ابزاری بودن بدن در تمامی نشئات
فارسی 3107 نمایش | گرچه حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد لیکن انسان در هر نشئه ای همراه با بدن است، هم در دنیا بدن دارد، هم در برزخ، و هم در قیامت. سخن در این نیست که انسان در نشئه ای بدون بدن می باشد، نظر این است که بدن، نه تمام حقیقت انسان است و نه جزئی از حقیقت اوست، بلکه ابزار محض است، هم اکنون که ما در دنیا دارای جسم و جان هستیم و بدن داریم و بدون بدن نیستیم، تمام کارها را روح می کند، و تمام درد و رنجها و یا لذت و نشاط را روح می برد، اگر به دست صدمه ای وارد شود، آن نیروی لامسه است که احساس می کند، نه جرم دست. چنانچه اگر این نیروی لمس که جزو شئون روح است، تخدیر شود و دست را قطعه قطعه کنند، دردی احساس نمی شود، آنچه احساس می کند، روح است. اگر غذا می خورد، گر چه فک حرکت می کند، و دندان می جود ولی ذائقه لذت می برد و ذائقه از شئون روح است. اگر آب گوارایی نوشیده می شود گرچه تجرع و جرعه جرعه کردن کار فضای دهن است ولی سیر شدن و احساس رفع عطش مربوط به روح است. بدن ابزار کار است تا روح لذت ببرد. در درد آنچنان است و در نشاط هم این چنین. پس اکنون نیز که بدن داریم، تمام کارها را روح به عهده دارد و بدن ابزاری بیش نیست که روح آن را از جایی به جایی منتقل می کند.
در جهنم نیز مسأله بر همین منوال است. ذات اقدس اله می فرماید: وقتی پوست اینها در جهنم سوخت و خاکستر شد ما دوباره پوست و گوشت می رویانیم تا آنها عذاب بچشند، نه پوست و گوشت.: «کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب؛ هرچه پوستشان بریان گردد پوستهای دیگری برجایش نهیم تا عذاب را بچشند.» (نساء/ 56) چون عموما نیروی لمس در همه جرم بدن و خصوصا در پوست مبسوط است، و این نیروی لمس به عهده این جلد است، لذا پوست تازه روییده می شود تا اینها، درد را بیشتر احساس کنند، نه این پوست درد بکشد، بلکه اینها درد بکشند با پوست تازه «لیذوقوا العذاب» بنابراین همان گونه که انسان در دنیا بدن دارد در نشئات دیگر بدن دارد ولی همان گونه که در دنیا بدن فرع است، در نشئات دیگر هم بدن فرع است.
منـابـع
آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 140-141
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها