روایت ایمان زید در کلام مولانا
فارسی 7276 نمایش | حدیث معروف کافی -که مولوی آن را به شعر درآورده است- واقعا عجیب است. این حدیث را شیعه و سنی هر دو روایت کرده اند: روزی پیامبر اکرم (ص) در وقت بین الطلوعین سراغ "اصحاب صفه" رفت (پیامبر، زیاد سراغ اصحاب صفه می رفت). در این میان، چشمش به جوانی افتاد. دید این جوان یک حالت غیرعادی دارد: دارد تلوتلو می خورد، چشمهایش به کاسه سر فرو رفته است و رنگش، رنگ عادی نیست. جلو رفت و فرمود: «کیف اصبحت؟؛ چگونه صبح کرده ای؟» عرض کرد «اصبحت موقنا یا رسول الله؛ در حالی صبح کرده ام که اهل یقینم»، یعنی آنچه تو با زبان خودت از راه گوش به ما گفته ای، من اکنون از راه بصیرت می بینم. پیغمبر می خواست یک مقدار حرف از او بکشد، فرمود: هر چیزی علامتی دارد، تو که ادعا می کنی اهل یقین هستی، علامت یقین تو چیست؟ «ما علامة یقینک؟» عرض کرد: «ان یقینی یا رسول الله هو الذی احزننی و اسهر لیلی و اظما هواجری»، علامت یقین من این است که روزها مرا تشنه می دارد و شبها مرا بی خواب، یعنی این روزه های روز و شب زنده داریها، علامت یقین است. یقین من نمی گذارد که شب سر به بستر بگذارم، یقین من نمی گذارد که حتی یک روز مفطر باشم. فرمود: این کافی نیست، بیش از این بگو، علامت بیشتری از تو می خواهم. عرض کرد: یا رسول الله! الان که در این دنیا هستم، درست مثل این است که آن دنیا را می بینم و صداهای آنجا را می شنوم، صدای اهل بهشت را از بهشت و صدای اهل جهنم را از جهنم می شنوم، یا رسول الله! اگر به من اجازه دهی، اصحاب را الان یک یک معرفی کنم که کدامیک بهشتی و کدامیک جهنمی اند. فرمود: سکوت، دیگر حرف نزن.
گفت پیغمبر صباحی زید را *** کیف اصبحت ای رفیق باصفا
گفت عبدا موقنا باز اوش گفت *** کونشان از باغ ایمان گرشکفت
گفت تشنه بوده ام من روزها *** شب نخفتستم زعشق و سوزها
گفت از این ره کو ره آوردی بیار *** در خور فهم و عقول این دیار
گفت خلقان چون ببینند آسمان *** من ببینم عرش را با عرشیان
همین بگویم یا فرو بندم نفس *** لب گزیدش مصطفی یعنی که بس
بعد پیغمبر به او فرمود: جوان! آرزویت چیست؟ چه آرزوئی داری؟ عرض کرد: یا رسول الله! شهادت در راه خدا. آن، عبادتش و این هم آرزویش، آن شبش و این هم روز و آرزویش. این می شود مؤمن اسلام، می شود انسان اسلام، همانکه دارای هر دو درد است، خدا و خلق خدا، ولی درد دومش را از درد اولش دارد، آن درد خدائی است که این درد دوم را در او ایجاد کرده است.
قرآن در آیه 45 سوره بقره می فرماید: «و استعینوا بالصبر و الصلوة و آنها لکبیرة الا علی الخاشعین؛ و از صبر و نماز یاری بگیرید و البته آن جز بر خاشعان بسی گران است». قرآن عجیب سخن می گوید: ای اهل ایمان! از نماز استمداد کنید و از صبر که مفسرین گفته اند، مقصود، روزه است یا لااقل روزه یکی از اقسام صبر است از اینها استمداد کنید! مدد بگیرید! چه مددی است که می توانیم از نماز بگیریم؟ چه مددی است که از عبادت خدا و خداپرستی می توانیم بگیریم؟ همین عبادت خدا مدد است، اصلا هر مددی را از اینجا می شود گرفت. اگر شما می خواهید در اجتماع، یک مسلمان واقعی باشید و می خواهید یک مجاهد نیرومند باشید، باید نماز خوان خالص و مخلصی باشید.
منـابـع
مرتضی مطهری- انسان کامل- صفحه 87-89
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها