تجرد روح انسان در آخرت و آگاهی از اعمال دنیوی
فارسی 3769 نمایش | وقتی که از دار دنیا رحلت نمودیم و از زمان و مکان برتر آمدیم ـ چون نفس ناطقه ما مجرد است، زمانی و مکانی نیست، بدن طبیعی ما که در این دنیا زیست می کند مادی و غیر مجرد است ـ در آن وقت خود را بر أعمال خود و روش و رفتار خود در دنیا مسلط خواهیم دید. نفس ناطقه ما که روح قدسی است چند روزی چون مرغ گرفتار قفس تن شده است و پابند ماده و آب و علف، چون قفس را شکست و پرواز کرد، خود را در جهان قدس و فضای لایتناهای تجرد، آزاد می بیند و از همه جا مطلع و با هر کس و با هر چیز همراهی و معیت خواهد داشت.
ترا ز کنگره عرش می زنند صفیر *** ندانمت که در این دامگه چه افتادست
که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین *** نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود *** ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزادست
اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی *** اساس هستی من زان خرابی آبادست
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است *** اسیر بند تو از هر دو عالم آزادست
نفس ناطقه ما، یعنی حقیقت انسانیت ما که خلیفه الله است، زمانی و مکانی نیست و خداوند آن را به ماده یعنی بدن زمانی و مکانی تعلق داده است، لذا تا وقتی که پابند ماده ایم گرفتاریم. می خواهیم از عالم تجرد و وسعت لازمان و لامکان مطلع شویم، ولی علاقه های ماده، هوس و آرزوهای دراز، بین ما و بین آن عالم فاصله انداخته است. انبیا و اولیای حرم قدس حضرت پروردگار منان هرچه فریاد زدند: چشمتان را باز کنید! گوشتان را باز کنید! دل خود را از محبت دنیا تهی کنید! تا پیوسته سبک بار و سبک تاز بوده و رجوع به عالم ابدیت برای شما آسان باشد، بوی عفن این جیفة دنیا، چنان مشاعر ما را مست و خراب نموده است که به ندای آن بزرگواران پاسخ مثبت نمی دهیم ولی بالاخره ما باید به سر جای خود برگردیم؛ «إنا لله و إنآ إلیه راجعون»؛ «ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم» (بقره/156).
«یـا´أیها الاءنسـان إنک کادح إلی' ربک کدحا فملـاقیه»؛ «ای انسان تو با سختی و شدت و تعب، خود را بسوی پروردگار خودت می رسانی و به شرف لقای او خواهی رسید» (انشقاق/6). ما بالاخره باید خود را از علایق دنیا خلع کنیم و به خلعت تجرد و سعه فضای قدس مخلع گردیم و در صورت عدم اختیار، چون مرگ بر پیشانی تمام بشر نوشته شده و حرکت از عالم ماده و مدت و ورود در عالم تجرد، یک سیر تکوینی برای همه خواهد بود، بنابراین همه می رسند به صورت های أعمال، چه سعید و چه شقی، چه مؤمن و چه کافر، مشترکا همه می رسند به جایی که وجود مجرد خود را ادراک می کنند و چون به طور مجرد ادراک نمودند، سیطره پیدا می کنند بر تمام اعمالی که انجام داده اند و خودشان را ادراک می کنند با تمام اعمالی که انجام داده اند، با تمام ثواب ها و با تمام عذاب ها. نه این که تنها خودشان را می بینند، بلکه خود را می یابند و ادراک می کنند، مثل اینکه ما در این دنیا خودمان و اعمال خودمان را ادراک می کنیم، خود را می یابند و وجدان می نمایند، با تمام کارها و با تمام نیت ها.
آنجا یک بهشت و جهنمی است، کدام بهشت و جهنم از این بالاتر که آن صورت هایی که اثر اعمال هستند بلکه نفس اعمال حسنه هستند با حقایقش بر انسان ظهور و بروز کند؟ و آن اعمال زشت نیز با حقایقش بر انسان طلوع کند؟ آن خودسری ها و استکبارها و فرعونیت ها که از انسان سر می زده است و آن غفلت هایی که در دنیا داشته و بر اساس آن تمرد کرده و معصیت نموده، با آن چهره های ملکوتی و حقیقی برای انسان منکشف گردد؛ یعنی انسان خودش را با تمام اعمال خودش در طول مدت عمر خودش یکجا ادراک کند.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد6- صفحه 110-113
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها