ستایش محی الدین و شیخ محمد حسین اصفهانی در مقامات حضرت زهرا سلام‌الله‌علیه

فارسی 35361 نمایش |

مقام‌ و درجه حضرت فاطمه (س) که‌ افتخار هزاران‌ پیغمبر و امام‌، و شفیعه صدیقان‌ و شهیدان‌ و پیامبران‌ اولوالعزم‌ است‌، تا چه‌ حد و چه‌ غایت‌ است‌! او سر رسول‌ الله‌ است‌، او جوهره‌ و سلاله نبوت‌ است‌، که‌ رسول‌ خدا دست‌ او را می‌بوسید، و بر جای‌ خودش‌ می‌نشاند، و پیوسته‌ در بیتش‌ می رفت‌، و هر وقت‌ از سفر و غزوه‌ مراجعت‌ می کرد، اول‌ به‌ دیدن‌ او در خانه او می رفت‌. محی الدین عربی برخی از مقامات حضرت زهرا (س) را بدینگونه ذکر کرده است:
و صلوات الله و ملائکته و حمله عرشه و جمیع خلقه من أرضه و سمآئه علی‌ الجوهره القدسیه فی‌ تعین الاءنسیه.
صوره النفس الکلیه، جواد العالم العقلیه، بضعه الحقیقه النبویه، مطلع الانوار العلویه، عین عیون الاسرار الفاطمیه.
الناجیه المنجیه لمحبیها عن النار. ثمره شجره الیقین، سیده نسآء العالمین. المعروفه بالقدر، المجهوله بالقبر. قره عین الرسول، الزهرآء البتول؛ علیها الصلوه والسلام.
«درود و تحیات‌ بی‌ شائبه خداوند، و فرشتگان‌ او، و حاملین‌ عرش‌ او، و جمیع‌ عالم‌ آفرینش‌ او، از زمینی‌ او و آسمانی‌ او، بر آن‌ پاکیزه‌ گوهر قدس‌ باد، که‌ با تجرد قدسیه‌ در هیئت‌ انسیه‌، عالم‌ بشریت‌ را زینت‌ داده‌ است‌.
آن‌ حقیقت‌ طاهره‌، خود صورت‌ نفس‌ کلی‌ و بخشنده‌ و نیرو آورنده عالم‌ عقلی‌ است‌. پاره‌ای‌ از حقیقت‌ احمدی‌، و مطلع‌ و مشرق‌ انوار علوی‌ است‌. و اصل‌ و منبع‌ سرچشمه های‌ اسرار مکنونه فاطمی‌ است‌.
رستگار و آزاد کننده محبین‌ خود از آتش‌ است‌، و جوهره ثمره درخت‌ معرفت‌ و یقین‌، و بزرگ‌ بانوی‌ بانوان‌ عالمین‌. قدرش‌ معلوم‌ و معروف‌، و قبرش‌ پنهان‌ و مجهول‌ است‌. نور دیده رسول‌ الله‌، و نام‌ گرامی‌ و لقب‌ سامیش‌ فاطمه زهرا، و بتول‌ عذرا است؛ که‌ درود و سلام‌ خدا بر او باد.»
آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی در وصف مقامات آن حضرت چنین سروده است:
أم أئمه العقول الغر بل *** ام أبیها و هو عله العلل
روح النبی فی‌ عظیم المنزله *** وفی‌الکفآء کفو من لا کفو له
تمثلت رقیقه الوجود *** لطیفه جلت عن الشهود
تطورت فی‌ أفضل الاطوار*** نتیجه الادوار والاکوار
تصورت حقیقه الکمال *** بصوره بدیعه الجمال
فإنها الحورآء فی‌ النزول *** و فی‌ الصعود محور العقول
یمثل الوجوب فی‌ الاءمکان*** عیانها بأحسن البیان
فإنها قطب رحی‌ الوجود *** فی‌ قوسی النزول والصعود
ولیس فی‌محیط تلک الدآئره *** مدارها الاعظم إلا الطاهره
(انوار قدسیه ص 31)
«او مادر امامان‌ عقول‌ روشن‌ و درخشان‌ است‌، بلکه‌ مادر پدر خودش‌ است‌، در حالیکه‌ آن‌ پدر عله العلل‌ است‌.
او در ارزندگی‌ مقام‌، روح‌ پیامبر است‌. و در همسری‌ و همتائی‌ همتای‌ کسی‌ است‌ که‌ همتا ندارد.
او در ظرائف‌ و رقائق‌ وجود، متمثل‌ گردیده‌ است‌، و لطیفه ای‌ است‌ که‌ از مقام‌ شهود و ادراک‌ بسی‌ بالاتر است‌.
او در با فضیلت‌ترین‌ اطوار، صورت‌ گرفته‌ است‌، و نتیجه‌ و خلاصه ادوار و اکوار است‌.
حقیقت‌ کمال‌ در بی سابقه ترین‌ صورت‌ زیبای‌ خود شکل‌ گرفته‌ است‌.
او در عالم‌ نزول‌، حوراء است‌ و در مراتب‌ صعود، محور عقل ها و اندیشه ها.
او با واقع‌ و عیان‌ خود، به‌ احسن‌ بیان‌ و بینه‌، عالم وجوب‌ را در عالم‌ امکان‌ تمثیل‌ کرده‌ است‌.
او قطب‌ آسیای‌ عالم‌ وجود است‌، چه‌ در قوس‌ نزول‌ و چه‌ در قوس‌ صعود.
آری‌! در محیط‌ این‌ دائره نزول‌ و صعود، مدار اعظم‌ و اوسعی‌ غیر از فاطمه طاهره‌ نیست‌.»

ملاقات رسول اکرم (ص) با حضرت زهرا
در «تفسیر فرات‌ بن‌ إبراهیم‌» با اسناد خود از حذیفه یمانی‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌ عایشه‌ بر رسول‌ خدا (ص) وارد شد در حالی که‌ رسول‌ الله‌ مشغول‌ بوسیدن‌ فاطمه‌ (س) بودند.
عایشه‌ گفت: ای‌ رسول‌ خدا! چگونه‌ او را می بوسی‌ در حالیکه‌ او زنی‌ است‌ و شوهر دارد؟! حضرت‌ رسول‌ در این‌ حال‌ حدیث‌ معراج‌ را بیان‌ کردند تا به اینجا رسیدند که‌ فرمودند: و سپس‌ جبرئیل‌ دست‌ مرا گرفت‌ و داخل‌ در بهشت‌ نمود، و من‌ بسیار شادان‌ بودم‌.
من‌ در بهشت‌ برخورد کردم‌ با درختی‌ که‌ از نور بود و آن‌ درخت‌ دارای‌ تاجهایی‌ از نور بود، و در پای‌ آن‌ درخت‌ دو فرشته‌ بودند که‌ زینت‌ آلات‌ و حله‌ها را در هم‌ می پیچیدند. و من‌ جلو رفتم‌ و سیب هایی‌ دیدم‌ که‌ هیچ‌ سیبی‌ را به‌ آن‌ عظمت‌ و بزرگی‌ ندیده‌ بودم‌. و من‌ یک‌ دانه‌ از آن‌ سیب ها را برداشتم‌ و شکافتم‌، یک‌ حوریه‌ از آن‌ بیرون‌ آمد که‌ گویی‌ مژگان‌ چشمهایش‌ چون‌ پرهای‌ جلوی‌ بال های‌ باز شکاری‌ بود.
من‌ گفتم: ای‌ حوریه‌! تو متعلق‌ به‌ کیستی‌؟! حوریه‌ گریست‌ و گفت: لابنک المقتول ظلما: الحسین بن علی بن أبی‌ طالب (ع)؛ برای‌ پسر مظلوم‌ تو که‌ از روی‌ ستم‌ کشته‌ می شود: حسین‌ بن‌ علی بن‌ ابی‌ طالب‌ (ع).»
و باز مقداری‌ به‌ جلو رفتم‌، و برخورد کردم‌ با رطبی‌ که‌ از کره‌ نرم تر و از عسل‌ شیرین تر بود. یک‌ دانه‌ از رطب‌ را برداشتم‌ و خوردم‌، و من‌ اشتهای‌ به‌ خوردن‌ آن‌ داشتم‌. آن‌ یک‌ دانه‌ رطب‌ در صلب‌ من‌ تبدیل‌ به‌ نطفه‌ شد، و چون‌ به‌ زمین‌ فرود آمدم‌ با خدیجه‌ آمیزش‌ نمودم‌ و او به‌ فاطمه‌ بار برداشت‌.
پس‌ فاطمه‌ حورآی انسیه‌ است‌، و من‌ هر گاه‌ که‌ میل‌ به‌ بوی‌ بهشت‌ پیدا می کنم‌، دختر خودم‌ فاطمه‌ را می بویم‌.

منـابـع

سید محمدحسین حسینی طهرانی- معاد شناسی- جلد 10 صفحه 66-68 و 94-96

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد