ماهیت آیین مانوی
فارسی 9318 نمایش |دین مانی، یکی دیگر از ادیان متحرک و زنده عهد ساسانی است، راجع به عقائد مانی و آداب مانویت که چه بوده است سخن فراوان است قدر مسلم این است که کیش مانی چه از لحاظ عقیده و چه از لحاظ آداب و مناسک بسیار پیچیده و تو در تو است، عموما معتقدند که کیش مانی عبارت است از یک سلسله عناصر زردشتی و مسیحی و بودایی به علاوه ابداعات و ابتکاراتی که از خود او بوده است.
آقای سیدحسن تقی زاده در دو خطابه محققانه ای که در انجمن ایرانشناسی ایراد کرده می گوید: جمعی از محققین مایل به این عقیده شدند که عقائد قدیمی ایرانی و مخصوصا عقیده زروانی و بعضی طریقه های غیر رسمی و بدعت آمیز زردشتیان در دوره اواخر اشکانیان و اوایل ساسانیان در ترکیب و بنیان عقائد مانی سهم مهمی دارند، لکن در نتیجه تحقیقات عمیقتر معلوم شد این شباهت ظاهری است و ناشی از آن است که مانی در بیان مطالب خود اصطلاحات هر قوم و امتی را اقتباس و تعلیمات خود را به قالب معتقدات جماعتی می ریخت که در میان آنها دعوت خود را نشر می کرد. بعدها به جنبه عقائد مسیحی در ترکیب مانویت بیشتر اهمیت داده شد و مخصوصا محقق گردید که مانی از دین عیسوی بیشتر اطلاع داشت تا از ادیان و معتقدات ایرانی و هندی، ولی البته منبع اطلاعات او دین رسمی مسیحی نبود بلکه بیشتر طریقه های "گنوسی" مسیحی بوده که تحت تاثیر "هلنیزم" یعنی عقائد و فلسفه یونانی اشراقی مشرب رائج در مشرق (سوریه و بین النهرین) در دوره بعد از اسکندر که با فلسفه قدیم و اصلی یونان اختلاف داشت، آمیخته به فلسفه شرقی شده و رنگ شرقی به خود گرفته بود و از قرون بلافصل قبل از تاریخ مسیحی در آن نواحی نشو و نما کرده و به وجود آمده بود و مخصوصا "مرقیون" و "باردیصان" که هر دو "گنوسی" و دارای عقیده "ثنوی" بوده اند (مانی و دین او، صفحه 28 - 29).
و هم آقای تقی زاده می گوید: راجع به عقائد محققین در اصل و منشا دین مانی باید گفته شود که بر حسب تحقیق صحیح اگر چه مانی از همه مذاهب و ادیان معروف نزد او کم و بیش (مثلا از بودایی خیلی کم و از زردشتی و زروانی قدری بیشتر و از نصرانیت باز بیشتر) و از طریقه های "گنوسی" بیش از همه (و مخصوصا از مرقیون) افکاری اخذ نموده لکن دین او فقط ترکیب اقتباسات نبوده بلکه اساس و روح آن از خود مانی بوده و مؤسس این بنای عظیم و ریزنده پی آن، خود آن شخص عجیب بوده و رنگهای ادیان معروف دیگر عارضی و عمده برای سهولت نشر دین مانی در ممالک دیگر و بین دیگر اقوام هندی و زردشتی و عیسوی بوده است (همان کتاب، صفحه 36).
نحوه ظهور مانی
دین مانوی داعیه جهانی داشته و مانی مدعی پیغمبری بوده و خود را آخرین پیامبر و دین خود را کاملترین ادیان می خوانده است، مانویت مبلغین زبر دستی در دوره های بعد داشته و توانسته است برخلاف زردشتی گری از مرزهای ایران بگذرد و مردم کشورهای زیادی را تحت نفوذ خود قرار دهد. مانویت علیرغم فشارها و تضییقاتی که از ناحیه روحانیان زردشتی دید تا ظهور اسلام باقی بود و مانوی ها بیش از زردشتیان در مقابل حملات مسلمین مقاومت نشان می دادند و در دوره اسلامی نیز تا چند قرن وجود داشته اند و تدریجا منقرض شده اند.
ظهور مانی در اوایل عهد ساسانی بوده است، تولد مانی در بین النهرین واقع شده ولی خود او ایرانی نژاد است. مانی، زمان اردشیر سر سلسله ساسانیان را درک کرده است و ظاهرا ادعای پیغمبریش در زمان شاهپور اول پسر اردشیر بوده است، و می گویند شاهپور تحت تاثیر دعوت مانی قرار گرفت و لحظه ای مردد شد که دین مانی را به جای دین زردشت دین رسمی کشور قرار دهد، اما بعد از این اندیشه پشیمان شد (تمدن ایرانی به قلم جمعی از خاورشناسان، صفحه 222) و گویند تا حدود قرن هفتم هجری بقایایی از مانویان بوده اند. بنابراین از طلوع تا انقراض مانویت در حدود هزار سال طول کشیده است.
چگونگی بسط مانویت در مناطق مختلف
دین مانی در آغاز، انتشار سریع و فوق العاده یافت، آقای تقی زاده می گوید: تاریخ مانویان و دعات آنها و پیروانشان تا طغیان مغول خود داستانی دراز می شود و فصول نمایان آن انتشار سریع مانویت است در عالم به حدی که در حدود سنه 300 مسیحی یعنی قریب یکربع قرن بعد از وفات مانی، دین وی در سوریه و مصر و آفریقای شمالی تا اسپانیا و مملکت گال جلوتر رفته (مانی و دین او، ص18). ایضا می نویسد: در طخارستان و در مرو و بلخ دین مانی پیروان زیادی داشت به حدی که "هوئن تسونگ" سیاح چینی در ربع دوم قرن هفتم مسیحی گوید که مانویت دین مطلق ایران است که مقصود آن نواحی ایران بوده که در حدود طخارستان بود که دین مانی در آنجاها خیلی قوت داشت و در اوائل قرن هشتم مسیحی یک خلیفه مانوی در طخارستان مستقر بود (همان کتاب، ص19).
کریستن سن می گوید: با وجود فشار و سختگیری که در کشور ایران از جانب روحانیون زردشتی نسبت به فرقه مانوی به عمل می آمد، این آیین جدید در سرزمین ایران باقی ماند ولی کمابیش پنهانی و سری بود. روایاتی راجع به تعقیب و آزار مانویان در عهد نرسی و هرمزد دوم در متنهای قبطی مانویه مسطور است. عمرو بن عدی پادشاه عرب حیره این فرقه را حمایت می کرد. در ایالت بابل که منشأ این اعتقاد بود و در پایتخت شاهنشاهی تیسفون بسی از مانویه می زیستند، اما به سبب فشار و تعدی اهل زمان گروهی به سمت مشرق و شمال که مسکن طوائف ایرانی نژاد بود هجرت کردند. در سغد جماعتی عظیم از مانویه ساکن شدند. این مانویان شرقی رفته رفته ارتباط خود را با همکیشان غربی از دست دادند (ایران در زمان ساسانیان، ص225).
چگونگی افول مذهب مانی
مذهب مانی نتوانست پایدار بماند و منقرض شد، مسلما اسلام عامل اصلی شکست مانویت است. مانویت یک کیش صد در صد ثنوی است و طبعا چنین آیینی در مقابل آیین توحید که پشتوانه فطری و فکری دارد و بهتر قادر است افکار مستقیم، مخصوصا افکار طبقه دانشمند و فیلسوف را جذب کند نمی تواند پایداری کند، بعلاوه کیش مانی مبتنی بر نوعی زهد و ریاضت است که طبعا غیر عملی است، مخصوصا عقائد او درباره پلیدی تناسل و تقدیس تجرد عامل عمده ای برای روگرداندن از اوست، خصوصا آنگاه که با مکتبی مواجه می شود که در عین معنویت وافر، از این نوع زهد و ریاضت ها بیزار است ازدواج را مقدس و توالد و تناسل را "سنت" می شمارد.
اگر مسلمین، مانویه را مانند زردشتیان و یهودیان و مسیحیان از اهل کتاب می شمردند و ریشه آسمانی برای مانویت قائل می شدند، ممکن بود مانویان نیز که مقارن ظهور اسلام در قلمرو اسلام زیاد بودند، مانند زردشتیان و یهودیان و مسیحیان به صورت یک اقلیت مذهبی به حیات خود ادامه دهند. اما زندقه شمردن مانویت از طرف مسلمین امکان ادامه حیات را برای آنها ولو به صورت یک اقلیت مذهبی از میان برد.
منـابـع
مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 171-167
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها