ویژگی های منافق از نظر روایات
فارسی 6996 نمایش | منافقان یعنی کسانی که متظاهر به اسلامند ولی در قلبشان و در عمق روحشان مسلمان نیستند، کافرند، غیرمسلمانند، و در نتیجه مردمی هستند دو چهره: یک چهره شان چهره مسلمانی و چهره دیگرشان چهره کفر است. وقتی با مسلمانان می نشینند اظهار مسلمانی می کنند و عمل مسلمانی انجام می دهند، و وقتی با کافران می نشینند مانند آنها هستند و خودشان را از آنها به حساب می آورند.
خصوصیات و ویژگیهای منافق از منظر روایات
نفاق معنى وسیعى دارد که هر گونه دوگانگى ظاهر و باطن را در بر مى گیرد، مصداق بارز آن، نفاق عقیدتى است، که آیات منافقین معمولا ناظر به آن است و آن مربوط به کسانى است که در ظاهر اظهار ایمان مى کنند، ولى در دل شرک و کفر، پنهان مى دارند. اما نفاق عملى در مورد کسانى است که اعتقاد باطنى آنها اسلام است، ولى اعمالى برخلاف این تعهد باطنى انجام مى دهند که دوگانگى چهره درون و برون را نشان مى دهد، مانند: پیمان شکنى، دروغ و خیانت در امانت. به همین جهت در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام آمده است: «ثلاث من کن فیه کان منافقا، و ان صام و صلى، و زعم انه مسلم: من اذ ائتمن خان، و اذا حدث کذب، و اذا وعد، اخلف؛ سه چیز است در هر کس باشد منافق است، هر چند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند: کسى که در امانت خیانت مى کند و به هنگام سخن گفتن دروغ مى گوید، و هر گاه وعده اى مى دهد، تخلف مى کند» (سفینة البحار، جلد 2، صفحه 605). در حدیث دیگرى از رسول خدا مى خوانیم: «ما زاد خشوع الجسدعلى ما فى القلب فهو عندنا نفاق؛ هر مقدار خشوع ظاهر بر آنچه در قلب است، افزون گردد او در نزد ما نفاق است» (اصول کافى، جلد 2، باب صفة النفاق، حدیث 6).
و در جاى دیگر از امام سجاد (ع) مى خوانیم: «ان المنافق ینهى و لا ینتهى و یامر بما لا یاتى؛ منافق، نهى از منکر مى کند، اما خود، آن را ترک نمى گوید، و امر به معروف مى کند اما خودش انجام نمى دهد» (همان مدرک حدیث 3)، و از شعب مهم نفاق عملى، مساله شرک و ریاکارى است که در روایات اسلامى نیز به آن اشاره شده است. در روایاتى که در منابع شیعه و اهل تسنن از پیغمبر گرامى اسلام نقل شده که: «آیة المنافق ثلاث اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا ائتمن خان؛ نشانه منافق سه چیز است: دروغگویى، پیمان شکنى، و خیانت در امانت» (صحیح ترمذى و سنن نسایى بنا بنقل المنار، همین مضمون در سفینة البحار نیز آمده است). پیمان شکنى و دروغ از صفات منافقان است و آنها هستند که پیمان خود را که با تاکیدات فراوان با خدا بسته اند زیر پا مى گذارند و حتى به پروردگار خویش دروغ مى گویند. حدیث معروفى که از پیامبر نقل شده نیز این حقیقت را تاکید مى کند که فرمود: «للمنافق ثلاث علامات، اذا حدث کذب، و اذا وعد اخلف، و اذا ائتمن خان؛ منافق سه نشانه دارد: به هنگام سخن گفتن دروغ مى گوید، و به هنگامى که وعده مى دهد تخلف مى کند، و هر گاه امانتى به او بسپارند، در آن خیانت مى نماید» (سفینة البحار ج 2 صفحه 605).
حدیث فوق به صورت مؤکدترى از امام صادق (ع) از پیامبر (ص) در کتاب کافى آمده است. البته ممکن است به ندرت گناهان فوق از افراد باایمان صادر شود و سپس توبه کنند، ولى استمرار آن نشانه روح نفاق و منافق گرى است. گرچه نفاق به مفهوم خاصش، صفت افراد بى ایمانى است که ظاهرا در صف مسلمانانند، اما باطنا دل در گرو کفر دارند، ولى نفاق معنى وسیعى دارد که هر گونه دوگانگى ظاهر و باطن، گفتار و عمل را شامل مى شود هر چند در افراد مؤمن باشد که ما از آن به عنوان رگه هاى نفاق نام مى بریم.
مخصوصا درباره ریاکاران از امام صادق (ع) مى خوانیم که فرمود: «الریاء شجرة لا تثمر الا الشرک الخفى، و اصلها النفاق؛ ریا و ظاهر سازى، درخت (شوم و تلخى) است که میوه اى جز شرک خفى ندارد و اصل و ریشه آن نفاق است» (امالى صدوق مطابق نقل نور الثقلین ج 3 ص 192).
امام علی (ع) درباره منافقان می فرماید: «اى بندگان خدا شما را به تقوا و پرهیزکارى سفارش مى کنم، و از منافقان بر حذر مى دارم، زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند، خطاکار و به خطا اندازند، به رنگهاى گوناگون در مى آیند، به قیافه و زبانهاى متعدد خودنمایى مى کنند از هر وسیله اى براى فریفتن و درهم شکستن شما استفاده مى کنند، و در هر کمینگاهى به کمین شما مى نشینند، بد باطن و خوش ظاهرند، و در نهان براى فریب مردم گام بر مى دارند، از بیراهه ها حرکت مى کنند، و گفتارشان به ظاهر شفا بخش، اما کردارشان دردى است درمان ناپذیر، به رفاه و آسایش مردم حسد مى ورزند و اگر به کسى بلائى وارد شود خوشحالند، امیدواران را مایوس مى کنند، و در هر راهى کشته اى دارند، در هر دلى راهى و در هر مصیبتى اشک ساختگى مى ریزند، مدح و تمجید را به یکدیگر قرض مى دهند و انتظار پاداش و جزا مى کشند، اگر چیزى بخواهند اصرار مى ورزند، و اگر ملامت کنند پرده درى مى نمایند». و در جای دیگر درباره گروهى از منافقان مى فرماید: «ثم بقوا بعده، فتقربوا الى ائمة الضلالة، و الدعاة الى النار بالزور و البهتان، فولوهم الاعمال، و جعلوهم حکاما على رقاب الناس؛ این گروه بعد از پیامبر ماندند و به ائمه ضلال تقرب جستند، و آنها دعوت کنندگان به دوزخ از طریق دروغ و بهتان بودند، پیشوایان ضلال نیز از وجود اینها بهره گرفتند، پستها به آنها دادند و آنها را بر گردن مردم حاکم و سوار کردند» (نهج البلاغه، خطبه 210).
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 3- صفحه 205
ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 8 ص 52 و ج 24 ص 177 و
ج 1 ص 101
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها