گروه های مستضعفین در روایات
فارسی 4312 نمایش | به طور کلی هر مرد و زن و فرزندی که نتواند برای خود چاره ای برقرار کند، و راه نیابد به راهی که او را نجات دهد، آنها از مؤاخذه فرشتگان و ورود در جهنم مصون و امید عفو پروردگار بر آنان خواهد بود، خواه از مستضعفین باشند یا غیر از مستضعفین. و محصل مطلب آنکه: گروهی از مردم هم که مورد ظلم و تعدی مستکبرین قرار نگیرند و در دار الاسلام به سر برند و عنوان استضعاف بر آنان منطبق نگردد، اگر مردمی باشند از زنان و مردان و فرزندانی که راهی برای ادراک حقایق و معنویات پیدا نمی کنند و چاره ای برای وصول به احکام الهیه و معارف حقه نمی یابند، آنان نیز از ورود در جهنم مصون و مورد عفو الهی واقع خواهند شد. غالب این افراد را مردم عامی از مردان و زنان و فرزندان تشکیل می دهند، خصوصا اگر دارای عقل متین و اندیشه استوار نباشند و از گروه مردم ساده لوح و پاک دل قرار گیرند.
زراره میگوید: از حضرت ابوجعفر (ع) درباره مستضعفین سؤال کردم.
حضرت فرمودند: «مستضعف کسی است که قدرت تفکر و اندیشه ای ندارد که با آن راه کفر را انتخاب کند، و قدرت تعقل و اندیشه صحیح را هم ندارد که با آن به سوی ایمان رهبری شود، در توان او نیست که ایمان آورد و در توان او نیست که کافر گردد؛ پس بنابراین مستضعفین عبارتند از بچه ها و آن دسته از مردان و زنانی که قدرت تفکری آنها مانند کودکان است، کودکانی که قلم تکلیف الهی از آنها برداشته شده است.» از امام محمد باقر (ع) راجع به مستضعفین پرسیدند ایشان در پاسخ گفت: «منظور از مستضعفین افراد کوتاه فکر و قاصری هستند که از خود اندیشه استقلالی نداشته و تابع امر و نهی آمران و ناهیان اند، مانند زن کوتاه فکری که در پشت پرده منزل خود نشسته و خادمی که به کارهای منزل اشتغال دارد، اگر تو به آن زن بگویی: نماز بخوان، نماز می خواند و چیزی از آن نمی فهمد مگر همین امری که تو به او نموده ای و مانند کسی را که از راه دور دست و شهر دیگر آورده ای چیزی غیر از آنچه به او بگویی نمی فهمد و مانند پیرمرد فرتوت که از کار افتاده و مانند طفل صغیر؛ اینان مستضعفین هستند. و اما آن مردی که استوار است و با فکر و تعقل صحیح به مجادله می پردازد و در مقام محاجه و خصومت بر می آید و خود متصدی امور خود از خرید و فروش می گردد و حتی تو نمی توانی به هیچ وجه من الوجوه در معامله با او، او را مغبون کنی، چگونه میتوانی به چنین مردی مستضعف بگویی؟ نه، چنین نیست و با این اطلاق مستضعف بر او نمودن سزاوار تحسین و آفرین نیستی!»
علی بن سوید می گوید: درباره ضعفا از حضرت موسی بن جعفر (ع) سؤال کردم. در جواب من نوشتند: «ضعیف کسی است که حجت و دلیل در نزد او اقامه نکنند و اختلاف در بین مذاهب را نشناسد؛ اما کسی که به مواقع اختلاف عارف باشد او مستضعف نیست.»
سلیمان بن خالد می گوید: از حضرت صادق (ع) راجع به مستضعفین سؤال کردم و از تفسیر آیه 98 سوره مبارکه نساء: «إلا المستضعفین من الرجال والنسآء والولدان» استعلام نمودم. حضرت فرمود: «ای سلیمان! (مراد از مستضعف کسی نیست که بنیه اش ضعیف و مزاجش علیل باشد) در بین گروه مستضعفین افرادی هستند که گردن آنها از گردن تو سطبر تر و قوی تر است. بلکه مراد از مستضعفین گروهی هستند که نماز می خوانند و روزه می گیرند و عفت شکم و عفت فرج دارند و معتقد نیستند که حق در غیر ماست (یعنی مانند ناصبین یا مقصرین، که از روی عناد یا جحود و انکار با ما مخالفت دارند، نیستند بلکه اعتقاد آنان به غیر ما سطحی است.)
اینان گرچه درخت ولایت را ترک گفته اند، لیکن به شاخه هایی از آن چنگ زده اند و به همین جهت دستاویزی آنان به شاخه هایی از ولایت، امید است که مورد عفو خدا واقع شوند و اگر چه اهل ولایت و معرفت نیستند. اگر خداوند از آنان در گذرد به رحمت خود بوده و اگر آنها را عذاب کند بر اساس ضلالت و گمراهی آنهاست از آن مقدار معرفتی که خداوند به آنها داده است.»
عبدالغفار الجازی می گوید: حضرت امام جعفر صادق (ع) این طور یادآور شدند که: «مستضعفین یک صنف واحد یا گروه مشخصی نیستند بلکه به اصناف مختلفی تقسیم می شوند که بعضی از آنها با بعضی دیگر مختلف هستند و هر کس که از اهل قبله بوده باشد و با ائمه طاهرین دشمنی نداشته باشد او مستضعف است.»
در «خصال» شیخ صدوق با سند متصل خود روایت می کند از محمد بن فضیل رزقی از حضرت امام جعفر صادق (ع) از پدرش از جدش از حضرت امیرالمؤمنین (ع) که فرمودند: شیخ صدوق در خصال از امام صادق (ع) روایت می کند که: «برای بهشت هشت در است: یک در، دری است که از آن پیامبران و صدیقان وارد آن می گردند و یک در دیگر، دری است که از آن شهیدان و صالحان داخل می شوند و پنج در دیگر است که از آنها شیعیان ما و محبان ما وارد می گردند. تا آنکه فرمود: و یک در دیگر هست که از آن سائر مسلمانان، که گوینده و شهادت دهنده به توحید و "لاإله إلا الله" هستند و در دل آنها به اندازه سنگینی یک ذره از عداوت ما اهل بیت نباشد، داخل می شوند.»
شاهد بر اینکه خلود در جهنم اختصاص به معاندین اهل بیت (ع) دارد بـر خلاف سایر اصناف از عامه و کفار، که در دل آنها عداوت با حق و حقیقت و اهل حق نیست و بنای جحود و استکبار و سرکشی را در مقابل خدا و اولیاء خدا ندارند.
مستضعفین فاقد مقامات ابرارند
در معانی الاخبار شیخ صدوق با سند متصل خود و در «تفسیر عیاشی» مرفوعا هر دو روایت می کنند از ابوخدیجه سالم بن مکرم جمال که گفت: از تفسیر آیه 98 سوره نساء که «إلا المستضعفین من الرجال والنسآء والولد'ن لا یستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلا»؛ «مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفی که نمی توانند چاره ای بیندیشند و نه راه به جایی برند» از حضرت صادق (ع) سؤال کردم. فقال: لا یستطیعون حیلة إلی النصب فینصبون، و لا یهتدون سبیل أهل الحق فیدخلون فیه، و هؤلاء یدخلون الجنة بأعمال حسنة و باجتناب المحارم التی نهی الله عزوجل عنها، و لا ینالون منازل الابرار. «حضرت در جواب فرمودند: اینها افرادی هستند که قدرت ندارند با حیله و مکر به عداوت برخیزند و رهبری به سوی راه اهل حق هم نشده اند تا در آن زمره قرار گیرند. خداوند با آنها بر حسب اعمالی که انجام داده اند رفتار می نماید؛ داخل در بهشت می شوند بر حسب اعمال حسنه، و به واسطه اجتناب نمودن از محرماتی که خداوند عزوجل نهی فرموده است؛ ولی هیچگاه به مقام و منزل ابرار دسترسی پیدا نخواهند نمود.» (معانی الاخبار، ص 201 و تفسیر عیاشی، ص 298)
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 9- صفحه 82 و 84-91 و 106-107
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها