بهترین شیوه در تربیت دینی اهل خانواده
فارسی 3586 نمایش | کیفیت تربیت کردن دیگران چگونه باید باشد؟ دو راه دارد. یک راه ارشاد و راهنمایی است، گفتن، تعلیم و یاد دادن. اگر خود انسان می داند، خودش این کار را بکند، اگر نمی داند لااقل افرادی را که می دانند در داخل خانه بر آنها بگمارد که به آنها تعلیم کنند، یا آنها را ببرد در جایی که چنین تعلیماتی وجود دارد. ولی به هر حال باید امر و نهی های الهی، معارف الهی به وسیله پدر و مادر به گوش فرزندان برسد، مأمور ابلاغ و وسیله ابلاغ، آنها هستند. اگر بچه ای بزرگ بشود و به گوشش نرسد، مسئول پدر و مادرند.
از این بالاتر، عمل خود پدر و مادر است و مخصوصا پدر، یعنی پدر در منزل اگر عملش به گونه ای باشد که پسر، دختر و همسر همیشه در وجود او حقیقت را ببینند، «خاندان او اهل حقیقت خواهد شد،» در وجود او نه فقط نماز خواندن را ببینند، احترام به نماز را ببینند، ببینند اصلا نماز برای او یک حقیقت محترمی است. بچه ای می بیند پدرش نماز می خواند، اما می بیند این نماز برای پدرش کوچک ترین کارهاست. سر ظهر که به خانه می آید، از همه کارهایش فارغ شده می خواهد ناهار بخورد، می گوید چقدر فاصله تا ناهار هست؟ پنج دقیقه. پس ما نمازمان را بخوانیم تا خیالمان راحت شود. نماز در دل بچه به صورت یک امر غیر مهم وارد می شود، بر خلاف آن بچه ای که پدر را می بیند برای او نماز مهم ترین کارها و اصل هاست، حتی برنامه اش را طوری تنظیم می کند که نماز اول وقتش «از بین نرود»، مسافرت می خواهد برود، می گوید به گونه ای برویم که اول مغرب به نمازمان برسیم. بعد این نماز را با آداب و مستحباتش انجام می دهد. اصلا نماز در ذهن این بچه حالت دیگری پیدا می کند.
مرحوم پدر خودمان رضوان الله علیه، ما از بچگی این را می دیدیم که از نظر ایشان آنچه که مربوط به دین و مذهب بود در نهایت احترام بود، نماز یک حقیقت محترم بلکه محترم ترین حقیقت ها بود. ما حس می کردیم ماه رمضان که می آید واقعا یک امر قابل احترامی می آید، یک امری می آید که دارد استقبال می شود، از ماه رجب و شعبان به استقبال می رفتند یعنی مرتب روزه مستحبی می گرفتند، پیشواز می رفتند. پیشواز رفتن یعنی مهمانی دارد می آید که ما داریم استقبالش می کنیم.
آداب ماه رجب، آداب ماه شعبان و مستحبات این دو ماه عمل می شد. معلوم بود که به سوی یک امر بزرگ و خطیر دارند می روند. اگر بچه یک ذره قابل باشد در او اثر می گذارد. اگر در خانواده ای بچه حس کند که پدر راستی را به دلیل اینکه راستی است ترک نمی کند و دروغ اساسا به زبان این پدر نمی آید، او راستگو می شود. اما بچه ای که می بیند پدرش به خاطر کوچک ترین منفعتی دروغ می گوید، اگر پدر یک ساعت بنشیند بگوید بچه جان دروغ نگو، او نمی تواند بپذیرد.
در قرآن هم که دارد: «قوا انفسکم و اهلیکم»؛ «خودتان و خاندانتان را حفظ کنید.» (تحریم/6) نکته دیگری هم هست و آن این است، قرآن اگر می گفت: «یا ایها الذین امنوا قوا اهلیکم؛ ای اهل ایمان خاندان خودتان را حفظ کنید» مطلب درست کاملی گفته بود. ولی وقتی فرمود: «قوا انفسکم و اهلیکم»؛ «خودتان را و خاندانتان را حفظ کنید» و اول "خودتان" را ذکر کرد، ضمنا اشاره به رابطه میان این دو هست، یعنی تا خودتان را حفظ نکنید آنها را نمی توانید حفظ کنید. من نماز نمی خوانم ولی بچه! تو نماز بخوان، نماز چیز خیلی خوبی است! تو به من نگاه نکن اگر دروغ می گویم، تو راستگو باش! "نگاه نکن" حرف است.
سخن مرحوم شاه آبادی
می گویند مرحوم شاه آبادی می گفته طبیعت دزد است، یعنی انسان با انسان بد بنشیند، خودش نمی فهمد، یک وقت می بیند خصلت او در وی آمده، یعنی طبیعتش دزدکی از او گرفته است. "دزد است" یعنی طبیعت، مخفی از شعور انسان می گیرد. مولوی این نکته را به این صورت می گوید:
می رود از سینه ها در سینه ها *** از ره پنهان صلاح و کینه ها
یعنی تو با دیگری داری حرف می زنی، بدون آنکه خودت بفهمی صفات او را می گیری. برخی اشخاص گاهی از این غرورها دارند، به او می گویند با فلان کس ننشین، می گوید من مواظب خودم هستم. می گوییم تو مواظب هستی یعنی آگاهانه نمی گیری، ولی نمی فهمی، می بینی ناآگاهانه طبیعتت گرفته و خودت نفهمیده ای.
حال وقتی که انسان از معاشر خودش ناآگاهانه بگیرد، اولاد از پدر و مادر ناآگاهانه نمی گیرد؟ پس این باوری نیست که انسان خودش را حفظ نکند و بتواند خاندانش را حفظ کند. مرحوم شیخ غلامرضا یزدی رضوان الله علیه که مرد بسیار بزرگی بود (دو سال به قم آمد، علمای قم خیلی اصرار کردند که او را نگه دارند. جریان مفصلی دارد. پسرش هم همان جا فوت کرد، برای درس تفسیری که داشت) یک وقتی در یک منبر مطلبی آورد، گفت که یک دهاتی اسهال داشت، یک کسی برایش فرنی آورد. گفت من نمی خورم. گفتند چرا؟ گفت این خودش را نمی تواند نگه دارد، شکم مرا می تواند نگه دارد؟ حال، آدمی که خودش خودش را نمی تواند نگه دارد، می تواند مردم را نگه دارد؟ پدری که خودش را نتواند نگه دارد، بچه هایش را می تواند نگه دارد؟
این است که قرآن می گوید: «قوا انفسکم و اهلیکم» اول خودت را نگه دار، بعد برو سراغ زن و بچه. تو که خودت را نمی توانی نگه داری چطور زن و بچه ات را می توانی نگه داری؟ اول خود نگهداری، بعد غیر نگهداری. مطلق کسانی که می خواهند نگهدارنده اخلاقی جامعه باشند، اگر خودشان را نتوانند نگه دارند جامعه را نمی توانند نگه دارند. امکان ندارد که انسان خودش را نتواند نگه دارد، بعد بگوید من جامعه را می خواهم نگه دارم.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 8- صفحه 100-103
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها