نقش بازرگانان مسلمان در بسط فرهنگ اسلامی در چین

فارسی 5005 نمایش |

اسلام به وسیله سوداگران مسلمان که بسیاری از آنها ایرانی بوده اند، در چین نفوذ یافت. در کتاب "اسلام، صراط مستقیم" در این باره چنین آمده است که: در عصر خلافت بنی امیه و بنی عباس مسافرت سوداگران و مبلغین مسلمان به چین افزایش یافت و عرب هایی که در خلافت بنی امیه به چین وارد شده بودند به "تازیان سفید پوش" معروف بودند.
در دوره خلافت عباسیان که روابط دوستانه بین امپراطورهای اسلام و چین توسعه بیشتری یافت، دسته های فراوانی از تازیان بدان دیار رفته و این عرب ها را "تازیان سیاه پوش" می گفتند....
در یک قرن و نیم، یعنی در فاصله سال 31 تا 184 هجری، عده قابل توجهی از بازرگانان عرب و ایرانی از راه دریا به چین وارد می شوند و در بندر "کوانگ چو" اقامت می گزینند و از آن تاریخ به بعد. رفته رفته در راسته ساحل به پیشروی خود ادامه می دهند و به شهرهای مهم آنجا نفوذ می کنند و بالاخره به اقصی نقاط شمالی چین و تا شهر "هانگ چو" نیز می رسند...
در این عصر تعداد سوداگران عرب و ایرانی در نواحی جنوبی رو به افزایش می گذاشت و رفته رفته با زنان چینی وصلت اختیار کرده و در آنجا ساکن می شدند. این مسلمین دارای جوامع مخصوصی بودند و از سایر مردم چین جداگانه زندگی می کردند تا بتوانند در مراسم عروسی و اعمال روزانه خود احکام مقدس اسلام را رعایت کنند. حتی آنها محاکم شرعی مخصوصی داشتند که در مسائل مربوط به ازدواج و طلاق و ارث و غیره مطابق فقه اسلامی رفتار می کردند. این استقلال جامعه مسلمین در آن عصر دلیل دیگری بر نفوذ و قدرت اسلامی در چین آن روز می باشد (اسلام، صراط مستقیم، صفحه 422 - 423 - 424 - 432)
ایضا می نویسد: تجار ایرانی و عرب، ابریشم و کالاهای صنعتی و ظروف چینی و سایر امتعه تجارتی از چین به شرق میانه و اروپا می بردند. و در بازگشت از نباتات طبی و ادویه و مروارید و سایر فرآورده های آن نواحی به چین می آوردند. این تجار در حقیقت واسطه ای بودند که به وسیله تجارت پر سود خود سایر مسلمین را برای تجارت و تبلیغ دین به طرف چین جلب می کردند و وقتی دسته های تازه ای از مسلمین به چین وارد می شدند باعث افزایش جوامع مسلمان در شمال غربی و جنوب شرقی کشور می شدند. (همان مأخذ)
و نیز می گوید: در قسمت های شمال، اغلب انحصار حمل و نقل به وسیله کاروان های الاغ و اسب و شتر در اختیار آنان بود و در امتداد رودخانه "یانگ تسه" و "هوایهو" و برنج زارهای اطراف نهرهای منشعب از رودخانه نیز داد و ستد غله و حمل و نقل به وسیله مسلمانان انجام می گرفت و همین امروز استعمال اصطلاحات و ارقام فارسی در داد و ستد غلات دلیل بارزی بر تفوق گذشته مسلمین در این نواحی است. (همان مأخذ)
و باز می گوید: مسلمانان چین به دو قسمت می شوند: مسلمانان سیکانیگ که به اصطلاح مسلمانان "عمامه دار" نامیده می شوند، مسلمانان چین خاص که به مسلمانان "هان" موسومند... مسلمانان "هان" در امور دینی معمولا عبارات عربی و فارسی، مخصوصا فارسی را در یک ترکیب خاص به کار می برند. (همان مأخذ، ص437)
و می گوید: رئیس روحانیان مسجد آخوند یا آخونک نامیده می شود که به معنی عالم یا تعلیم دهنده احکام دینی است. امام جماعت به منزله کمک و دستیار آخوند است (همان مدرک، صفحه 442 - 456)... شیوه تعلیم و تربیت سابق چین به تبعیت از درس های معمول ایران و عرب بود. (همان مأخذ)

منـابـع

مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحه 377-378

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد