نقش قوه خیال در گمراهی انسان
فارسی 3392 نمایش |حالاتی در روح بشر پیدا می شود که حالت سد و مانع را نسبت به پذیرفتن هر حقیقتی پیدا می کند از جمله آن حجاب ها و مانع ها حجابی است که با گذشت زمان از
راه جهالت و تسلط قوه خیال و واهمه در عامه مردم پیدا می شود. عرض کردم یکی از نشانه ها و آثار تسلط قوه خیال و ضعف قوه عاقله در انسان این است که یک بی میلی در انسان نسبت به مطالعه از نزدیک درباره امور پدید می آید، دوست می دارد اشیاء و امور را از خود دور نگه دارد و آنها را از دور و مبهم و تاریک ببیند، میل دارد در تاریکی گام بردارد، نه در روشنایی، سر مطلب این است که قوه خیال تابع تمایلات و آرزوهای مکتوم و مکنونی است که در ضمیر انسان نهفته است، هر چیزی را آن طور زینت می دهد و آن طور نقاشی می کند که مطابق آرزوی انسان باشد.
این نقاشی های زیبا و موافق آرزو در جایی موجب سرگرمی انسان است که با حقیقت که احیانا تلخ است و مخالف آرزوها مواجه نشود:
ما کل ما یتمنی المرء یدرکه *** تجری الریاح بما لا تشتهی السفن
هر آنچه را که انسان آرزو دارد، به آن نمی رسد. بادها همیشه بر خلاف حرکت کشتی ها می وزند.
دیگری می گوید:
امانی ان تحصل تکن غایة المنی *** و الا فقد عشنابها زمنا رغدا
آرزوهایی که اگر محقق شوند نهایت خواسته انسان است و اگر جامع عمل نپوشند ما در پرتو این آرزوها زمانی را در آسودگی به سر برده ایم.
حقیقت گاهی تلخ است ولی خیال همیشه شیرین است. لهذا آدمی که محکوم و مقهور قوه خیال است خواه ناخواه از مواجه شدن با قیافه حقیقت که ممکن است برای او کریه باشد متنفر است. اما قوه عاقله تابع میل و آرزو نیست، قاعده و قانون و حساب دارد، قادر نیست از آن تخلف کند. آیا ممکن است یک مسئله ریاضی، مطابق میل و آرزوی خودمان برایش استدلال عقلی که با موازین منطقی سازگار باشد درست کنیم؟ آیا ممکن است دانشمندان مطابق میل خودشان برای مسائل علمی دلیل پیدا کنند؟ آنها و عقول آنها ناچارند تابع نوامیس کون باشند.
این است سر اینکه آدمی که قوه عاقله اش ضعیف و محکوم خیال است علاقه دارد هر چیزی را از دور و مبهم ببیند و از نزدیک شدن پرهیز دارد.
منـابـع
مرتضی مطهری- حکمت ها و اندرزها- صفحه 263-264
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها