معیار قضاوت تاریخی زمانی یا غیر زمانی بودن
فارسی 3150 نمایش | اتهام مورخان این اختلاف بزرگ را نادیده می گیرد که دادگاه های ما چه قضائی و چه اخلاقی دادگاه های امروزی اند و برای افراد زنده، فعال و خطرناک تعبیه شده اند و حال آنکه آن کسان دیگر قبلا در برابر دادگاه زمان خویش حاضر گشته و نمی توان آنها را دو مرتبه محکوم یا تبرئه کرد آنها را نمی توان در پیشگاه هیچ دادگاهی مسؤول قرار داد زیرا در زمره گذشتگانند و به آرامش گذشته تعلق دارند این اشخاص تنها می توانند موضوع تاریخ باشند و بجز قضاوتی که روح کار آنان را درک و دریافت کند قضاوت دیگری درباره آنها نباید روا داشت.
این استدلال بسیار غلط است بر این اساس که معیارهای امروز ما یک نوع معیار است و معیارهای زمان آنها معیارهای دیگری بوده، ما با معیارهای خودمان نباید آنها را محاکمه کنیم، به علاوه آنها در زمان خودشان محاکمه شدند و کارشان تمام شده و پرونده شان بسته شده است تقریبا چنین می گوید که هر کس در زمان خودش پرونده بازی داشته است و در زمان خودش هم جامعه با مقیاس های خود درباره او قضاوت کرده و پرونده اش را بسته است، ما دیگر حق نداریم نبش قبور کنیم و پرونده های بسته را از نو باز کنیم این حرف مخصوصا با این استدلال که معیار ما با معیار آنها فرق می کند حرف چرندی است و همان حرفی است که در میان ما معروف است، می گوییم: اذکروا موتاکم بالخیر (همان جمله "به آرامش گذشته تعلق دارند" می گویند این جمله از معاویه است) اسم این حرف را باید بگذاریم "فلسفه معاویه ای" که هر جانی ای بیاید در دنیا جنایت کند، همین که رفت بگوییم پرونده اش بسته شد چرا بسته شد؟! اتفاقا باید پرونده آنها باز باشد، یعنی افرادی که در سرنوشت آینده مؤثرند باید جامعه، پرونده آنها را باز نگه دارد، خوبان را تحسین کند و بدها را مشمول ملعنت و نفرت و قضاوت قرار دهد.
درباره یکی از زهاد اهل تسنن در اواخر قرن اول هجری می گویند در حضورش صحبت حجاج را کردند، بلند شد گفت "شنیدن غیبت جایز نیست" آن جانی می آید آن همه جنایت می کند، مردم مؤمن را می کشد، بعد از مردن او هم ما اسمش را نیاوریم چون غیبت مؤمن است، غیبت مسلمان جایز نیست، هر چه باشد مسلمان است، چون استماع غیبت است من گوش نمی کنم! نه، این حرف، حرف چرندی است. و به علاوه "معیارها متفاوت است" یعنی چه؟! آیا معیار زمان معاویه با معیار امروز متفاوت است؟! هیچ متفاوت نیست عین همان کاری را که معاویه آن روز کرده امروز هم اگر کسی بکند جنایت است "معیارها متفاوت است" یعنی جنایت امروز را آن روز می کردند جنایت نبود و جنایت آن روز امروز جنایت نیست کدام کار را معاویه کرده که اگر امروز بشود جنایت نباشد؟ اگر گفتیم فرد هیچ اصالتی ندارد و فقط جامعه است، درست است، معاویه کسی نیست، او مظهر زمان خودش است، برویم راجع به زمان معاویه بحث کنیم نه خود معاویه چون فرد اصالت ندارد ولی ما گفتیم (اصالت فرد) به این معنی غلط است، یعنی این جبر اجتماعی غلط است، ما ضمن اینکه جامعه را محکوم می کنیم فرد را هم محکوم می کنیم چون مقتضیات اجتماعی هیچگاه در حدی که فرد را مجبور و از او سلب اختیار کند نیست.
جرح و تعدیل در فقه
از لحاظ فقهی مسأله معروفی است، که در باب غیبت می گویند آیا غیبت راویان جایز است یا جایز نیست؟ می گویند جایز است و اسمش را می گذارند "جرح و تعدیل" یعنی اگر کسی راوی احادیث است که شامل راوی تاریخ هم می شود و من می دانم که این راوی آدم خوبی نبوده، فلان عیب و فلان عیب را داشته و چنانچه من سکوت کنم او را آدم صحیح و معتبر و ثقه می دانند و به حرفش اعتماد می کنند، در اینجا من حق دارم در کتابم بنویسم که این شخص آدم بدی بوده، فلان فسق را داشته، کذاب بوده، و لهذا کتب "رجال" پر است از جرح و تعدیل ها در باب غیبت فقها می نویسند: "یکی از مواردی که غیبت جایز است غیبت اموات است به عنوان جرح و تعدیل" همین طور که آن جایز است این هم جایز است، چون آن به حساب یک مصلحت اجتماعی است، به حساب یک مصلحت دینی و اجتماعی غیبت جایز می شود.
منـابـع
مرتضی مطهری- فلسفه تاریخ- صفحه 193-191
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها