نقض اصول مارکسیسم در اقدامات مائو و لنین
فارسی 6514 نمایش |مائو به نوعی دیگر نیز تئوری مارکسیستی تاریخ را نقض کرد. از نظر تئوری مارکسیستی، و لااقل از نظر شخص مارکس، طبقه کشاورز هر چند شرط اول و دوم انقلابی شدن یعنی استثمار شدگی و عدم مالکیت را دارند، شرط سوم را که تمرکز و همکاری و تفاهم و آگاهی به نیروی خویشتن باشد ندارند. لهذا طبقه کشاورز هیچ گاه ابتکار یک انقلاب را نمی تواند بر عهده بگیرد، حداکثر این است که احیانا در جامعه ای نیمه کشاورزی و نیمه صنعتی، طبقه کشاورز دنباله رو طبقه انقلابی پرولتاریا بشود، بلکه از نظر مارکس طبقه کشاورز "فرومایگانی با لذات ارتجاعی اند" و "مطلقا از هر گونه ابتکار انقلابی بی بهره اند".
مارکس در نامه ای به انگلس درباره انقلاب لهستان، نسبت به روستاییان چنین اظهار نظر کرده است: "روستاییان این فرومایگان ذاتا ارتجاعی را. .. نباید به پیکار خواند"، اما مائو از همین طبقه با لذات ارتجاعی و از همین فرومایگانی که نباید آنها را به پیکار خواند، طبقه ای انقلابی ساخت و رژیم کهن را سرنگون ساخت.
از نظر مارکس کشاورزان نه تنها قادر نیستند که کشوری را به سوسیالیسم رهبری کنند، بلکه در انتقال از فئودالیسم به کاپیتالیسم نیز سهمی ندارند، آن طبقه ای که جامعه را از فئودالیسم به کاپیتالیسم منتقل می سازد و در آن لحظه تاریخی خصلت انقلابی دارد بورژواست نه کشاورز. اما مائو با همین طبقه فرومایه با لذات ارتجاعی دو منزل یکی کرد و از فئودالیسم به سوسیالیسم جهید.
پس مائو حق دارد با این همه جدا شدن از مارکسیسم، برای توجیه مائوئیسم مسأله جابجا شدن جهت عمده تضادها را طرح کند و بدون آنکه به روی خود بیاورد چنین بنمایاند که مارکسیسم و ماتریالیسم تاریخی و سوسیالیسم علمی را دارد تفسیر عالمانه می کند.
مائو این درس را که "یک مارکسیست عنداللزوم باید عملا از مارکسیسم جدا شود "از سلف معتبر خود لنین آموخت. لنین پیش از مائو در کشور روسیه که در آن وقت هنوز کشوری نیمه صنعتی و نیمه کشاورزی بود انقلاب کرد و برای اولین بار کشوری سوسیالیستی تأسیس کرد. لنین دید عمر او کفاف نمی دهد صبر کند روسیه تزاری به صورت یک کشور تمام صنعتی درآید و کاپیتالیسم و استثمار کارگر به مرحله نهایی خود برسد تا به طور خود به خود با حرکتی دینامیکی و شعوری خود انگیخته انقلاب بشود و دگرگونی کلی صورت گیرد، دید اگر بخواهد به انتظار بنشیند که دوره حاملگی این زن باردار به نهایت برسد و درد زاییدن عارضش بشود و آنگاه او متصدی کار مامایی بشود خیلی دیر می شود. او هم از روبنا شروع کرد، از حزب، سیاست، تئوری انقلابی، جنگ و زور استفاده کرد و کشور نیمه صنعتی روسیه آن روز را تبدیل به کشور شوروی سوسیالیستی امروز کرد. لنین عملا مثل معروف را تحقق بخشید که: "یک گره شاخ از یک ذرع دم بهتر است". به انتظار دم یک ذرعی آقای مارکس و آمادگی دینامیکی خود به خودی بنیاد اقتصادی جامعه روسیه و شورش خود انگیخته ننشست و از شاخ یک گرهی زور و سیاست و آموزش حزبی و آگاهی سیاسی خودش بهره جست.
منـابـع
مرتضی مطهری- جامعه و تاریخ- صفحه 161-159
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها