راه اصلاح تشکیلات مالی روحانیت
فارسی 3201 نمایش |راه اصلاح بودجه روحانیت این نیست که روحانیت ما بودجه عمومی نداشته باشد و هرکس از دسترنج شخصی خود زندگی کند. راه اصلاح این نیست که روحانیت ما مانند روحانیت مصر تابع دولت بشود. راه اصلاح یک چیز است: سازمان دادن به بودجه فعلی روحانیت. در حال حاضر جریان سهم امام شبیه این است که فی المثل دولت مالیاتی برای تأمین زندگی فرهنگیان وضع کند و خود آنها را مأمور کند که با جلب نظر و تحبیب مردم این بودجه را وصول کنند و هر کس به هر اندازه می تواند از مردم بگیرد، لکن وجدانا موظف است که زائد بر احتیاجات شخصی خود را به دیگران بدهد. بدیهی است که در این صورت وضع فرهنگ و تعلیم و تربیت به چه شکلی در می آید. آن معلمین بچه ها را آن طور تعلیم و تربیت می کنند که پسند خاطر اولیاء اطفال که نوعا عوام هستند باشد. این طرز عمل سبب می شود که عوام فریبان آنها جلو بیفتند و صاحب نظران و اصلاح طلبان فرهنگی حذف شوند، بازار ریاکاری و مجامله و کتمان حقایق و ظاهرسازی و بالاخره همه معایبی که با جلب عوام بستگی دارد در میان آنها رائج گردد. این طرز عمل سبب می شود که معلم به اولیاء اطفال به چشم یک "مستغل" بنگرد و همه تدابیری که یک صاحب ملک یا صاحب کارخانه ای در بهره برداری برای سود بیشتر به کار می برد او در مورد اولیاء اطفال به کار ببرد. هم مفاسد جلب عوام پیدا خواهد شد از قبیل ریا و ظاهرسازی و کتمان حقایق و گدا مسلکی، و هم مفاسد تقسیم نشدن عادلانه ثروت از قبیل کینه ها و دشمنی ها و عقده ها و بدبینی ها.
بودجه روحانیت ما عینا چنین حالتی را دارد. راه اصلاحش منحصرا سازمان دادن به این بودجه است از راه ایجاد صندوق مشترک و دفتر و حساب و بیلان در مراکز روحانیت به طوری که احدی از روحانیین مستقیما از دست مردم ارتزاق نکند. هر کس به تناسب خدمتی که انجام می دهد از آن صندوق که در اختیار مراجع و روحانیین طراز اول حوزهه ای علمیه خواهد بود معاش خود را دریافت کند. اگر این کار بشود مردم به حکم عقیده و ایمانی که دارند وجوه مال خود را می پردازند و ضمنا حکومت و تسلط عوام، ساقط، و گریبان روحانیین از چنگال عوام الناس خلاص می گردد. همه آن مفاسد ناشی از این است که روحانیین مستقیما از دست مردم ارتزاق می کنند، از این است که هر کسی شخصا باید با وجوهات دهندگان ارتباط پیدا کند و نظر او را جلب نماید. هر مرجع تقلیدی مدیریتش بسته به سهم امام است که بگیرد و به طلاب حوزه های علمیه بدهد، باید شخصا جلب اعتماد کند و این بودجه را تأمین و تحصیل نماید. در وضع و شرایط حاضر، روحانیین شهرستان ها چاره ای ندارند از اینکه روحانیت را حرفه و مسجد را محل کسب و کار خود قرار دهند. اگر این وضع اصلاح شود هیچ شخصی مستقیما با مردم سر و کار نخواهد داشت، مراجع عالیقدر تقلید آزاد خواهند گشت، مساجد از صورت دکه کسب، خارج و به این وضع تأسف آور مساجد خاتمه داده خواهد شد. دیگر در مساجد بزرگ و جامع هائی مانند جامع گوهرشاد دهها نفر هر کدام در گوشه ای اقامه جماعت نخواهند کرد و مورد اعتراض هر آدم فهمیده ای نخواهد شد، دیگر جائی برای این سؤال باقی نخواهد ماند که چرا نماز جماعت در میان اهل تسنن مظهر شوکت و جلال، و در میان اهل تشیع مظهر تفرقه و اختلاف است؟!
اگر به خواست خدا مشکل مالی سازمان روحانیت ما حل گردد سایر نواقص به دنبال آن حل خواهد شد. اگر ما نکنیم روزگار خواهد کرد. چیزی که بسیار مایه امیدواری است وجود شخصیت های لایق و بزرگوار و مخلص و اصلاح طلب در میان همه طبقات روحانیین ما از طراز اول و مراجع تقلید و خطباء درجه اول گرفته تا طلاب و محصلین و وعاظ جوان است. آنچه در این مقاله گفته شد به معنی این نیست که خدای نخواسته در افراد روحانی ما نسبت به سایر طبقات نقیص های هست، بلکه خود این مقاله دلیل اینست که نویسنده هر انتظار اصلاحی دارد از این سلسله جلیله است.
منظور نویسنده این است که با سازمان صحیح دادن به روحانیت، دست شخصیت های لایق و برجسته ما بازتر بشود و راه عملی شدن هدف های مقدس آنها فراهم گردد. به نظر نویسنده مادامی که اصلاح اساسی صورت نگرفته وظیفه افراد اصلاح طلب این است که زندگی خود را از طریق یک شغل و حرفه که ضمنا کمتر وقت آنها را بگیرد تأمین و از دسترنج خود زندگی کنند تا بتوانند آزاد فکر کنند و آزاد بگویند و در یک سنگر آزاد از اسلام حمایت کنند و مقدمات یک اصلاح اساسی را فراهم نمایند.
منـابـع
مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 306-304- 312
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها