مثالی برای نشان دادن روابط دنیا، برزخ و قیامت
فارسی 4435 نمایش | برای اینکه رابطه و نسبت میان عالم برزخ و دنیا روشن شود به این مثال توجه می کنم: شما میدانید مثلا ما فعلا که اینجا نشسته ایم محلی است، مسجدی است. فرض کنید در پشت این محل و این مسجد یک باغ است آنطور که برای ما از باغهای برزخی شرح داده اند؛ از بهشت برزخی یا جهنم برزخی. و این دیوار، دیواری است طولانی، یعنی این دیوار که بین ما و این باغ و یا این گلخن و جهنم فاصله دارد طولانی است. به ما میگویند: شما باید از اینجا حرکت کنید و بروید در آن باغ! و این سیری است که تمام افراد بشر بدون استثناء باید بکنند؛ همه باید وارد عالم برزخ گردند.
اگر انسان در اثر تعلیمات الهیه و متابعت از دستورات خدا، تزکیه نفس کرد و به مقام طهارت رسید و سرش را پاک کرد، بطوریکه بتواند موجودات عالم ملکوت را در اینجا ببیند؛ او همینطوریکه در این مسجد نشسته است یکسره به سراغ دیوار میرود، و دیوار را با کلنگی و با چکشی میزند، میزند، میزند تا بالاخره آنرا سوراخ میکند، و کم کم سوراخ را توسعه میدهد بطوریکه بتواند از داخل آن وارد باغ شود. در این دنیاست، ولیکن به برزخ رسیده است و راهش، راه مجاهده با نفس است؛ که آنچه را که خدا میگوید پیروی کند، و آنچه را که نفس اماره امر میکند انسان از آن پرهیز نماید. این کلنگ ها و چکش هائی را که میزند و از هر ضربه ای یک تکه سنگی می افتد و یا یک قطعه آجر و یا سیمانی جدا می شود، حکم آن أعمال صالحه ای است که انسان در دنیا انجام میدهد و با هر یک از اعمال صالحه یک رفع حجابی می شود؛ تا بالاخره این دیوار برداشته میشود و انسان وارد باغ می گردد.
افرادی که این کار را نمی کنند، اعمال صالحه ای انجام نمیدهند بطوریکه بتوانند این دیوار را بشکافند و وارد آن باغ شوند، یا اعمال صالحه ای انجام میدهند اما کم و بیش، چکشی میزنند به دیوار، اما نه مرتب، زمان هم که دارد میگذرد؛ چون این دیوار، زمان است که بین ما و آن باغ واقع شده است، و امتداد طول این دیوار امتداد زمان است، بنابراین آن زمان اینها را از جلوی آن دیوار میبرد کنارتر و آن طرفتر، و هرچه زمان میگذرد اینها با زمان در طول دیوار حرکت می کنند. می آیند جلو؛ و عوض آنکه دیوار را بشکافند، جلو میروند و طول دیوار را طی می کنند. یا اینها موفق می شوند بالاخره پس از یک سال، دو سال، ده سال، و کمتر و بیشتر آن دیوار را بشکافند و وارد عالم برزخ شوند؛ یا اینکه موفق نمی شوند و این طی زمان اضطرارا آنها را به امتداد دیوار جلو میبرد، تا آنکه دیوار زمان آنها به پایان میرسد، یعنی مرگشان میرسد؛ آنجا بالاخره نقطه ای است که باید وارد برزخ گردند.
دیده اید در بعضی از کارخانجات ریلی روی زمین می سازند و سپس چند چرخ با تسمه حرکت میکند و دائما به روی این ریل میگردد. و اگر یک صندلی و یک صندوق یا چیز دیگری را بخواهند به آخر کارخانه ببرند روی این ریل میگذارند، و حرکت تسمه و چرخها از سقف کارخانه که به این ریل متصل است موجب حرکت این چیز خواهد شد تا به انتهای کارخانه برسد. شما خود را روی این ریل ببینید که در کنار دیوار زمان و به موازات آن کشیده شده است. و این تسمه عالم غیب، چرخهای زمان را به حرکت در آورده و بالنتیجه صندلی شما را که بر روی آن نشسته اید حرکت میدهد و پیوسته به جلو می آورد. الآن فرضا اگر وقت ظهر باشد، صندلی ما در مقابل یک نقطه از این دیوار است؛ یک ساعت که بگذرد، صندلی جلوتر میرود و در مقابل نقطه ای دیگر قرار میگیرد و دائما پیوسته بدون اختیار و اراده شما جلوتر میرود؛ دائما این چرخها در حرکت است و انسان را خواهی نخواهی به جلو میبرند، تا هنگامیکه مرگ انسان فرا رسد و دیوار به پایان رسد و به نقطه آخر کارخانه منتهی گردد. این دیوار سد بین ما و شما و بین عالم برزخ است.
افرادی که دیوار را بشکافند، و از روی ریل از داخل دیوار به درون باغ وارد شوند، وارد در برزخ شده اند؛ و افرادی که نشکافند و همینطور از روی صندلی خود تکان نخورند، ریل پیوسته آنها را به جلو میبرد، و اینها پیوسته منتظر برزخند که بعد از این عالم برایشان پیدا شود. دیگر نمیدانند که آن برزخ روبروی آنهاست، و یک دیوار بیشتر فاصله نیست؛ از روبرو باید رفت نه از درازای دیوار! ولی چون همت شکستن این سد را ندارند چرخ زمان پیوسته آنها را به جلو میبرد؛ تا هنگام مرگ برسد، و دیوار خراب گردد و وارد برزخ شوند.
بنابراین، برزخ در پشت این دیوار زمان موجود است. حورالعین در پشت این دیوار حاضرند، درخت ها، آب ها، نسیم ها، ارواح طیبه و طاهره، و عذاب ها و نقمت ها همه حاضرند؛ اما یک دیوار هست، یک حجاب هست، یک پرده ای است که مانع از رؤیت میشود. آن مردانی که در راه خدا به امر خدا حرکت می کنند، وارد میشوند؛ افرادی که حرکت نمی کنند وارد نمی شوند تا اینکه مرگ آنها فرا رسد؛ و آنان نیز راه به برزخ را طی کرده اند تا به زمان مرگ رسیدند و مرگ در حقیقت آنان را به مرگ نرسانده است، بلکه موجب اطلاع آنان از احوالات برزخ شده است؛ کما اینکه الان برزخ هست و اطلاعی ندارند، دیوار فاصله است. این راجع به برزخ. اما راجع به قیامت نیز مطلب از همین قرار است.
فرض کنید آن کسانی که وارد برزخ شده اند، پشت آنها باز هم باغی است به نام قیامت، به نام تجلیات نفس؛ ولی باز هم بین آن باغ و بین این باغ برزخی، دیواری فاصله است. اگر آن کسانی که در عالم مثال وارد شده اند بتوانند با تزکیه نفس و مجاهده با نفس اماره «قد أفلح من زکـی ها؛ بی شک هر که خود را تزکیه کرد رستگار شد.» (شمس/9) خود را از لوث عالم صورت پاک کنند و سر خود را تطهیر نمایند، و غیر خدا را در عالم وجود خود داخل نکنند و تمام کارها و افکار و حرکات و سکنات آنها طبق امر خدا باشد، آن حجاب قیامتی هم از جلوی چشم آنها برداشته میشود، و با اینکه در دنیا هستند و روی زمین طبع و عالم زمان زیست می کنند، از برزخ وارد عالم نفس و قیامت شده و آن بهشت هائی که در عالم قیامت وعده داده شده است همه در نزد آنان حاضر و مشهود است. افرادی که این کار را نمی کنند، رفته اند در برزخ؛ اما نمی توانند بروند در قیامت؛ آنان باز هم باید آن دیواری که در جلوی آنان قرار دارد و بین آنان و قیامت فاصله شده است را طی کنند تا برسند به زمانی که در نفخ صور در عالم قیامت حاضر شوند.
بنابراین، قیامت در عرض برزخ نیست؛ در طول آنست. ولیکن انکشاف عالم قیامت و معرفت بر خصوصیات و احوال و خواص و آثار آن عالم متوقف بر نفخ صور و اضمحلال عالم برزخ است. برزخ و قیامت انسان در خود اوست و میتواند در دنیا به آن برسد. بنابراین افرادی که در دنیا هستند، میتوانند هم به برزخ برسند و هم به قیامت، و مشاهده کنند که عالم برزخ بر این عالم طبع احاطه دارد، و عالم قیامت بر عالم برزخ و دنیا بر هر دو احاطه دارد. پس از بیان این مطلب معلوم میشود که اگر از ما سؤال کنند که زمان قیامت چه موقع است؟ جواب آن چیست. جواب آن اینست که قیامت حاضر است، حاضر! از یک چشم به هم زدن به انسان نزدیکتر است. و رضوان خدا از یک چشم به هم زدن به انسان نزدیکتر است. چون برزخ انسان در خود انسان است، و چون قیامت انسان در خود انسان است.
نفس انسان احاطه بر عالم مثال و صورت انسان دارد و مثال و صورت احاطه بر بدن دارد، و بنابراین از همه چیز به انسان حتی از یک چشم بر هم نهادن هم نزدیکتر، همان برزخ و قیامت انسان است. غایة الامر برای رسیدن و ادراک کردن این معنی، این دیوار باید طی شود، آن دیوار برزخی باید طی شود، باید در صور دمیده شود. اینها برای طول مسافت است نه بعد راه. کسیکه نمی تواند الان این دیوار را بشکافد و فورا به مقصود برسد، طول این دیوار را باید طی کند. حالا این دیوار در چه مدت طی میشود؛ پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال، صد سال؛ باید زندگی کند تا بفهمد برزخ چیست. بعد میرود در برزخ؛ فورا که نمی تواند برود در قیامت، چون اسیر عالم مثال و صورت است. باید برود دنبال آن دیواری که بین برزخ و قیامت است، آنقدر راه برود تا برسد به آخر آن دیوار. درحالیکه اگر بتواند فورا دیوار را بشکافد و به رضوان خدا و آن نعمت هائی که خداوند عزوجل در قیامت وعده داده است برسد، دیوار را می شکافد و خود را در قیامت می بیند.
منـابـع
مرتضی مطهری- معادشناسی 5- صفحه 156-150
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها