قیامت تجلی عالم نور و ظهور حقایق
فارسی 3553 نمایش |عالم قیامت، عالم ظهور و بروز است؛ یعنی عالم نور است نه عالم ظلمت؛ و بنابراین موجودات گرچه فی الجمله بعضی از آنها از بعضی محجوب باشند ولیکن تمام موجودات آن عالم موجودات نورانی است: «و أشرقت الارض بنور ربها و وضع الکتاب و جیء بالنبیــن و الشهدآء و قضی بینهم بالحق و هم لایظلمون؛ زمین در آن هنگام به نور پروردگارش اشراق می کند، و نورانی می شود، و نور می دهد و در آن وقت کتاب قرار داده می شود و نامه اعمال گذارده می شود و پیغمبران و گواهان را می آورند و به حق در میان مردم حکم می شود؛ و ایشان مورد ظلم و ستم واقع نمی شوند» (زمر/ 69). شاهد در اینجاست که می فرماید: «و ما قدروا الله حق قدره و الارض جمیعا قبضته و یوم القیامة و السمـاوات مطویات بیمینه سبحانه و و تعالی عما یشرکون؛ مردم آنطور که باید و شاید قدر خدا را نمی دانند (و به آن قدری که سزاوار اوست او را تقدیر نمی کنند و نمی سنجند) و حال آنکه تمام بسیط زمین در مشت اوست در روز قیامت، و آسمان ها پیچیده در دست قدرت اوست (چنین قدرتی دارد که زمین و آسمان در مشت اوست، و در تحت سیطره و سلطنت و حکومت او)، منزه و مقدس و مبری است، و رفیع الدرجه و بالا مرتبه است از آنچه را که مردم با او شریک قرار می دهند، و در وحدانیت او غیری را ضمیمه می نمایند» (زمر/ 67).
آن عالم، عالم نورانی است و اصولا سنخ آن عالم، ظهور و بروز و تجلی است. این عالمی که ما در آن زیست می کنیم، دارای ماده و دارای مدت است. هیولای اولیه ای که این عالم دارد که همان ماده المواد است، صور مختلفه ای را به خود می گیرد؛ و در تدریج زمان و در تقید به مکان موجودات قرار می گیرند. بنابراین چون زمان و مکان از مشخصات موجودات این عالمند، و تحقق و تشخص موجودات بستگی به زمان و مکان دارد، و با برداشتن زمان و مکان، موجود مادی برداشته می شود؛ لذا هر موجودی که در این زمان باشد، از زمان های دیگر منفصل است و هر موجودی که در این مکان باشد، از مکان های دیگر جدا و منفصل است. انسان در آن واحد نمی تواند در چند زمان باشد، و نمی تواند در چند مکان باشد. هر کس در یک مکانی است و در یک زمانی؛ که این دو عرض، شخصیت ماهوی او را بنایی کرده اند. شما فرض کنید این عالمی را که ما در آن هستیم، ثقالت و کثافت ماده در آن نباشد، و در آن، مکانی که یک موجود را از موجود دیگر از نقطه نظر تحیز و اشتغال مکانی جدا کند نباشد، و زمانی که زمانیات را از هم جدا کند نباشد؛ در آنجا دیگر ماضی و حال و استقبال یکی است. در آنجا این طرف و آن طرف عالم یکی است؛ چون فرض کردیم که مکانی نیست.
حاضر بودن همه چیز برای همه چیز در قیامت
بنابراین تمام موجودات در آنجا حاضرند و مشهود، و هر یک از آنها برای موجود دیگر نیز منکشف و مشهودند؛ چون حجاب ماده نیست که آنها را از هم جدا کند. زمان و مکان نیست که موجب جدایی آنها گردد. پس بنابراین همه چیز هست، و همه چیز برای همه چیز روشن و منکشف است. فرض کنید جماعتی در یک مسجد دور هم نشسته و به گفت و شنود پرداخته اند؛ به درس و بحث و تفسیر و قرآن مشغولند. در آن ساعتی که نشسته اند همه موجودیت خود را و شخصیت خود را حس می کنند اما گفت و شنودهای ساعت قبل را حس نمی کنند و موجودیت ساعت قبل را نیز احساس نمی نمایند، و نیز موجودیت های ساعت بعد و گفت و شنودهای آنرا نیز ادراک نمی کنند. روزی که بر آنها گذشته و ساعاتی که گذشته ادراک نمی کنند، و روزی که نیامده و ساعات آن را نیز ادراک نمی نمایند. از طرف دیگر این جماعت فقط با یکدیگر مواجهه دارند، و بنابراین با افراد مورد مذاکره و خطاب سر و کار دارند، ولی پشت دیوارهای مسجد را نمی بینند تا چه رسد به موجودات دورتر و اشیای بسیار دور.
اما اگر فرض کنید در یک مسجدی نشسته اند که آن ساعت مذاکره و ساعت قبل از آن و ساعت بعد از آن هر سه برای آنها موجود باشد؛ موجودیت فعلی آنان با موجودیت دیروز و فردایشان یکسان باشد، و سال گذشته و آینده آنان واحد باشد؛ این از طرفی. و از طرف دیگر این مسجد، مسجدی باشد نورانی؛ دیوارهایش همه بلور، سقفش بلورین، زمینش بلورین، ساعتی که کار می کند نیز از بلور باشد، چرخ دنده ها و عقربه و قابش از بلور باشد، فرش هایش از بلور باشد، خاک زمینش از بلور باشد. در آن فرض دیگر فقط ظاهر ساعت دیده نمی شود بلکه تمام داخل آن از چرخ ها و پیچ ها و رقاص و پاندول آن دیده می شود. فرش هم که بلور است، حاجب رؤیت زمین نیست. انسان از روی فرش زمین را مشاهده می کند و چون خود زمین هم بلور است، زیر زمین تا تخوم آن هر چه هست دیده می شود. دیوارها چون بلور است در پشت آنها هر چه هست دیده می شود.
پس عالم، عالم بلورین است و وجود خود انسان هم بلورین است؛ و همانطور که هر کس خودش را می یابد و ادراک می کند، همه موجودات دیگر را ادراک میکند؛ و موجودات دیگر نیز انسان را به همین طریق ادراک می کنند و می یابند. هیچ چیز از هیچ چیز غایب نیست. نور بر این بلورها می درخشد، و از هر کدام از اینها به بلورهای دیگر درخشش دارد؛ و چون تمام اشیا و موجودات متلالی و متشعشع هستند لذا جمله عالم نورانی و مشهود خواهد بود.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 5- صفحه 186-182
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها