوناگون رواج یافته و تا این اندازه رشته ای شده است، مراد از جامعیت، ذوفنونی در اصطلاح گذشتگان نیست، زیرا که چنین چیزی عملی نیست، بلکه مقصود، اطلاعی درخور و بهره مندیی اصولی، و کارکردی قابل اعتماد، درباره این هشت امر است که یاد می شود:
1- دانشهای حوزه ای بطور عام در حد بالا (ادبیات، منطق، اصول فقه، حدیث، درایه، رجال، تفسیر، تاریخ اسلام، سیره تحلیلی پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع)، اقتصاد اسلامی، سیاست اسلامی، کلام، فلسفه، عرفان...)
2- معارف وحیانی و الهیات الهی -بطور خاص- با دیدگاهی خالص، و غیر امتزاجی، و غیر التقاطی، و غیر تأویلی، تا در ذهنیت و مبانی شناختی و شالوده های باوری او، محکمات اسلامی با مفاهیم و مسائلی دیگر خلط نگردد، و فهم قرآنی قرآن از خلوص و زلالی خویش نیفتد، و الهیات الهی و الهیات بشری -که دو مقوله است و دو گونه داده دارد- درهم نیامیزد؛ که در این صورت، هر دو از اصالت خویش و فضای مفهومی و ساختار شناختی و ابعاد تربیتی خود بیرون می روند، و از هنجار علمی -که مقتضی حفظ دقیق مرزهای دانشها و بینشهاست- دور می افتند.
3- علومی برون حوزه ای -بویژه علوم انسانی- که با تبیین و تثبیت حقایق اسلامی و مرزبانی آنها ارتباط می یابد، و شامل رشته هایی می شود به اعتبار قلمروای که مرزبان حقایق الهی، مرزبان آن را بر عهده گرفته است.
4- فرهنگ عصر؛ بجز علوم و دانشهای یاد شده و درس بخش پیشین مسائل مهمی در پهنه تفکرات انسانی و زندگی و تحولات آن وجود دارد که جنبه عام فرهنگی دارد، و فرهنگ انسانی را در هر عصری شکل می دهد، بویژه در عصر گسترش ارتباطات. مرزبان حقایق نمی تواند از این مقوله ناآگاه باشد و ناآگاه ماند.
5- اقتصاد و سیاست؛ به اقتصاد اسلامی و سیاست اسلامی اشاره کردیم. مرزبانان حقایق الهی -که باید پیرو پیامبران و امامان باشند- نمی توانند به این دو مقوله بصورتی اصولی و بنیادین ننگرند، و تعالیم خالص وحیانی را درباره این دو موضوع فرا نگیرند، و درباره آنها به وضعگیری نپردازند، بویژه از نظر دین ابدی اسلام، زیرا در اسلام، آزادی و عدالت -به معنای راستین دو واژه- دو اصل است. و ارتباط این دو اصل با موضوع سیاست و موضوع اقتصاد روشن است. و در این دو مقوله نیز -چنانکه اشاره ای گذشت- باید به داده های خالص وحیانی و تعالیم اوصیایی متکی باشد، نه جز آن، بدینگونه می تواند هم طرفدار سیاست راستین اسلامی باشد، و هم مدافع انسان محروم.
6- ادبیات؛ باید بیفزاییم که مقصود از ادبیات، خواندن مقداری صرف و نحو و معانی و بیان نیست. مرزبانان باید ادبیاتی بزرگ نیز باشند. در حوزه جامعیت، آگاهی از ادبیات فارسی -بویژه برای عالمان ایرانی- و همچنین ادبیات جهانی نیز لازم است. ادبیات رکن فهم افکار است، از سویی، و عرضه والای هر فکر، از سویی دیگر. قرآن کریم نیز به زبان عربی مبین نازل گشته است، مبین یعنی واجد همه عناصر بلاغت، در حد شامخ ابلاغ روشن و متعالی.
7- اخلاق عملی و تهذیب نفس و اخلاص در عمل؛ که لازمه زندگی مرزبانان راستین است، و بستر اصلی نتیجه بخشی تلاشهای گوناگون دیگر است. دست کم نباید از پیامدهای منیه المرید و تمرینهای معراج صادق (ع)، در حدیثی معروف، حرکت اصلی به سوی آرمان بزرگ اخلاص و تهذیب را تعیین فرموده است: «من تعلم العلم و عمل به و علم لله، دعی فی ملکوت السماوات عظیما؛ فقیل: تعلم لله، و عمل لله و علم لله؛ کسانی که برای خدا دانش بیاموزند، و به آن عمل کنند، آن را به دیگران بیاموزند، در جهان جاودان مورد تکریم قرار خواهند گرفت. درباره آنان می گویند: این کسانند که علم را برای خدا فرا گرفتند، و به علم خود برای خدا عمل کردند، و علم خود را برای خدا به دیگران آموختند».
8- زبان تخاطب و تفاهم؛ یعنی همزبانی با مردمان که مهمترین ابزار کار در زمینه مرزبانی حقایق و صیانت تعالیم است، و موفقیت آمیزترین عامل برای هدایت و ارشاد. و این چگونگی جز با دانستن زبان فکری هر عصر و هر مردمی بدست نمی آید. تا حقایق الهی و تعالیم دینی با زبانی مناسب و نافذ و نیرومند به مردمان گفته نشود، و در جان آنان نفوذ نیابد، و شبهه ها را از ذهنها -بویژه ذهنهای نسل جوان- نزداید، صیانت حقایق به انجام نرسیده است. و اینکه رسولان باید به زبان قوم سخن گویند، یکی نیز همین زبان فکری و تخاطب اندیشگی و تفاهم فرهنگی است. و روشن است که دانشهایی که یاد شد، همه با هم، در دست یافتن به زبان تخاطب (همزبانی با مردم عصر و اندیشمندان عصر) تأثیری حتمی دارد، اگر بخواهد کار براستی انجام پذیرد.
بدینگونه می نگریم که مرزبانی حقایق الهی، جز با جامعیت-از این دست که یاد شد- امکانپذیر نیست. و نخستین گام در رسیدن به این جامعیت این است که اندیشمند از جمود بر اصطلاحات یک فن و مفاهیم یک فلسفه (و همه چیز را در آن منحصر دانستن، مانند نحودان کشتی نشین مثنوی) بگذرد، تا بتواند به اندیشیدن در مداری باز دست یابد، و به سنجش داده های فکری و تلاشهای عقلی موفق گردد؛ و با این چگونگی سره از ناسره باز شناسد، و به بیدارگری و رهایی بخشی نسلها بپردازد. ما عالمان بسیاری داریم که با معلومات خود حتی معلومات بسیار نتوانسته اند با نسلهای سرگردان عصر خویش -چنانکه باید- ارتباط برقرار کنند، و در راه نجات آنان بکوشند، و مرزهای اعتقادی یا عملی مورد تهاجم را پاس دارند. و نیازمند تأکید نیست که برای رسیدن به مرتبه ای از جامعیت، باید کوششی بسیار کرد، و تلاشی فراوان برتافت. و آنان که به این فوز بزرگ رسیدند کوششی بسیار کردند، و تلاشی فراوان برتافتند، و مرارتهایی گران دیدند.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- سپیده باوران- صفحه 203-207
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها