افشای نقش ماهرانه معاویه در قتل عثمان
فارسی 6531 نمایش |علی (ع) در نامه های خود به معاویه می گوید تو دیگر چه می گوئی؟ دست نامرئی تو تا مرفق در خون عثمان آلوده است، باز دم از خون عثمان می زنی؟ این قسمت فوق العاده جالب است، علی پرده از رازی بر می دارد که چشم تیزبین تاریخ کمتر توانسته است آن را کشف کند، تنها در عصر جدید است که محققان به دستیاری و راهنمائی اصول روانشناسی و جامعه شناسی از زوایای تاریخ این نکته را بیرون آورده اند اگر نه اکثر مردم دوره های پیشین باور نمی کردند که معاویه در قتل عثمان دست داشته باشد و یا حداقل در دفاع از او کوتاهی کرده باشد.
معاویه و عثمان هر دو اموی بودند و پیوند قبیله ای داشتند، امویان بالخصوص چنان پیوند محکم بر اساس هدف های حساب شده و روش های مشخص شده داشتند که مورخین امروز پیوند آنها را از نوع پیوندهای حزبی در دنیای امروز می دانند. یعنی تنها احساسات نژادی و قبیله ای آنها را به یکدیگر نمی پیوست، پیوند قبیله ای زمینه ای بود که آنها را گرد هم جمع می کند و در راه هدف های مادی متشکل و هماهنگ نماید. معاویه شخصا نیز از عثمان محبت ها و حمایت ها دیده بود و متظاهر به دوستی و حمایت او بود، لذا کسی باور نمی کرد که معاویه باطنا در این کار دست داشته باشد.
معاویه که تنها یک هدف داشت و هر وسیله ای را برای آن هدف مباح می دانست و در منطق او و امثال او نه عواطف انسانی نقشی دارد و نه اصول، آن روزی که تشخیص داد از مرده عثمان بهتر می تواند بهره برداری کند تا از زنده او و خون زمین ریخته عثمان بیشتر به او نیرو می دهد تا خونی که در رگ های عثمان حرکت می کند، برای قتل او زمینه چینی کرد و در لحظاتی که کاملا قادر بود کمک های مؤثری به او بدهد و جلو قتل او را بگیرد، او را در چنگال حوادث تنها گذاشت.
ولی چشم تیزبین علی دست نامرئی معاویه را می دید و جریانات پشت پرده را می دانست، این است که رسما خود معاویه را مقصر و مسئول در قتل عثمان معرفی می کند. در نهج البلاغه نامه مفصلی است که امام در جواب نامه معاویه نوشته است. معاویه در نامه خود امام را متهم می کند به شرکت در قتل عثمان و امام (ع) به او اینطور پاسخ می گوید:
«ثم ذکرت ما کان من امری و امر عثمان فلک ان تجاب عن هذه لرحمک منه، فاینا کان اعدی له و اهدی الی مقاتله أمن بذل له نصرته فاستقعده و استکفه؟ ام من استنصره فتراخی عنه و بث المنون الیه حتی اتی قدره ؟... و ما کنت لاعتذر من انی کنت انقم علیه احداثا فان کان الذنب الیه ارشادی و هدایتی له فرب ملوم لا ذنب له و قد یستفید الظنه المتنصح و ما اردت الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت؛ اما آنچه درباره کار مربوط به من و عثمان یاد کردی، این حق برای تو محفوظ است که پاسخ آن را بشنوی، زیرا خویشاوند او هستی. کدامیک از من و تو بیشتر با او دشمنی کردیم و راه هایی را که به قتل او منتهی می شد بیشتر نشان دادیم؟ آنکس که بی دریغ در صدد یاری او بر آمد اما عثمان به موجب یک سوء ظن بیجا خود طالب سکوت او شد و کناره گیری او را خواست یا آن کس که عثمان از او یاری خواست و او به دفع الوقت گذراند و موجبات مرگ او را برانگیخت تا مرگش فرا رسید؟
البته من هرگز از اینکه خیر خواهانه در بسیاری از بدعتها و انحرافات بر عثمان انتقاد می کردم پوزش نمی خواهم و پشیمان نیستم. اگر گناه من این بوده است که او را ارشاد و هدایت کرده ام آنرا می پذیرم، چه بسیارند افراد بیگناهی که مورد ملامت واقع می شوند، آری گاهی ناصح و خیرخواه نتیجه ای که از کار خود می گیرد بدگمانی طرف است. من جز اصلاح تا حدی که در قدرت دارم قصدی ندارم جز از خدا توفیقی نمی خواهم و بر او توکل می کنم.» (نهج البلاغه/ نامه 28)
در یک نامه دیگر خطاب به معاویه چنین می نویسد: «فاما اکثارک الحجاج علی عثمان و قتلته فانک انما نصرت عثمان حیث کان النصر لک، و خذلته حیث کان النصر له؛ اما اینکه تو فراوان مسأله عثمان و کشندگان او را طرح می کنی، تو آنجا که یاری عثمان به سودت بود او را یاری کردی و آنجا که یاری او به سود خود او بود او را واگذاشتی.» (نهج البلاغه/ نامه 37)
نقش معاویه در قتل عثمان
معاویه پس از قتل عثمان بن عفان، مردم را برای انتقام گرفتن از عثمان بسیج می نماید و سپس امام علی (ع) را به عنوان رهبر آنان معرفی می کند!! و حال آنکه کشنده واقعی عثمان خود معاویه است و این کلام علی (ع) در نهج البلاغه است که: «و انهم لیطلبون دماهم سفکوه؛ آنها خونی را طلب می کنند که خود ریخته اند.» (نهج البلاغه/ خطبه 22 و 137)
و نیز خطاب به معاویه می فرماید: "عثمان آن روزی که کمک خواست چرا به او کمک نکردی! چون منتظر بودی عثمان کشته شود و از کشته اش بهره برداری کنی."
معاویه جاسوسانی به مدینه فرستاده بود که در حوالی خانه عثمان مراقب باشند؛ وقتی عثمان کشته شد بلافاصله پیراهن خون آلود عثمان را به شام برسانند و جاسوسان این مأموریت را به سرعت انجام دادند و این پیراهن مدتی در مسجد شام آویزان بود و معاویه شخصا گاه و بیگاه در انظار عموم در پای آن اشک می ریخت و در سوگ خلیفه پیامبر بر سر و سینه می زد.
منـابـع
مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 170-167
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 1 و 2 صفحه 166-165
کلیــد واژه هــا
1 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها