نیاز بدل ناپذیر به علم وحیانی در آثار ملاصدرا

فارسی 3411 نمایش |

صدر المتأهلین، فیلسوف فاضل سخنان صریحی دارند که همه بر ایستار دوم (ایستار وحیانی) تأکید دارند:
(1)- در «المبدأ و المعاد»:
أنما الإعتقاد فی حشر الأبدان یوم الجزاء، هو أن یبعث أبدان من القبور.
- بیقین عقیده ی ما درباره ی محشور شدن بدنها (انسانها) در روز جزا، این است که بدنها از قبرها بر انگیخته می شوند.
(2)- در رسالة «الواردات القلبیة»:
فدع حبیبیکل ذلک جانبا!... و ارجع إلی رأس الأمر، و هو التدبیر فی کلام الله و سنة رسوله مستمعا الیها بقلب فارغ، و قفطرة صافیة، متأملا بقریحة عن نقوش أقاویل المبتدعین خالیه، تستقبک من کل صوب أشخاص الحقائق فی أجمل لباس، ینقلونک بالترحیب و الأیناس، و یکون ذلک قرة أعین أخفیت عن الناس؛ إذ بمجرد الکلمات المزخرفه، والعبارات المزینه، التی تحصل بالتعلیم و التعلم لایمکن الوصول إلی العلیم الحکیم، بل بالعمل و التخلق بأخلاق الأنبیاء و الأولیاء، و سلوک طریق الفناء و البقاء. فالسلام علی صور تقیة النقیه، مخلصة للباری بمودة خفیة.
- ای دوست من! اینهمه (اصلاحات و مفاهیم) را کنار گذار...! و به سوی ستیغ افراشته معرفت و حقیقت برآی، یعنی به سوی تدبر و غور رسی در کلام خدا و احادیث رسول خدا، بدانگونه که گوش جان به آنها سپاری، و با دلی از همه چیز پاک، و فطرتی تابناک، و ذهنی خالی از شبهه های بدعت آمیز بدعتگذاران، در آنها ژرف بیندیشی؛ اگر چنین کردی از هر سوی تندیسهای حقایق، با زیباترین جامه، به سوی تو آیند، و به تو با چهره ی باز خوشامد گویند، و چشمان تو به چیزهایی روشن گردد که بر دیگران پوشیده است، زیرا اصطلاحات پر طمطراق و عبارات بزک کرده، که کسانی از راه درس و بحث فرا می گیرند، ایشان را به خدای علیم حکیم نمی رساند؛ بلکه راه رسیدن به حقیقت توحید و معرفت عمل کردن است، و به اخلاق انبیاء و اوصیاء متخلق گشتن، و راه فنا و بقا را پیمودن. پس درود بر چهره های پاک و پالوده، عاشقان خالص در نهان دل به عشق خدا داده و...
(3)- در «شرح اصول کافی»:
و معرفتهم بالله و الیوم الآخر لا یحصل إلا من طریق النبوة و الرساله، لأن عقولهم غیر کافیة فیها، سیما ما یتعلق منها بأحوال المعاد و حشر الأجساد.
- شناختن خدا و روز جزا برای بندگان خدا، جز از راه نبوت و رسالت حاصل نمی شود، زیرا عقول بشری برای درک این حقایق (بخودی خود) توان کافی ندارد، بویژه مسائل مربوط به احوال معاد و حشر اجساد.
در اینجا جای این توهم نیست که مقصود از این سخن عوام مردمند، نه فیلسوفان و عارفان، زیرا صدر المتأهلین در موارد بسیار در کتابهای خویش، از جمله در «اسفار» بصراحت اظهار داشته است که علوم حقیقة باید از مشکلات نبوت و ابواب ولایت گرفته شود، حتی می گوید فلاسفه درباره ی نفس که ذات انسان و خود انسان است، و مقدمه ی «معرفت الله» است، همچنین از مقدمات «معرفة المعاد» است، اطلاعاتی چندان نداشته اند و ارائه نکرده اند. و حتی بارها به محدودیت توان عقل و عدم احاطه ی آن بر حقایق اشاره بلکه تصریح کرده است.
و اینک نمونه ای دیگر درباره ی معارف «نفس شناختی».
(4)- در کتاب «العرشیه»:
اعلم أن مرفة النفس من العلوم القامضه، التی ذهلت عنها الفلاسفة ذهولا شدیدا، مع طول بحثهم و قوة فکرهم و کثرة خوضهم فیها، فضلا عن غیرهم من الجدلیین، أذ لا –یستفاد هذا العلم إلا بالاقتباس من مشکاة النبوة و التتبع لأنوار الهدایة و العصمة، عن جدهم خاتم الأنبیاء –علیه أفضل صلوات المصلین، و علی سائر الأنبیاء و المرسلین-.
- باید بدانی که شناخت نفس از علوم پیچیده ای است که فیلسوفان با وجود بحث زیاد و بکارگیری نیروی فکری و پرداختن بسیار به آن، بسختی، از رسیدن به این معرفت باز مانده اند، تا چه رسد به غیر فیلسوفان جدلگرا! چرا؟ چون این علم جز از راه فراگیری از مشکات نبوت، و پیروی از انوار وحی و رسالت، و از مشعل های کتاب و سنت بدست نمی آید، یعنی اخباری –که از امامان هادی و معصوم، از جدشان خاتم الأنبیاء رسیده است، که بر او باد و بر دیگر پیامبران و رسولان، بهترین درودهای درود فرستندگان-
(5)- در کتاب «اسرار الأیات»:
در این کتاب، از قول امام علی بن ابیطالب (ع) چنین نقل می کند:«إن العقل لأقامة رسم العبودیة لا لإدراک الربوبیة؛ عقل برای برپاداری مراسم عبودیت است نه درک حقیقت ربوبیت». این سخن در حد اعلای صحت و واقعیت است، یعنی عقل فقط می تواند از راه آثار به وجود پروردگار عالم پی ببرد، و سپس برای قرب مبدأ ازلی و بقاء ابدی به بقاءالله، به عبودیت خدا قیام کند، نه اینکه بتواند به فهم ذات ربوبی و حقیقت صفات او دسترسی یابد. هنگامی که عیسای روح الله (ع) می گوید: «تعلم ما فی نفسی، و لا أعلم ما فی نفسک..؛ خدیا! تو آنچه در ذات من است می دانی، و من از آنچه در ذات تو است بیخبرم». (مائده/ 114)
دیگر جایی برای فیلسوف یا متفکر نمی ماند که درباره ی ذات و کیفیت صفات (مثل علم و قدرت و..) که عین ذات است سخنی بگوید و رأیی داشت باشد، مگر با پرتوی که -به تعبیر صدرالمتأهلین- از مشکات نبوت و مصباح امامت رسیده باشد، و معرفتی از آنجا بدست آید. و آن علم و معرفت هم از عنایات الهی است (المعرفة من صنع الله). صدرالمتأهلین در جاهای بسیاری از آثار خویش این حقیقت را یادآور شده است که، علم راستین را باید از وحی و اهل وحی- سلام الله علیهم- گرفت. در دیباچه «العرشیه» اشاره می کند که کسانی بسیار از فیلسوفان مشهور و حکیمان معروف دستشان به حقایق نرسید، چرا؟ چون معارف را از جایی که باید فراگیرند فرا نگرفتند، و در سراب اصطلاحات و مفاهیم دست و پا زدند.
لم یأتوا البیوت من ابوابها، فحرموا من الشراب المعرفة بسرابها؛ بل هذه قوابس مقتبسة من مشکاة النبوة و الولایة، مستخرجة من ینابیع الکتاب و السنة...
- اینان از در (راه خود) وارد خانه نشدند (و معرفت را از جایی که باید فرا بگیرند فرا نگرفتند)، از اینرو از «شراب معرفت» محروم گشتند، و به «سرابی» بیش نرسیدند، بلکه معارف حقایقی است که باید از فروغ مشکات نبوت و ولایت اقتباس شود، و از سرچشمه های کتاب و سنت (قرآن و حدیث) استخراج گردد.
(6)- نیز در کتاب «المبدأ و المعاد»:
لأن علوم العلماء نزر حقیر بالقیاس إلی معرفة الأنبیاء و الأولیاء...
- علوم عالمان (و فیلسوفان)، به نسبت معرفت و شناخت پیامبران و امامان، چیز بسیار اندک و حقیری است.
پس کبرای کلی و حکم مسلم –بنا بر اینهمه اظهارات و تصریحات، که نمونه هایی از آنها نقل شد- این است که معارف راستین و «علوم یقینیه» و «معارف حقیقیه» را، درباره ی «مبدأ» و همه ی مسائل و معارف متعلق به این موضوع (از علم و اراده ی فعل...) و همچنین معارف راستین معادی و همه ی احوال و شئون آن را باید از وحی و اهل وحی گرفت که، راه این اخذ و تعلم هم منحصر است به «ظواهر آیات و احادیث» و بس، با پرهیز از تأویل. و حتی در معارف نفس شناختی – که ذات خود انسان و نزدیکترین چیز به انسان است- فلاسفه دستشان خالی است، و راه رسیدن به این معرفت نیز علوم وحیانی مندرج در آیات و احادیث است.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- معاد جسمانی در حکمت متعالیه- صفحه 278-285

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها