لزوم وجود ضابطه و قانون بر مسیر تاریخ
فارسی 3972 نمایش |اگر ما تاریخ را دارای ضابطه و قاعده ندانیم و به قول کتاب مثل کلبیون، فکر کنیم دیگر تاریخ برای ما درس نیست، فقط قضایای تاریخی برای خیال ما غذای خوبی است، مثل افسانه جن و پری است، و واقعیات تاریخی دیگر نمی تواند درس آموز باشد، چون ضابطه ندارد که قابل آموزش و به کار بستن باشد و اگر تاریخ ضابطه داشته باشد ولی ضابطه اش خارج از اختیار بشر باشد، تاریخ آموزش علمی دارد، یعنی یک امر فراگرفتنی است، بدین معنی که صرفا غذای خیال نیست غذای فکر هم هست، اما از قبیل اموری است که خارج از اختیار ما می باشد و ما فقط می توانیم تماشاگر خوبی باشیم.
مثل اطلاعی که ما درباره دورترین کهکشان ها داشته باشیم که اثرش فقط این است که ما می دانیم در آنجا چه خبر است ولی نمی توانیم در آن زمینه کاری بکنیم و اگر تاریخ سنت و ضابطه داشته باشد و این سنت و ضابطه در اختیار بشر باشد ولی عوامل مؤثر در تاریخ اموری از قبیل زر و زور و حتی علم باشد، مثلا سنت تاریخ بر این باشد که هر جا که زر بیشتر است تفوق بیشتر است و بقا با اوست، یا هر جا که زور بیشتر است بقا و تفوق از آن او است، در این صورت تاریخ درس می آموزد ولی درس بسیار بدی می آموزد، یعنی کسی که تاریخ را مطالعه می کند می رسد به این که مسأله، مسأله زر و زور است، جامعه یا باید تن به فنا و نیستی بدهد و یا باید برای بقای خود هر چه که زر می یابد به آن چنگ بیاندازد و هر جا زوری مییابد در خدمت خود بگیرد. در این صورت تاریخ می شود بدترین معلم های عالم.
ولی اگر تاریخ بر اساس سنت ها و ضوابط باشد و عوامل مؤثر در این سنت ها عوامل انسانی باشد البته نمی خواهیم بگوییم عوامل منحصر، بلکه می خواهیم بگوییم عوامل تعیین کننده برای جامعه عوامل انسانی باشد یا لااقل عوامل انسانی جزء شرایط اصلی باشد یعنی بدون آنها جامعه نمی تواند باقی بماند و پیشرفت کند و اگر پیشرفت هم بکند امری است موقت، و پس از مدتی از درون خودش منفجر خواهد شد و از بین خواهد رفت آن وقت است که تاریخ برای ما آموزنده است، معلم است و معلم بسیار خوبی، معلمی که به ما پند و اندرز می دهد.
منـابـع
مرتضی مطهری- فلسفه تاریخ- صفحه 221-220
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها