نقد و تشریح شهید مطهری بر عقیده توحید در دین زرتشت
فارسی 6256 نمایش | بنابر آثار موجود، و از آن جمله گات ها، چیزی که اندیشه زردشت را مانند سایر آریایی های قدیم سخت به خود مشغول داشته است وجود بدی هاست، از نظر زردشت جهان موجود، برخلاف نظم معقولی است که بایست باشد، یک سلسله حقایق موجودند که "شر" و پلیدند و موجوداتی مقدس از قبیل اهورامزدا و یا "سپنت مئنیو" اعظم و اجل از این هستند که خلقت این شرور به آنها نسبت داده شود، پس باید موجود دیگری فرض کرد که ذاتا خبیث است و آفرینش اشیاء بد منتسب به او است. با این طرز تفکر، خواه اهریمن مخلوق اهورامزدا باشد و خواه نباشد، اساس توحید متزلزل است. اگر مخلوق اهورامزدا نیست که واضح است و اگر مخلوق اهورامزدا هست اولا این پرسش اساسی باقی است که اگر اهورامزدا می تواند فاعل شر هم باشد چه لزومی دارد که وجود انگرامئنیو در مقابل اهورا مزدا یا سپنت مئنیو فرض شود، آن شرور را به خود اهورامزدا که واجب الوجود است و یا به سپنت مئنیو که صادر اول است نسبت می دهیم و اگر استناد شرور به اهورامزدا ممکن نیست چگونه اهورامزدا خود انگرامئنیو را که مبدأ کل شرور و شر محض است آفرید؟ ثانیا حالا که انگرامئنیو آفریده شده است چه نقشی دارد؟ آیا مستقلا دست به آفرینش می زند و یا آنکه خواسته و مشیت بالغه اهورامزدا را اجرا می کند؟ اگر مستقلا دست به آفرینش می زند پس اهورامزدا به هر حال شریک دارد نهایت در فاعلیت و خالقیت، و این عین شرک است، و اگر استقلال ندارد و مصداق «و ما تشاؤن الا ان یشاء الله» (دهر/30)؛ و آنها چیزی جز آنچه خدا بخواهد، نمی خواهند (دهر/30)؛ پس فرض انگرامئنیو تاثیری در نفی انتساب شرور به اهورا مزدا ندارد.
اساسا ریشه ثنویت این است که بشر اشیاء را دو نوع تشخیص داده است: نوع خوب و نوع بد، برای خوب ها یک مبدا و یک ریشه قائل شده است و برای بدها مبدا و ریشه دیگر، فاعل خیر را که دارای عالی ترین صفات و کمالات می شمرده برتر و منزه تر از این می دانسته که در کار موجودات موذیه و ضاره دخالت داشته باشد، از این رو مخلوق بودن آنها را به وسیله این چنین مبدئی انکار می کرده و ناچار مبدا دیگری که شر محض است فرض می کرده است، یعنی انکار امکان مخلوق بودن شرور به وسیله خداوند منجر به فرض مبدئی دیگر در عرض خداوند شده است. اما اگر فرض کنیم که آن مبدا دیگر که خالق شرور است در عرض خداوند نیست بلکه مخلوق خداوند است هر چند وجود یک اصل قدیم قائم بالذات را در برابر خداوند انکار کرده ایم، اما اصل مطلب یعنی انکار انتساب خلقت برخی موجودات که شرور نامیده می شوند سر جای خود باقی است. به عبارت دیگر برای خداوند شریکی در مرتبه ذات قائل نشده ایم ولی یکی از مخلوقات او را شریک او در خالقیت قرار داده ایم.
آراء و نظرات مختلف در خصوص ثنویت و توحید در دین زرتشت
مختلف بودن مفاد گات ها سبب شده که دانشمندان درباره ثنویت و یکتا شناسی زردشت اختلاف نظر داشته باشند. گیرشمن ایران شناس معروف در کتاب "ایران از آغاز تا اسلام" (مزدیسنا و ادب پارسی، ص 264) می گوید: آیین زردشتی مبنی بر توحید نبود، ولی در عهد ساسانی بر اثر نفوذ ادیان بزرگ (مسیحیت) وحدت را پذیرفت. و بر عکس دومزیل همچنانکه سابقا نقل کردیم معتقد است که زردشت به توحید دعوت می کرده است. شهرستانی در الملل والنحل زردشت را موحد می داند. شهرستانی تحت تاثیر عقائد فلسفه و کلامی اسلامی مسئله خیر و شر را به نحوی توجیه می کند که فقط با اندیشه های اسلامی منطبق است نه با اندیشه های زردشتی. حقیقت این است که اگر توحید را از همه جهات در نظر بگیریم بسیار مشکل است که بتوانیم آیین زردشت را یک آیین توحیدی بدانیم. معمولا بحث در اینکه آئین زردشت توحیدی است یا ثنوی مبتنی بر این قرار داده می شود که آیا زردشت اهورامزدا را آفریننده اهریمن می داند و اهریمن را آفریده او؟ و یا آنکه اهریمن را قدیم و ازلی و در عرض اهورامزدا می داند؟ و چنین فرض کرده اند که اگر ثابت شود که از نظر زردشت اهریمن آفریده اهورامزدا است مطلب تمام است و آیین زردشت آیین توحیدی است.
منـابـع
مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 207-205
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها