تأثیر مثبت و منفی نوابغ بر تاریخ
فارسی 4506 نمایش |تأثیر نوابغ بر روند تاریخ، ممکن است گاهی منفی هم باشد، نقش نوابغ در تغییر تاریخ لزومی ندارد که همیشه در جهت تکامل باشد، یا تکامل از هر جهت باشد. معاویه (بگذرید از مسأله حقیقت اسلام و این جور مسائل) از جنبه های سیاسی قدرت خارق العاده ای بود که شاید اگر او نمی بود یا آدم ضعیفی به جای او می بود اوضاع جور دیگری بود. همین اموی ها در مسأله سیاست (بگذرید از اینکه آنجا که تضاد منافع داشتند دیگر به هیچ چیز پایبند نبودند، از این یکی اگر بگذرید) می بینید مردم خارق العاده ای بودند، کوچک نبودند عباسی ها هم همینطور شاید در سلسله های سلاطین دنیا مثل اموی ها و مثل عباسی ها نابغه کم پیدا شده باشد مأمون مگر یک آدم کوچکی است؟! در همه تاریخ دنیا شما بگردید نابغه ای مثل مأمون و هارون پیدا نمی کنید، و بی جهت نبود که توانستند یک چنین امپراطوری به این عظمت تشکیل بدهند. بنی عباس پانصد سال سلطنت کردند، کدام سلسله دیگر را در دنیا سراغ دارید که پانصد سال سلطنت کرده باشند؟ دنیا سراغ دارید که پانصد سال سلطنت کرده باشند؟!
غرض اینکه لازمه نبوغ این نیست که نقشش همیشه مثبت و مفید باشد البته نابغه از هر جهت قهرا اینجور است، ولی این نابغه ها اغلب از یک جهت نابغه هستند اسکندر نابغه ای است که فقط در امر نظامی نابغه است نادر هم همینطور است نادر یک نابغه نظامی است، آن هم فقط در کارهای سپاهی گری در اداره مملکت که اصلا از حد عادی هم منحط تر بود آدمی بوده که به همان نسبت که در کار نظامی گری قوی بوده در کار مدیریت مملکت مرد منحط و پستی بوده است، خیلی هم فضاحت راه انداخت.
می گویند امیرکبیر گفته است که اگر شاه عباس پادشاه می بود و من صدراعظم و نادر وزیر جنگ، ما سه نفری دنیا را می گرفتیم. نادر فقط همان نبوغ نظامی را دارد تا وقتی که کار نظامی می کند همواره پیشرفت و قدرت است چهار صباح که ایستاده می خواهد مملکت را اداره کند افتضاح می کند، هی آدم بکش، آدم بکش از همین مردم داخل، از کله ها مناره ها بساز چشم بچه خودش را کور کرد کارهای عجیبی کرد که پست ترین آدمها هم این کارها را نمی کنند.
منـابـع
مرتضی مطهری- فلسفه تاریخ- صفحه 54-55
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها