مقدار توقف مؤمنین و کافران در قیامت
فارسی 3703 نمایش |در موقف قیامت و وقوف انسان برای سؤال و حساب نیز روایات دلالت دارند بر آنکه این موقف برای همه یکسان نیست. برای مؤمنان و صالحان بسیار زود گذر؛ و برای کافران و فاجران بسیار طولانی و بطیء است. برای انبیاء و اولیاء خدا سریع و برای اشقیاء کند و دیر گذر است و البته ما می دانیم که آن زمان موهومی نیست بلکه حقیقی است، در موقف حساب و سؤال و کتاب و میزان و صراط بعد از فنای فی الله است و در عالم بقای بالله پس از طی فنا می باشد و در عالم بقا هر چیز به جای خود محفوظ است؛ زمان، مکان، جسم و بدن، سؤال و مؤاخذه، لذت و بهجت، غم و غصه، گریه و خنده، شادی و اندوه، بهشت و جهنم. و بنابراین حتما باید ادراک اختلاف کمیت امتداد زمان، بر حسب اختلاف درجات ادراکات و اعمال مردم بوده و نسبی بودن زمان نسبت به مراحل متفاوت روندگان به سوی حرم الهی بوده باشد؛ چون همه به سوی خدا در حرکتند و همه پویا و جویای او.
همه کس طالب یارست چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
انسان بما هو انسان به سوی او در حرکت است و ملاقات کننده طلعت و دیدار جمال او. «یا أیـها الإنسان إنک کادح إلی ربک کدحا فملـ'قیه؛ ای انسان! تو با هر مشقت و سختی و تعبی است، به سوی پروردگارت رهسپار هستی! پس او را ملاقات می کنی!» (انشقاق/ 6). در نهایت فرق است بین سیر مؤمنان و کافران و بین سیر صالحان و طالحان و بین سیر مقربان و غیر آنان و بین سیر اصحاب الیمین و اصحاب الشمال و بالاخره بین سیر مکشوف شدگان نزد آنها اسرار الهی و بین محجوبان. عاشقان لقا و جمال او و مشتاقان طلعت زیبا و سیمای جلال او و شوریدگان صحنه حیرت و وارستگان از هوای نفس و مکاید و مصاید ابلیس و راه یافتگان به عز حریم حضور؛ پیوسته در انوار تجلیات و نفحات سبحانیه حضرتش غرقند و آنی حال و مجال نزول ندارند.
چه التفات به لذات کائنات کند؟
کسی که یافت دمی لذت وصال حبیب
درون من نه چنان از حبیب مملو شد
که گر حبیب در آید، بود مجال حبیب (دیوان مغربی)
مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی فرموده است: و چه بسا تمام هم و غمش و تمام افکار و نیاتش مستغرق در حضرت رب الارباب شود، تا به جائیی که دلش از یاد غیر خدا تعطیل گردد و از التفات به غیر خدا منعزل شود و عقل او از تدبیر در امور او باز ایستد و برای او شبیه حالت بهت و حیرت در اثر شدت عشق پیدا شود؛ همچنان که در بعضی از حالات امیر المومنین (ع) وارد شده است و به همین مطلب در حدیث معراج اشاره شده است آنجا که گوید: «وأستغرقن عقله بمعرفتی، ثم لاقومن له مقام عقله؛ من عقل و قوه تدبیر او را مستغرق در معرفت و شناخت خودم می کنم و سپس خودم به جای عقل او می نشینم و تدبیر امور او را به دست می گیرم.» (اسرار الصلوة، ص 299)
و اما آن کسانی که از لقای خدا محجوب، و از عشق به خدا محروم بوده و از وظایف ایمان و عمل صالح گریزان و به افکار شیطانیه و نفسانیه گرفتار و در عوالم بعد محجوب و محبوس بوده اند و پیوسته فکر و ذکرشان امور اعتباریه و کثرات وهمیه و شئون سرابیه عالم غرور بوده است؛ «أولـ'ئک ینادون من مکان بعید؛ اینچنین مردمی، ندا و دعوت از راه دوری به آنها می رسد» (فصلت/ 44)
در روز قیامت، خوب گذران زمان را ادراک می کنند و از جزئیات مسائل عمل کرده شده، بازپرسی می شوند و محاسبه می گردند و چنان آن موقف برای آنان طولانی است که در روایت است که آنقدر عرق از بدن آنها خارج می گردد که اگر چهل شتر تشنه بیاشامند سیراب می شوند و بین این دو دسته مردم: مقربین و منکرین، افراد دیگر در درجات مختلف از عبودیت قرار دارند؛ هر چه خلوص و اخلاصشان بهتر بوده باشد، به مقام تجرد مطلق نزدیک تر و گذران زمان را کمتر می فهمند و هر چه درجه کبر و استکبارشان افزون تر بوده باشد از مقام تجرد دورتر و گذران زمان را بیشتر ادراک می نمایند. پس مردم در موقف قیامت در درجات مختلفی قرار دارند و هر یک به حسب عقیده و ملکات و صفات مکتسبه و اخلاق و کردار خود، به نحو خاصی محاسبه می شوند و مرور زمان را ادراک می کنند.
بر اساس نظر حکیم صدر المتالهین که درباره دو وجهه ملکی و ملکوتی هر انسان بیان کرد، این معنی را به خوبی روشن می سازد که هر چه به وجهه ملکوتی بیشتر نزدیک شویم، تجرد نفس ناطقه ما بیشتر ظهور و بروز می کند و از آلام و گزند حوادث عالم کثرت و سراب اعتباریات وهمیه بیشتر در مصونیت می مانیم و هر چه به وجهه ملکی و ظاهری نزدیک شویم تجرد نفس ناطقه ما کمتر ظهور می نماید و بیشتر گرفتار اهواء و افکار وهمیه و سرابیه شیطانیه خواهیم بود و بالنتیجه در روز قیامت، موقف ما زیاد طول خواهد کشید و گذران زمان سؤال و حساب به کندی می انجامد.
در تفسیر «مجمع البیان» از ابوسعید خدری وارد است که چون آیه 4 سوره معارج «تعرج الملـ'ئکة و الروح إلیه فی یوم کان مقداره خمسین ألف سنة؛ فرشتگان و روح، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی او بالا می روند» نازل شد، به پیغمبر اکرم (ص) گفته شد: ای رسول خدا چقدر آن روز طویل است؟ حضرت فرمودند: سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست، آن روز برای مؤمن به اندازه ای سبک و سریع میشود که از یک نماز واجب که در دنیا به جا می آورده است سبک تر و سریع تر است.
و نیز از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرموده اند: اگر حساب آن روز را کسی دیگر غیر از خدا می رسید هر آینه مردم پنجاه هزار سال درنگ می کردند و هنوز تازه از حساب فارغ نشده بودند؛ ولیکن خداوند در یک ساعت حساب همه را می رسد و فارغ می شود. (تفسیر مجمع البیان، ص 352)
و با این دو روایت معنای پنجاه هزار سال خوب روشن می شود که این درازا بر حسب حالات مختلف بندگان است: اما برای مؤمنان سبک و سریع و راحت است چون «وجوه یومئذ ناضرة * إلی ربها ناظرة؛ سیمایشان تازه و شاد و خرم است و پیوسته به پروردگارشان نظر می کنند» (قیامت/ 22-23)؛ بنابراین امر را بر واقعیت خود مشاهده می کنند و معلوم است که واقعیت امر، واحد است: «و ما أمرنا إلا و'حدة کلمح بالبصر؛ و فرمان ما جز یک فرمان نیست، چون چشم بر هم زدنی» (قمر/ 50)
و نیز در قرآن کریم داریم: امر قیامت نیست مگر به قدر یک چشم بر هم زدن و همین امر قریب برای کافران و فاسقان به طول می انجامد «کلا انهم عن ربهم یؤمئذ لمحجوبون؛ چنین نیست (که می پندارند،) البته آنها در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند.» (مطففین/ 15) پس اختلاف از جانب مردم است و اما از جانب خدا در یک لحظه است، بلکه تعبیر لحظه در اینجا غلط است؛ «و مآ أمرنا إلا و'حدة، امر خدا دارای وحدت است.» اینست معنای نسبی بودن زمان وقوف برای سؤال و حساب در موقف قیامت.
مواقف قیامت و به درازا کشیدن آن نسبت به بعضی و عدم اطاله آن نسبت به بعضی دیگر و عدم احساس زمان و مکث در آن، بر حسب اختلاف انغمار نفس در آیات الهیه و در اسماء سبحانیه و در فنای در ذات حق متعال است و به طور کلی آن کس که در دنیا خود را فراموش کند و به حق پیوندد، در عالم قیامت ادراک وقوف و زمان موقف و مکث در آنجا را نمی نماید. چون قیامت ظهور و بروز عالم دنیاست و باطن نمایش عالم ظاهر است.
منـابـع
سید محمد حسین حسینی طهرانی- معاد شناسی جلد 8- صفحه 264-268 و 282
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها