داستان ذوالقرنین در قرآن کریم
فارسی 5448 نمایش |ذوالقرنین در قرآن مجید یکجا از آن یاد شده و آن در سوره کهف است، و مطالبی که از آن یاد شده چند چیز است:
1ـ او را در روی زمین تمکن و استقرار دادیم، و از تمام وسائل و اسباب در اختیارش قرار دادیم.
2ـ از آن اسباب استفاده نموده یک بار حرکت به سمت مغرب نمود تا جائی که (چون به آخر معموره رسید در کنار دریای بیکران) چنین به نظر می آمد که خورشید در چشمه ای از گل و لای فرو می رود. و در آنجا جماعتی را یافت و ما به او گفتیم: در چنین موقعیت و وضعیتی که با آنها داری، اختیار داری آنها را عذاب کنی و به سزای خود برسانی، و یا طریقة نیکوئی درباره آنها اتخاذ کنی!
ذوالقرنین به آنها گفت: کسی که ستم ورزد، ما او را به زودی در این دنیا به عذاب خود پاداش داده و سپس به سوی پروردگارش می رود و خداوند او را به عذاب غیر مأنوس و غیر منتظر و غیر معهودی معذب می فرماید. و کسی که عمل صالح انجام دهد، جزا و پاداش او نیکو خواهد بود و ما از امر خود با او به آسانی گفتگو خواهیم نمود.
3ـ باز از آن اسباب استفاده نموده و به سمت مشرق آفتاب حرکت کرد تا به مردمی رسید که در بیابان زندگی می کرده و از طلوع و تابش خورشید پرده و پوششی نداشتند و ستر و حفاظی برای آنان نبود؛ برهنگان و عریانانی بودند که ساتر و لباس نداشتند.
4ـ همچنین از آن اسباب استفاده نموده و حرکت کرد تا رسید به بین دو سدی که در آنجا جماعتی بودند که از تمدن و انسانیت بهره ای نداشته و گفتاری را به هیچ وجه تعقل نمی نمودند.
آن جماعت به ذوالقرنین گفتند: یأجوج و مأجوج در روی زمین فساد می کنند؛ آیا قبول می کنی که ما مخارج سدی را به تو بدهیم که بین ما و بین آنها سد محکمی بنا کنی؟
ذوالقرنین گفت: آنچه پروردگار من از اموال و عده به من داده بسیار پسندیده و نیکوست؛ فقط شما با افراد و عده خود به من کمک دهید تا من سدی محکم و استوار برای شما بکشم. شما قطعات بزرگ آهن را بیاورید و بین این دو کوه بچینید تا بر فراز دو کوه، این فرجه و شکاف را پر کند. و چون چنین کردند گفت: اینک با دم های آهنگری قطعات آهن را داغ و تفته کنید، و در این حال گفت قطعات مس را ذوب نموده و در خلل و فرج قطعات آهن بریزند تا همه شکافها پر شود و یک سد محکم و یکپارچه تشکیل گردد و بین دو کوه کاملا مسدود شود.
و در این صورت دیگر یأجوج و مأجوج نتوانستند از فراز آن سد بیایند و آن قوم را آزار کنند، و نیز نتوانستند که آن سد را سوراخ کنند و به واسطه نقبی که در زیر آن ایجاد کنند باز برای خود امکان رفت و آمد داشته باشند.
در این حال ذوالقرنین گفت: این رحمت از پروردگار من است که به من عنایت فرمود و من توانستم برای شما چنین سدی بسازم، اما در آن زمانی که وعده پروردگار من برای قیامت برسد، دیگر این سد، خراب و مندک و بدون ارزش و اثر خواهد شد.
این است آنچه قرآن کریم درباره ذوالقرنین بیان فرموده است.
ذوالقرنین چه کس و از چه خاندانی بوده است؟
اما ذوالقرنین کیست و آیا در کتب سماوی دیگر و یا در تواریخ از او نامی به میان آمده است؟ احتمالات بسیار است. مورخین و مفسرین بحث های طولانی درباره این موضوع نموده اند و نهایت کوشش خود را با استمداد از روایاتی که درباره ذوالقرنین آمده است مبذول داشته و هر یک برای خود آیه را به نحوه ای تفسیر و بعضی از ملوک را مورد و مسمای لقب «ذوالقرنین» دانسته و این عنوان را بر او منطبق نموده اند.
درباره تعیین ذوالقرنین و علت تسمیه او بدین لقب در «مجمع البحرین» در ماده «ق ر ن» و در خامس «بحارالانوار» در احوالات ذوالقرنین مفصلا بیاناتی شده است.
علامه طباطبائی مدظله در تفسیر این آیه شریفه می فرماید: روایات مرویه از طریق شیعه و سنی از رسول الله (ص)، و از طریق شیعه از ائمه اهل بیت (ع) و اقوال صحابه و تابعین در قضیه ذوالقرنین به قدری مختلف است که حقیقت موجب شگفت است. چون علاوه بر آنکه آنها با هم معارضند مشتمل بر غرائب و عجائبی است که عقل آنها را محال می شمرد و ذوق سلیم آنها را باطل می کند و عالم وجود و هستی آنها را انکار دارد.
و چون شخص باحث ناقد بعضی از آنها را با بعضی دیگر قیاس کند و پس از آن در آنها تدبر نماید، می یابد که از وضع و دس و جعل سالم نمانده، و مبالغات و غرائبی که در آنها آمده است در اثر جعل راویان صورت گرفته است. و غریب ترین روایاتی که در این مقام آمده است آنهائی هستند که از علمای یهود تازه مسلمان شده مانند وهب ابن منبه و کعب الاحبار روایت شده است، و یا آنهائی که از قرائن استفاده می شود که انظار و آراء این تازه مسلمانان در وضع و دس آنها مؤثر و دخیل بوده است. (تفسیر المیزان ج13 ص 397)
منـابـع
سید محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی- جلد 4 صفحه 74-77
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها