عدم روشمند و مستدل بودن نظریه ماتریالیسم تاریخی
فارسی 2801 نمایش | نظریات خاص مارکس در مورد تقدم ماده بر روح، تقدم نیازهای مادی بر نیازهای معنوی، تقدم جامعه شناسی انسان بر روان شناسی او، تقدم کار بر اندیشه نشان دهنده تاثیر و تقدم یک طرف عوامل مادی بر عوامل غیر مادی است. ولی مارکس در بسیاری از نوشته های خود مسأله دیگری براساس منطق دیالکتیک طرح کرده است که باید نوعی تجدید نظر و تا حدی عدول از مادیت مطلق تاریخ تلقی شود و آن مسأله تاثیر متقابل است. بنابر اصل تأثیر متقابل، رابطه علیت را نباید یک طرفه تلقی کرد. همان طور که "الف" علت و مؤثر در "ب" است، "ب" نیز به نوبه خود مؤثر و علت "الف" است، بلکه بنابراین اصل، نوعی همبستگی و تأثیر متقابل میان همه اجزای طبیعت و میان همه اجزای جامعه وجود دارد. بنابراین اصل اساسا طرح اولویت در رابطه میان دو چیز، خواه ماده و روح یا کار و اندیشه و یا بنیاد اقتصادی و سایر بنیادهای اجتماعی، بی معنی است، زیرا اگر دو چیز هر دو به یکدیگر وابسته باشند و نیاز وجودی داشته باشند و شرط وجود یکدیگر باشند، اولویت و تقدم و زیربنا بودن معنی ندارد.
اولین انتقاد این است که این نظریه از حد یک "تئوری" بدون دلیل تجاوز نمی کند. یک نظریه فلسفی تاریخی یا باید بر تجربه تاریخی واقعیتهای عینی زمان خودش مبتنی باشد و به دوره های دیگر تعمیم داده شود و یا باید براساس شواهد تاریخی از واقعیات گذشته بنا شده باشد و به زمان حال و آینده تعمیم داده شود و یا باید به شیوه قیاسی و استدلال منطقی براساس یک سلسله اصول علمی، منطقی، فلسفی ثابت و از پیش پذیرفته شده به اثبات رسیده باشد. تئوری ماتریالیسم تاریخی بر هیچ یک از این روشهای نامبرده مبتنی نیست. نه واقعیات زمان مارکس و انگلس از این راه قابل توضیح بوده است، تا آنجا که انگلس تصریح می کند که من و مارکس اشتباهی که در برخی کتب در زمینه اهمیت اقتصاد مرتکب شدیم آنجا که به تحلیل واقعیت های زمان خود پرداخته ایم نظر به اینکه با خود واقعیت مواجه بوده ایم از آن اشتباهات مبرا هستیم و نه واقعیت های تاریخی در طول چند هزار سال تاریخ بشر آن را تأیید می کند تا آنجا که انسان وقتی که کتابهای "حکیم فرموده" را که اجبارا می خواهند تاریخ گذشته را با مادیت تاریخ توجیه کنند، می خواند، از توجیه و تأویل های حضرات سخت دچار شگفتی می شود. مثلا در کتاب تاریخ جهان... (در اینجا در نسخه دستنویس، استاد شهید هفت سطر جای خالی باقی گذاشته اند برای نقل قول از کتابی که به احتمال قوی تاریخ جهان باستان می باشد).
منـابـع
مرتضی مطهری- جامعه و تاریخ- صفحه 150-148
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها