حقیقت تجلی نور خداوند بر درخت در زندگی حضرت موسی
فارسی 6690 نمایش |در آن شب تار، در هوای سرد، در میان بیابان که حضرت موسی (ع) برای زنش که درد مخاض و زائیدن او را گرفته، و تک و تنها مانده، به دنبال آتش می گشت، نه یاری و یاوری، و نه غذائی و دوائی، و نه آبی و آتشی، اینطرف و آنطرف متحیرانه میرفت، آنجا که همه اسباب منقطع، و حالت اضطرار و التجاء حقیقی برای حضرتش دست داد؛ نور خدا در درخت متجلی شده و ندای «یـا موسی* إنی أنا الله؛ ای موسی* حقا من خدا هستم، واقعا و حقیقتا من خدا هستم» (طه/ 11-12 و نمل/ 9 و قصص/ 30) در داد.
بعضی میگویند: خداوند در آن درخت نوری آفرید و صوتی ایجاد کرد که «إنی أنا الله» یعنی چه؟ این صوت، صوت ملفوظ و مسموع بود؟ کجا ایجاد کرد؟ با ایجاد صوتی در درخت که «إنی أنا الله»، آن درخت «إنی أنا الله» نمی شود؛ ضمیر «إنی» به کجا برمیگردد؟ چگونه می توان این کلام را پذیرفت؟ درخت میگوید: «إنی أنا الله»؛ صوت خدا اینجاست؛ نه در درخت دیگری سخن میگوید و خودش در پس پرده قرار گرفته و مجازا ایجاد سخن در درخت کند. این درخت تجلی خدا بود، این درخت مأمور خداست یا نه؟ مأذون از طرف خداست یا نه؟ تمام وجودش، ظاهرش و سرش، ریشه اش و برگش، تمام ذرات وجودش، تمام قطرات آبی که در داخل این درخت در حرکتند، تمام اینها در قبضه خدا، در قدرت خدا، در علم خدا، ظهور و تجلی خدایند. خداوند حقا و حقیقتا از هر ذره این درخت به خود این درخت واقعا نزدیکتر است، اول خداست و پس از آن این درخت، خداوند با این درخت و قبل از این درخت و بعد از این درخت است. هر ذره از ذرات این درخت اولا به خداست و سپس به خود است؛ بلکه بگوئید: اول به خداست و آخر هم به خداست. پس خود این درخت نشان دهنده خداست و دارد نشان میدهد: «إنی أنا الله». چه خوب حکیم سبزواری فرموده است:
شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست *** منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست
موسئی نیست که دعوی أنا الحق شنود *** ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست
چشم ما دیده خفاش بود ورنه ترا *** پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست
و چه عالی عارف شبستری سروده است:
روا باشد أنا الله از درختی *** چرا نبود روا از نیکبختی
و نیز سبزواری به عنوان شاهد فرموده است:
غافل از خویش خدا می طلبی *** ای غلط کرده کرا می طلبی
مخزن گنج معانی دل تست *** مقصد هر دو جهان حاصل تست
در این مسجد هم اکنون هزاران موج صوتی از اطراف و اکناف دنیا آمده و موجود است، فرستنده ها مشغول فرستادن هستند، اما ما هیچکدام را نمی شنویم و باید دستگاهی بیاوریم که گیرنده باشد و بوبین آن را میزان کنیم با آن طول موج خاص تا قابل شنیدن باشد. اگر این کار را کردیم می شنویم؛ وگرنه نمی شنویم. پس الان نمی توانیم بگوئیم که در این مسجد صدا نیست؛ بلکه هست، ما نمی شنویم. میگوید: موسائی نیست که دعوای أنا الحق را بشنود وگرنه این سخن در هر درختی هست، بلکه در هر موجودی هست. آن درخت خصوصیتی ندارد، مثل سائر اشجار است، و تمام درختهای جهان مرکز تجلی خدا هستند، مرکز نور و ظهور حق هستند، نمایشگر اسماء و صفات خدا هستند، منتهی آن کسی که باید بشنود باید موسی باشد و وقتی انسان موسی شد آن صدا را می شنود، چه از این درخت باشد چه از درخت دیگر.
حضرت موسی (ع) چون در وجود خود به علت صفا و طهارت و تزکیه، شرائط تحقق تجلیات نور توحید را تحقق بخشیده بود، مشاهده توحید حضرت حق کرد. ببینید قرآن چه میفرماید و رسول ما از دیدگاه وحی چه بیان میکند: «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شیء علیم؛ اوست اول و آخر و ظاهر و باطن هر موجود، و او به هر چیز داناست.» (حدید/ 3). تنها آن درخت نیست، تمام درخت ها، تمام سنگ ها، تمام زمین ها همه و همه لا إله إلا الله هستند.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 6- صفحه 27-30
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها