داستانی درباره تأثیر شرایط محیطی بر رفتار آدم
فارسی 3039 نمایش | شخصی بود نجف آبادی به نام آقا شیخ محمدحسن، خیلی مرد خوبی بود و اندکی در کارها وسواس داشت، مخصوصا در طهارت، نجاست و وضو گرفتن، رفت مکه و برگشت مثل اینکه همان سال حاجی کویتی ها بود و با ماشین رفتند آنجا وسیله نبود یک آفتابه آب داشتند که پانزده نفر می بایست با آن وضو بگیرند. گفت من آنجا دیدم خیلی ساده با یک استکان آب هم می شود وضو گرفت. آدمی که در مدرسه جده همیشه یک رودخانه آب از جلویش رد می شود، خیلی دیر یقین پیدا می کند که صورتش را شست یا نشست اما آنجایی که بیش از یک استکان آب وجود ندارد زودتر هم یقین می کند. آب قلیل خودش احکامی دارد، ولی مردمی که همیشه سر و کارشان با آب لوله و آب جاری و استخر داخل حیاط است، کم کم طهارت با آب قلیل به آنها نمی چسبد. این همان ساختن شرایط محیط است شرایط که عوض شود می بیند خوب هم می سازد، حسابی هم می چسبد.
شما می بینید بسیاری از اصلاحات را ضرورت به وجود می آورد ما خودمان در همین مسائل دینی دیده ایم: خیلی حرفها منطقی است آدمهای فهمیده قبل از آنکه ضرورت پیدا شود یک حرف منطقی را عرضه می دارند، جامعه قبول نمی کند بلکه در مقابلش مقاومت می کند چون در آن شرایط است، ولی وقتی که ضربات و فشار زیاد وارد شد منطقها هم عوض می شود، آنوقت می گویند نه، درست است منطق که همان منطق است، منطق که فرق نکرده، یعنی از نظر دلیل و منطق و نیروی اقناع فکری، وضعیت با آن وقت هیچ فرق نکرده، ولی تا وقتی که زور نیامده انسانها حاضر نیستند خودشان را تطبیق دهند، وقتی که زور آمد فکرشان هم عوض می شود.
منـابـع
مرتضی مطهری- فلسفه تاریخ- صفحه 83
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها