درجات ربوبیت «2- تسلط بر قوه خیال»
فارسی 4354 نمایش | در این مرحله می توانیم مالک خاطرات نفس خودمان، خاطرات ضمیر خودمان (باشیم)، این مسأله را کاملا توجه بفرمایید. همانهایی از ما که مالک چشم خودمان هستیم، مالک زبان خودمان هستیم، اراده مان قوی است، مالک دست خودمان هستیم، مالک پای خودمان هستیم، مالک زبان خودمان هستیم، مالک شهوت خودمان هستیم، مالک عصبانیت خودمان هستیم، مالک یک موضوعی نیستیم؛ هیچ کدام از همین هایی که اینجا نشسته ایم (شاید در اینجا اولیاءالله باشند، من نمی دانم)، مالک خاطرات ذهنی و خاطرات نفسانی خودمان نیستیم. یعنی چه؟ یعنی این تداعی معانی ای که در ذهن ما رخ می دهد بدون اینکه اختیارش دست ما باشد. از این شاخ می رود به آن شاخ، از آن شاخ می رود به آن شاخ، قوه خیال ما حکم یک گنجشک را دارد. گنجشک را بالای درخت دیده اید، می رود بالای این شاخه، فورا می رود بالای این شاخه دیگر، باز می پرد بالای شاخه دیگر، باز می رود بالای شاخه دیگر. قوه خیال ما دائما از این شاخه از این شاخه به آن شاخه می پرد. به ما می گویند خواهش می کنم ده دقیقه تمرکز ذهن برای خودت ایجاد کن که فقط درباره یک موضوع بیندیشی. اگر توانستیم؟!
به ما و شما می گویند نماز و احکام کلی که می خوانی تمرکز ذهن و حضور قلب داشته باش. «لاصلوة الا بحضور قلب»، «نماز بدون حضور قلب قبول نیست»؛ صحیح است، یعنی به تو نمی گویند چرا نماز نخواندی، اما قبول نیست یعنی تو را به جایی نمی برد، خاصیتی برای تو ندارد. تا گفتیم الله اکبر، اگر فرض کنید مغازه دار هستیم مثل این است که قفل در مغازه مان را باز کردیم، حمد و سوره را می خوانیم اما دلمان در مغازه است، دلمان در اداره است، دلمان در فلان ملک ماست، دلمان دنبال فلان شهوت است، یک وقت متوجه می شویم که گفتیم «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» از بس هم زیاد نماز خواندیم قهرا عادت شده است. اشتباه نمی کنیم. به طور خودکار از الله اکبر تا السلام علیکم می رویم و تمام می کنیم بدون اینکه هیچ بفهمیم و حال آنکه در نماز باید حضور قلب و تمرکز ذهن باشد. نگویید نشدنی است. خیر، شدنی است، خیلی هم شدنی است، با عبودیت (العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة). اگر شما کوشش کنید در راه عبودیت قدم بردارید واقعا می توانید نمازی بخوانید که اگر پنج دقیقه طول می کشد در تمام این پنج دقیقه فقط متوجه خدا باشید، ده دقیقه نماز می خوانید متوجه خدا باشید، اصلا ذهنتان از غیر خدا به هیچ چیزی منصرف نشود؛ نیم ساعت، یک ساعت، (به همین حال باشید)، بعد مثل بعضی از اولیاء الله باشید که از اول شب تا صبح یکسره عبادت کنید و ذهنتان به هیچ چیزی غیر از خدا التفات نکند، آن چنان غرق بشوید که حتی اگر بیایند بیخ گوش شما داد و فریاد هم بکنند شما نشنوید و نفهمید و متوجه نشوید، این قدر ذهن شما متمرکز بشود.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 96-95
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها