نظر دانشمندان غربی در خصوص ایمان برای بشر
فارسی 5564 نمایش | امروز دیگر اندیشمندی یافت نمی شود که نیاز انسان را به نوعی ایمان، حتی ایمان غیر مذهبی که به هر حال امری ماورای علم است انکار کند.
برتراند راسل با آنکه گرایش های مادی دارد، اعتراف می کند که کاری که منظور آن فقط درآمد باشد، نتیجه مفیدی بار نخواهد آورد، برای چنین نتیجه ای باید کاری پیشه کرد که در آن ایمان به یک فرد به یک مرام به یک غایت نهفته باشد. امروز ماتریالیسم ها هم ناچارند مدعی شوند که ما از جنبه فلسفی ماتریالیست و از جنبه اخلاقی ایده آلیست می باشیم، یعنی از جنبه نظری، مادی و از جنبه عملی و آرمانی، معنوی هستیم. اینکه چگونه ممکن است انسان نظرا مادی باشد و عملا معنوی، مشکلی است که خود مادیین باید بدان پاسخ بگویند.
جورج سارتن، دانشمند مشهور جهانی و نویسنده کتاب معروف "تاریخ علم" در کتاب "شش بال"، نارسایی و ناتوانی علم را در انسانی ساختن روابط بشر و نیاز فوری انسان را به نیروی ایمان چنین بیان می کند:
«علم در بعضی زمینه ها ترقیات عظیم و شگفت کرده است ولی در زمینه های دیگر مثلا سیاست ملی یا بین المللی که مربوط است به روابط افراد انسان با یکدیگر هنوز خود را ریشخند می کنیم.» جورج سارتن اعتراف دارد که ایمانی که مورد نیاز انسان است ایمان دینی و مذهبی است وی درباره نیاز انسان به مثلث هنر و دین و علم چنین می گوید:
«هنر، زیبایی را آشکار می سازد و همین جهت مایه شادی زندگی می شود دین محبت می آورد و موسیقی زندگی است علم با حق و راستی و عقل سر و کار دارد و مایه هوشیاری نوع بشر می شود به هر سه اینها نیازمندیم، هم به هنر، هم به دین، هم به علم. علم به صورت مطلقی برای زندگی لازم است ولی هرگز به تنهایی کافی نیست.»
انسان نمی تواند بدون داشتن ایده و آرمان و ایمان، زندگی سالم داشته باشد و یا کاری مفید و ثمر بخش برای بشریت و تمدن بشری انجام دهد انسان فاقد هرگونه ایده و ایمان، یا به صورت موجودی غرق در خودخواهی در می آید که هیچ وقت از لاک منافع فردی خارج نمی شود و یا به صورت موجودی مردد و سرگردان که تکلیف خویش را در زندگی در مسایل اخلاقی و اجتماعی نمی داند.
انسان دائما با مسایل اخلاقی و اجتماعی برخورد می نماید و ناچار باید عکس العمل خاصی در برابر اینگونه مسایل نشان بدهد انسان اگر به مکتب و عقیده و ایمانی پیوسته باشد تکلیفش روشن است و اما اگر مکتب و آئینی تکلیفش را روشن نکرده باشد همواره مردد و سر می برد، گاهی به این سو کشیده می شود و گاهی به آن سو, موجودی می گردد نا هماهنگ آری، در اصل ضرورت پیوستن به یک مکتب و یک ایده تردیدی نیست.
منـابـع
مرتضی مطهری- انسان و ایمان- صفحه 38-42
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها