فرق خیر و شر در انتساب به خدا
فارسی 3215 نمایش | در سوره مبارکه نساء دستور سپرداری پرهیزکاران را این گونه بیان می کند: «أینما تکونوا یدرککم الموت ولو کنتم فی بروج مشیده و أن تصبهم حسنه یقولوا هذه من عنده الله وإن تصبهم سیئه یقولوا هذه من عندک قل کل من عندالله فمال هولاء القوم لایکادون یفقهون حدیثا، ما أصابک من حسنه فمن الله و ما أصابک من سیئه فمن نفسک و أرسلناک للناس رسولا و کفی بالله شهیدا؛ هر جا که باشید شما را مرگ در می یابد هر چند در برجهای استوار باشید. اگر پیشامد خوبی به آنان برسد می گویند این از جانب خداست و چون صدمه ای به ایشان برسد، می گویند: این از طرف توست، بگو: همه از جانب خداست. آخر این قوم را چه شده است که نمی خواهند سخنی را درست دریابند؟ هر چه از خوبیها به تو می رسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدی به تو می رسد از خود توست؛ و تو را به پیامبری، برای مردم فرستادیم، گواه بودن خدا بس است.» (نساء/ 78-79) یعنی: گرچه خیرات و شرور همه من «عندالله» هستند و ریشه تکوینی شان از خداست، اما فرق خیر و شر این است که خیر، هم «من عندالله» است و هم «من الله»، اما مصیبت و شر، «من عندالله» است ولی «من الله»، نیست. اگر کسی باتقوا باشد وقایه و سپر، جهان بینی خوبی به دست او می دهد. نظیر یک باغبان ماهری که برای پرورش گلها، تلاش و کوشش می کند و یک دیوار آهنین در دست اوست که هر وقت آب شیرین و ملایم بیاید نمی گذارد هرز برود و راه را می بندد تا این آب شیرین و شفاف و زلال به پای گلها بریزد، و هر وقت آب شور و تلخ و زیان بار بیاید، سپر را به سمت گلها نگه می دارد و نمی گذارد آب شور، تلخ، یا آب آلوده و گل آلود به بوستان او برسد. انسانهای باتقوا همین کار را که یک باغبان ماهر در پرورش گلهای معطر دارد، در پرورش بوستان دل دارند، یعنی یک باغبان پرهیزکار، آب بندی را در دست دارد، و هر وقت آب حلال که سهمیه اوست برسد، جلوی هرز رفتن و هدر رفتن را می گیرد و نمی گذارد آب حلال و مباح، بیهوده مصرف شود. و اگر آبی که سهمیه دیگران است و برای او مباح و حلال نیست برسد، این آب بند را سپر قرار می دهد و نمی گذارد به باغ او بریزد و سعی می کند این آب که سهمیه دیگران است به مزرعه و مرتفع دیگران برود.
یک انسان، خواه در پرورش گلها - در مسائل طبیعی – و خواه در پرورش قلب و روح خود - در مسائل حلال و حرام- یک آب بندی در دست دارد که این آب بند؛ همان وقایه است که سپر اوست. یک جهان بین با این سپر توحیدی مسلح است و هرگاه خیر، فضیلت، برکت، رحمت، نعمت و توفیقی دید فورا آن سپر را به طرف خود نگه می دارد که مبادا این خیرات و برکات را ناشی از خود بداند و مغرور شود و بگوید که من منبع پیدایش این خیرات و برکات شدم و یا من بودم که در ماه مبارک رمضان روزه گرفتم و به عبادتهای روز و دعای شب پرداختم، چرا که: «ما أصابک من حسبه فمن الله» و اگر معصیت، آسیب، گزند، بی توفیقی، محرومیت و مانند آن دامنگیر او شد فورا این سپر را به طرف الله نگه می دارد که مبادا این مصیبت و افت، به خدا اسناد پیدا کند، بلکه به خود نسبت بدهد و بگوید: من بودم که شایستگی توفیق پیدا نکردم. تقوا تنها در این نیست که انسان گناه نکند، دروغ نگوید، اینها مراتب مقدماتی دین است و نباید به کسی که سنش بالا آمده است و چندین سال با مسائل اسلامی آشنا شده است، بگویند دروغ نگو، غیبت نکن، نامحرم نگاه نکن و... اینها برای کسی که اهل راه است، کوچک است، او باید بدان حد برسد که اهل وقایت باشد و سپر در دست داشته باشد و در این سپرگیری که یک جهان بینی عارفانه است، بین زن و مرد هیچ فرقی نیست، بلکه مناجاتها و اشک و ناله ها که سرمایه و سلاح این راه است در زنها قوی تر از مردها است.
منـابـع
آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 205-207
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها