نقد مثلث هگلی در بینش دیالکتیکی
فارسی 3286 نمایش | مثلث "تز، آنتی تز، سنتز" در شکل هگلی و مارکسیستی نه در طبیعت صدق می کند و نه در تاریخ. بالنتیجه تاریخ از میان اضداد عبور نمی کند و حلقات تاریخ به صورت رشته ای از اضداد که از یکدیگر مشتق شده و به یکدیگر تبدل یافته اند، نیست. این مثلث مبنی بر دو تبدل است و یک ترکیب، یعنی تبدیل اشیاء به ضدشان و تبدل ضد به ضد، ضد و ترکیب در مرحله سوم.
طبیعت به این صورت عمل نمی کند، آن چه در طبیعت وجود دارد یا ترکیب اضداد است و تبدیل نیست و یا تبدیل اضداد است و ترکیب نیست. و یا تکامل است، نه ترکیب اضداد و نه تبدیل آنها. عناصر که نوعی تضاد میان آنها حکمفرما است و لغت "آخشیج" به همین مناسبت در مورد آنها به کار برده شده است، بدون آن که به یکدیگر متبدل گردند، ترکیب می شوند، آن چنانکه مثلا از ترکیب هیدروژن و اکسیژن، آب بدست می آید. در اینگونه موارد ترکیب هست و تبدل نیست. ولی طبیعت در نوسانات خود میان دو حالت افراطی و تفریطی به صورت کاهش یابنده ای از ضدی به ضدی دیگر گرایش پیدا می کند، و در نهایت امر به تعادل می رسد، در اینگونه موارد تبدل هست ولی ترکیب و تکامل نیست.
البته مانعی ندارد که آنجا که ترکیب هست و تبدیل نیست مثل ترکیب آب از اکسیژن و هیدروژن که از ترکیب دو ضد، شی سومی به وجود می آید، آن شی سوم را "سنتز" و دو جزء اصلی را "تز" و "آنتی تز" اصطلاح کنیم، ولی می دانیم که این یک اصطلاح محض است و فقط میل قلبی ما را به این که این اصطلاح را به کار ببریم ارضا می کند، و همچنین مانعی نیست که برای این که این اصطلاح شایع و جالب را از دست نداده باشیم، تعادل بعد از نوسانات افراطی و تفریطی را "سنتز" اصطلاح کنیم و دو حالت مزبور را تز و آنتی تز. همچنانکه می توانیم این قرارداد اصطلاحی را در مورد کلمه خوش آهنگ و زیبای "دیالکتیک" اعمال نمائیم و همه اینگونه جریان ها را جریان "دیالکتیکی" بنامیم.
منـابـع
مرتضی مطهری- قیام و انقلاب مهدی- صفحه 46 و 45
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها