روش شیعه در علوم اسلامی و علت اختلاف روش ها

فارسی 3813 نمایش |

شیعه بر حسب تعلیم اهل بیت به ضبط اخبار و احادیث پیغمبر اسلام و اهل بیت گرامیش پرداخت و در سه قرن اول هجری، از پیشوایان خود ده ها هزار حدیث در فنون مختلفه اسلامی به دست آورده و در صدها و هزارها تألیف (اصل و کتاب) گنجانید. با اینکه مقدار بسیار زیادی از آنها را به واسطه عدم مساعدت زمان و ناگواری اوضاع حکومت ها، در محیط شکنجه و زیر تازیانه و شمشیر گم کردند، باز هم دهها هزار حدیث که در همه فنون اسلامی کفایت کلیات ابحاث را نماید، مصون مانده است و با این که در اخبار شیعه نیز دست های مرموزی (مانند اخبار اهل سنت) به کار افتاده و دست و جعل و تحریف در آنها راه یافته است، ولی شیعه طبق دستور پیشوایان خود، اهل بیت، به همان دستور پیغمبر اسلام، عمل نموده و صحیح و سقیم حدیث را با عرض به کتاب و تطبیق به قرآن تمیز می دهند.
شیعه به همان ترتیب که بذر همه علوم و معارف حقیقیه در تعلیمات پیشوایانشان کاشته شده، و روح بحث و انتقاد آزاد، در کالبدشان پرورش داده شده، تدریجا به سیر و سلوک علمی اشتغال ورزید، البته چنان که بیان خواهد شد، پیشرفت آن در همه فنون یکسان نبوده و به واسطه تأثیر مساعد و نامساعد اسباب و عوامل بیرونی، حق بحث را در همه فنون استیفا نکرده، و از پاره ای به طور متوسط یا ناقص بهره برداری نموده است.
روش کلامی شیعه، طبق تعلیم اهل بیت، بحث دفاعی از اصول معارف اسلامی است با منطق صحیح و حجت عقل و نقل.
روش فقهی شیعه، استنباط و استخراج احکام فرعیه و قوانین علمیه اسلامی است از ادله آنها، که عبارت است از کتاب و سنت که بیانات پیغمبر اسلام و ائمه اهل بیت او بوده باشد. این استنباط به واسطه اعمال یک سلسله قواعد و موازین عقلانی انجام می گیرد که انسان اجتماعی با اعمال آنها احکام و نوامیس مولوی و عبودی خود را استنباط می کند.
این قواعد، همان ها هستند که به نام فن اصول فقه تدوین شده اند و به کار انداختن این قواعد، همه وظایف اجتماعی و انفرادی یک فرد را تشخیص می دهد (در هر محیطی که بوده باشد و با هر شرایط و خصوصیاتی که زندگی کند) چه در مسایلی که از کتاب و سنت دلیلی در دست می باشد و چه در مسایلی که دلیل ظاهری در دست فقیه نیست و دیگر در فقه شیعه نیازی به استفاده از امثال قیاس و استحسان نیست.
روش تاریخی شیعه، رویه تحلیل می باشد؛ و اگرچه این رویه را به حسب تماس احتیاج، تنها در وقایع تاریخی صدر اسلام اعمال کرده اند، ولی در هر حال مبتکر این روش، شیعه می باشد.
روش تفسیری شیعه، به نحوی که از بیانات پیشوایان شیعه روشن و هویداست، این است که قرآن با قرآن تفسیر شود، یعنی قرآن شریف، در تأدیه مقاصد خود، هیچ گونه نیازی به ضم ضمایم خارجیه نداشته و منظور ابتدایی و نهایی هر آیه، از خود همان آیه، به تنهایی، یا به انضمام آیات مربوطه دیگر، به خوبی و روشنی پیداست.
بینات اهل بیت که طبق دستور پیغمبر اکرم در تفهم آیات قرآنی باید به آنها رجوع کرد، تنها جنبه تعلیم و تربیتی و یاد دادن روش تفسیر حقیقی و صحیح را دارد، نه این که قرآن شریف، در بیان مقاصد عالی خود، گنگ و ناکافی بوده و مقاصد مرموزه او را به طریق کشف رمز، ائمه اهل بیت کشف کرده باشند، و اخبار آنها اگرچه مخالف کتاب هم بوده باشد، حجت تلقی گردد. زیرا خود اهل بیت دستور داده اند که اخبارشان را بدون عرض به کتاب نپذیرند. به علاوه در موارد بی شماری به آیات شریفه قرآنی تمسک جسته، و به آنها احتجاج نموده اند و اگر قرآن فی نفسه گنگ بود، و مقاصدش بعینه همان بین اهل بیت بود، این گونه استدلال ها معنی نداشت.
بلی قرآن مجملاتی از قبیل احکام کلیه مانند نماز، روزه، حج و غیره دارد که تفاصیل آنها حاجت به بیانی خارج از قرآن دارد و به همین منظور، بیان پیغمبر اکرم را به موجب آیات زیادی، حجیت داده و پیغمبر اکرم نیز بیان اهل بیت خود را به جای بیان خود نشانیده است و در نتیجه، خبر متواتر، یا محفوف به قراین قطعیه، قابل وثوق در تفسیر یک آیه، به منزله یک آیه می باشد که آیه مورد نظر را توضیح می دهد.
این روش، در نقطه مقابل روشی است که در صدر اسلام در میان علما دایر بود، و آن این که تفسیر قرآن همان قرائت آن است و در تفسیر یک آیه از آیات قرآنی، از روایت یا قول صحابه و تابعین از قبیل مجاهد، قتاده، سدی، و غیر آنها نمی توان تعدی کرد و قدمی فراتر گذاشت و نظریات صحابه و تابعین را اخبار موقوفه تلقی می کردند؛ نظیر روشی که نصاری در تفسیر تورات و انجیل داشتند و طبق حکمی که کلیسا صادر کرده، تفسیر عهدین در انحصار کلیسا بوده و دیگران حق هیچ گونه اظهارنظری ندارند. کتاب آسمانی دیگران هرگونه می خواهد باشد، ولی کتاب آسمانی اسلام که قرآن شریف بوده باشد، جهان و جهانیان را مخاطب قرار داده و با آنها مستقیما سخن می گوید و در مقام تحدی برآمده، خود را معجزه پیغمبر اسلام معرفی می کند؛ چنین کتابی هرگز در انحصار فهم عده معدودی (هر که باشند) در نخواهد آمد.
روش فلسفی شیعه، همان است که در کتاب و سنت، نمونه های بارز و بسیاری از بحث های آن موجود است. البته به خلاف توهمات جمعی، مراد از بحث فلسفی این نیست که معتقدات امثال ارسطو، افلاطون و سقراط را جمع آوری کرده و بی چون و چرا و کورکورانه بپذیرند، چنان که در بحث های مذهبی در هر یک از مذاهب، انظار رجال آن مذهب، به عنوان تسلیم پذیرفته و حجت گرفته می شود؛ زیرا این دو تفسیر در واقع بحث فلسفی را تبدیل به بحث کلامی می کند.
در بحث فلسفی، ارزش از آن نظر است، نه از آن رجال و صاحبان نظر، و هرگز در نظریه ای از نظریات فلسفی، به شخصیت صاحب نظریه؛ هر که می خواهد باشد و کثرت جمعیت طرفدار یک نظریه؛ اگرچه به حد اجماع و اتفاق رسیده و همه جهانیان از گذشتگان و آیندگان در آن وحدت نظر داشته باشند، وقعی گذاشته نمی شود.
معرفت یک بحث فلسفی این است که با استمداد از یک سلسله قضایای بدیهی یا نظری که مولود همان بدیهیات است (افکاری که شعور و درک انسانی نمی تواند در آنها به خود شک و تردیدی راه دهد) با منطق فکری، در کلیات جهان هستی بحث کرده و به این وسیله به مبدأ آفرینش جهان و کیفیت پیدایش جهان و آغاز و انجام آن پی برده شود. این گونه بحث را در کتاب و سنت به حد وفور می توان پیدا کرد، زیرا چنان که از آیات قرآنی پیداست، در بسیاری از اصول معارف، گاهی به عنوان اعلام و مجرد گزارش آسمانی و بیان خدایی سخن گفته می شود و گاهی از راه استدلال عقلی و احتجاج برهانی که همان روش فلسفی است، بحث می شود.
همچنین در سنت، اخبار بیشماری در اقسام معارف اسلامی، از مبدأ و معاد، از طرق شیعه، از پیغمبر اکرم و اهل بیت گرام او، به سبک و روش فلسفی نقل شده است، بلکه پیشوای اول شیعه، نخستین کسی است در اسلام که این راه را باز کرده، در حالی که از مجموع دوازده هزار صحابی که تاکنون نامشان ضبط شده، یک حدیث روشن، با این روش نقل نشده است.
بیانات زیادی از آن حضرت در خطب و احادیث ضبط شده که پاره ای از آنها به اندازه ای دقیق و عمیقند که با موجودی نظریات فلسفی گذشتگان حل نشده و پس از ده قرن که دست به دست می گردید، در قرن یازدهم هجری حل شده است و در کلام پیشوای ششم و هفتم و هشتم شیعه نیز مطالب زیادی از این قبیل پیدا می شود و به بقیه علوم عقلی نیز در کتاب و سنت، تحریض و ترغیب شده است. این است خلاصه روش های علمی که در تعلیمات پیشوایان شیعه یافت می شود، ولی در اثر گرفتاری های عمومی که این طایفه در طول تاریخ داشته، فرصت یا موفقیت پیدا نکرده است که در همه این فنون و علوم، پیشرفتی را که در خور این روش های اساسی و صحیح است، به دست آورد.

علت اختلاف نظر علمی در میان شیعه:
چنانکه سابقا اشاره کردیم، در عین حال که شیعه نسبت به برخی از سیرت ها و روش های اکثریت، انتقاد و اعتراض داشت و تلاش فراوان در اصلاح این گونه مفاسد می نمود، پس از قرن ها، وقتی که تا اندازه ای از نعمت امنیت و استقلال برخوردار شد، به واسطه ریشه های عمیقی که این روش ها و سیرت ها در اجتماع اسلامی دوانیده و در میان عامه، عادت و طبیعت ثانیه شده بود، موفقیت نیافتند که این ریشه ها را از بن زده، و سیرت اسلامی پاک اولی را به جای خود برگردانند و یکی از مهم ترین آنها فکر اجتماعی بود که قرآن شریف دستور اکید به وجود آوردن و نگهداشتن آن را داده و نبی اکرم در دعوت و توصیه به آن هیچ فروگذار نمی کرد.
مسلمین موظف بودند که در هر نظریه ای که با کتاب و سنت به نحوی تماس داشته باشد، فکر اجتماعی کرده و به واسطه هرگونه تماس ممکن، از بروز اختلاف نظر، به هر قیمتی باشد، جلوگیری نمایند، ولی با رحلت پیغمبر اکرم و بروز اختلافات، این رویه متروک شد و اختلاف نظر در همه شئون اسلامی، حتی در فرهنگ پیش آمد و هر کس راه جداگانه ای اتخاذ نموده و خود را قهرا به زندگانی فردی آشنا می ساخت و روز به روز آتش اختلاف، به واسطه دامن هایی که به آن زده می شد، مشتعل تر گردیده و خانه خرابی بیشتری به بار می آورد و به همان شکل ادامه پیدا کرده و تا امروز نه تنها در میان اکثریت مخالف شیعه، حتی در میان خود شیعه نیز رحل اقامت انداخته است.
در نتیجه روش تفکر انفرادی، اختلافاتی در مسایل کلامی در میان شیعه پدید آمده که منتهی به وجود آمدن مذاهب مختلفه ای مانند کیسانیه و زیدیه و اسماعیلیه گردیده است، چنان که این اختلاف کلامی در میان اکثریت مسلمین نیز کار خود را کرده و مذاهب زیادی مانند مجبره و مفوضه و مجسمه و حروریه و خوارج و غیر آنها به وجود آورد. همچنین اختلافاتی در روش فقهی مانند اخباریت و اجتهاد، میان شیعه به وجود آمده، چنان که نظیر آن در میان اکثریت نیز مانند فقه حنفیه و حنبلیه مشاهده می شود.
همچنین اختلافاتی در میان برخی از علوم با برخی دیگر (نه در داخل یک علم) پیدا شده، مانند اختلاف و بدبینی که میان متکلمین و فلاسفه و عرفا موجود است و نظیر این اختلاف را نیز عینا در میان اکثریت می توان یافت و این خود بهترین گواهی است بر این که همه اختلافات مذاقی و مذهبی در میان شیعه، جوانه هایی است از ریشه اختلافات و اختلال نظم دینی که در صدر اسلام روییده است و همه به یک اصل بر می گردند و آن به زمین خوردن دستوری از دستورات قرآن می باشد که به موجب آن مسلمین موظف بودند که تفکر اجتماعی نموده و وحدت کلمه را در فکر و اعتقاد حفظ نمایند.
البته نمی توان تردید کرد که جذابیت معنوی اسلام و نیروی منطقی قرآن که یک تجلی و تشعشع آسمانی است، هرگز مرگ و میر نپذیرفته و پیوسته زنده بوده و خواهد بود. البته نیروی شگرفی که مسلمین روز اول، با پیروی از تعلیمات قرآن و اتباع کتاب و سنت به دست آورده و در پرتو آن، در کمتر از یک قرن، فرمانروایی معظم معموره را به دست آورده بودند، در اثر اختلاف کلمه و از دست دادن فکر اجتماعی به کلی از دست داده و ثروت واقعی و موجودیت حقیقی شان به تاراج رفت.

خاتمه کلام:
اگرچه عوامل جدایی از هر سو دامن زده شد و این دو طایفه بزرگ اسلامی (شیعه و سنی) را تا آنجا که می توانست، از هم جدا نمود، ولی در عین حال باید متذکر این حقیقت بود که اختلاف آنها در پاره ای از فروع بوده، و در اصول دین با هم اختلافی ندارند و همچنین در فروع ضروری دین، مانند نماز، روزه، حج، جهاد و غیره و در قرآن و کعبه متفقند. از این رو، رجال صدر اول شیعه، هرگز از صف اکثریت کنار نرفته و در پیشرفت امور عامه مسلمین هر گونه تشریک مساعی و بذل و نصح می نمودند، چنان که کتاب و سنت نیز همین معنی را تأیید می کنند.
روی این اصل، بر عموم مسلمین لازم است که اتفاق خود را در اصول آیین مقدس اسلام در نظر گرفته و از این همه فشار که در این مدت از عوامل خارجی کشیده اند، به خود آمده، تفرقه عملی را کنار گذاشته، در یک صف قرار بگیرند و قبل از آنکه دیگران این مسأله را به عنوان یک حقیقت تاریخی کشف کرده و در کتب تاریخ درج کنند، خود مسلمین این حقیقت را عملا تثبیت نمایند. خوشبختانه عالم اسلام نیز کم کم به این حقیقت دارد پی می برد چنان که شیخ بزرگوار الازهر، شیخ محمود شلتوت نیز در همین نزدیکی ها این حقیقت را با کمال صراحت لهجه، بیان و اتفاق کامل بین شیعه و سنی را به همه جهانیان اعلام نمود. البته تا دنیا دنیا است، شیعه باید سپاسگذار این مرد بزرگوار بوده و از روان پاک و عمل بی آلایش وی تقدیر نماید.

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- شیعه- صفحه 48-44 و 56-53

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد