انسان هادی و هابط و انواع وجود انسانی
فارسی 3221 نمایش |انسانی که پا به کره ارض گذاشته و در این سیاره زیسته است، دو گونه است:
1-انسان هادی.
2-انسان هابط.
انسان هابط (سقوط یافته)، انسانی است که مورد خطاب «اهبطوا الی الأرض» قرار گرفته است، و به زمین ظلمتساران ماده و طبیبعت تبعید شده است، و از جواز عالم الهی و فجر از لیت به عشق طبیعت و جوار نفس و دنیای امیال و غرایز رانده شده، و از جهان باقی و بدور از دگرگونی و زوال به جهانی فانی و سراسر دگرگونی و زوال افکنده گشته است، و از زیستن در فضای نور محروم شده به حضور در فضای ظلمت مجبور گردیده است.
انسان ها بطور کلی و نوعی همه از همین رده اند، و به همه دور باش «اهبطوا الی الأرض» داده شده است، و به همه پیموده اند و همه ها بطلند، سقوط یافته، فرود آمده، و به فرودستان افکنده. انسان هادی، از گونه ای دیگر است. آمدن انسان هادی به این جهان از مقوله هبوله و سقوط نیست، بلکه از مقوله فرستاده شدن (ارسال) و مأموریت است «ولقد أرسلنا رسلنا»، «ما پیامبران را فرستادیم»، مأموریت برای هدایت که جامع «تزکیه» و «تعلیم» و «تزبیت» و «سیاست» است، یعنی ساختن فرد و جامعه. و این ارسال و مأموریت از جانب خداوند متعال، یا بیواسطه است مانند «رسول» (مرسلین، پیامبران)، یا با واسطه است مانند «وصی رسول» اوصیای پیامبران، که به امر خدا و به وسیله خود پیامبران معرفی شده اند، و در قرآن در احوال پیامبران ذکر اوصیا آمده است و «اولوالأمر» نیز تعبیر دیگری است از «اوصیا».
انواع وجود انسانی
برای بهتر شناختن دو رده نامبرده انسانی، یعنی «انسان هادی» و «انسان عادی» (هابط)، در اینجا وجود انسانی اشاره ای می کنیم. وجود انسانی دارای انواعی است (الناس معادن کمعادن الذهب والفضه) از این جمله، می توان آن را به دو نوع تقسیم کرد:
1-وجود خالص.
2-وجود مشوب.
وجود انسان هابط از نوع وجود مشوب و محجوب است، یعنی وجودی است که جاهلیت طبیعی و اعتقادی و عاداتی و محیطی و فرهنگی و تاریخی و رفتاری آن را به سختی آلوده است ( نجسته الجاهلیه بأنجاسها)، و ابرهای سنگین تاریکی های انحراف و جهل و بی خبری و فساد و دوری از فطرت، او را در خود پوشانیده است (ألبسته المد لهمات ثیابها). این، چگونگی وجودی انسان عادی وهابط است، لیکن انسان هادی، درست به عکس این است، وجودی است خالص نه مشوب و فطری نه محجوب. فطری وی فطرت نخستین الهی (فطرة الله) است، و فطرت بکر است یعنی به همان چگونگی نخستین باقی است، بدور از پوششها و پرده ها ( حجب و غواشی). هیچیک از آنچه درباره انسان هابط گفتیم در ساحت اعلای فطرت او راه نیافته است (لم تنجسک الجاهلیه بأنجاسها)؛ و دست غواشی طبیعت و امیال و پرده ها و حجاب های عادات اعتقادات سخیف و اعمال کثیف به دامان والای او نرسیده است. (ولم تلبسک المد لهمات ثیابها).
منـابـع
محمدرضا حکیمی- کلام جاودانه- صفحه 51-48
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها