انسان و اعمال پیش فرستاده
فارسی 3411 نمایش | آیات معاد اساسا برای موعظه خیلی خوب است. در قرآن کریم در اواخر سوره حشر آیه 18 می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد؛ ای اهل ایمان! تقوای الهی داشته باشید، از خدا بپرهیزید و انسان باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است». خیلی تعبیر عجیبی است، «و لتنظر» امر است (این ل لام امر است و لام امر دلالت بر وجوب می کند. حال چگونه است که این جزء واجبات شمرده نشده، خودش مطلبی)، باید هر نفسی و هر کسی نظر کند و دقت کند در آنچه برای فردا می فرستند. این صریح ترین تعبیری است که می شود در این زمینه کرد. وقتی به ما می گوید بیایید در کار و عمل خودتان مراقب باشید، به این تعبیر می گوید: درباره این چیزهایی که برای فردا پیش می فرستید، در مورد این پیش فرستاده های خودتان دقت کنید، دقیق باشید. درست مثل آدمی که در یک شهری هست و برای شهر دیگری که بعدها می خواهد برود در آنجا سکنی اختیار کند، کالایی قبلا تهیه می کند و می فرستد. به او می گویند در این چیزهایی که قبل از خودت داری می فرستی، یک دقت خیلی کاملی بکن. بعد دو مرتبه می فرماید:
«و اتقوا الله ان الله خبیر بما تغملون؛ از خدا بترسید که همانا خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است» (حشر/ 18). چون اول به تعبیر پیش فرستاده گفت، دو مرتبه به تعبیر خود عمل می گوید: خدا آگاه است به اعمال شما، یعنی آنچه را شما می فرستید، خدا که آگاه است، پس خودتان هم آگاهی کامل داشته باشید که خوب بفرستید.
در منطق قرآن کریم هر عملی که انسان مرتکب می شود پیش فرستاده است. با اینکه در منطق ظاهر انسان عملش به گذشته تعلق می گیرد، یعنی ما هر کاری را که امروز انجام می دهیم، به فردا که می رسیم، کار ما به گذشته تعلق دارد، یعنی خودمان می گذریم، کاری را اکنون انجام می دهیم، بعد کار ما منقضی و تمام می شود ولی خود ما هستیم، خود ما جلو می آییم و کار ما عقب می ماند، ولی قرآن بر عکس، می فرماید هر کاری که تو مرتکب می شوی، علی رغم آن ترتیب ظاهری زمانی که تو احساس می کنی که آن در زمان گذشته ماند و تو در زمان حال و زمان آینده آن هستی، قضیه برعکس است، هر عملی که مرتکب شدی او پیشاپیش تو رفت، تو پشت سر باقی ماندی، او را جلو فرستادی و تو هنوز مانده ای که بعد به او برسی.
خیلی حرف عجیبی است! هر عملی که انسان انجام می دهد، چه خوب و چه بد، در منطق قرآن پیش فرستاده است نه پس عقب مانده، پیش فرستاده است، بعد خود انسان باید به او برسد. بدیهی است که اگر مسأله زمان می بود چنین نمی شد، در زمان ما از پیش هستیم و عمل پشت سر ماست. این از باب این است که غیر از زمان مسأله دیگری وجود دارد و آن مسأله نشئه است. عمل تو الان به نشئه دیگر رفته است و تو بعدها به آن نشئه منتقل می شوی، تو پشت سر عملت هستی. تو بعد به عملت، به آن پیش فرستاده خود ملحق می شوی، که همن مطلب بعد -البته اصلش قرآن است- در کلمات ائمه اطهار، نهج البلاغه و بعد در ادبیات عربی و ادبیات فارسی و به طور کلی در فرهنگ اسلامی، خودش مطلبی و رکنی شده است.
در خطبه 203 نهج البلاغه است -ظاهرا در حدیث نبوی هم هست- در آن خطبه معروف زهدی می فرماید: «ایها الناس انما الدنیا دار مجاز، و الاخرة دار قرار، فخذوا من ممرکم لمقرکم، و لا تهتکوا استارکم عند من یعلم اسرارکم؛ ایها الناس! دنیا خانه است که گذشتن است، یعنی انسان از این خانه می گذرد، خانه جاوید انسان نیست، ولی آخرت خانه جاودانی انسان است، تمام شدنی نیست. از گذشتنگاه خود توشه تهیه کنید برای اقامتگاه خود. پرده خود را در نزد آن حقیقتی که از اسرار و رازهای شما آگاه است پاره نکنید»، یعنی خداوند به همه رازها آگاه است و در حضور او پرده خودتان را با ارتکاب گناهان پاره نکنید. بعد از چند جمله می فرماید: «ان المرء اذا هلک قال الناس: ما ترک؟ و قالت الملائکة ما قدم؟؛ آن دم که کسی بمیرد مردم می گویند: چه باقی گذاشت؟ ولی فرشتگان می گویند چه چیز پیش فرستاده ؟». آدم که می میرد انسانها یک سؤال می کنند، فرشتگان یک سؤال. تا کسی مرد، اگر بروید سراغ آدمها می بینید از همدیگر یک چیز می پرسند، اگر بروید در عالم فرشتگان، یک چیز دیگر می پرسند. سراغ آدمها که بروی، تا می گویند فلانی مرد، می گویند بعد از خود چه گذاشت؟ می روی سراغ ملائکه، تا بگویند فلان کس مرد، می گویند قبلا چه فرستاده، چه پیش فرستاده؟ دو سؤال مختلف. «و لتنظر نفس ما قدمت لغد» بنابراین باید هر کسی در آنچه که پیش می فرستد دقیق باشد، دقت کند، وارسی کند، در نهایت دقت، عمل خودش را پیش بفرستد سعدی می گوید:
برگ عیشی به گور خویش فرست *** کس نیارد ز پس، تو پیش فرست
منـابـع
مرتضی مطهری- معاد- صفحه 17-19
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 6- صفحه 175-173
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها