نهضت های امام حسین، محمد باقر و صادق علیهم السلام در زمان حکومت های جور

فارسی 12014 نمایش |

نهضت حضرت امام حسین (ع)
پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع) به فاصله چند ماه که معاویه بر خلافت تسلط کامل یافت، خلافت انتخابی را به سلطنت استبدادی تبدیل کرد و به واسطه گماشتگانی که در بلاد اسلامی داشت، به جست و جوی پرورش یافتگان مکتب علی (ع) افتاد و هر که را در هر جا می یافت، نابود می کرد و با وسایل عجیبی، یک رشته سخنان پوچ و بی پایه در مقابل تعلیمات آن حضرت رواج می داد و از هیچ ستمی به مسلمانان واقعی و شیعیان آن حضرت فروگذار نمی کرد. چیزی که بود، هر چه انجام می داد در لفافه دین بود و مخصوصا کارگردانان حکومت - که غالبا صحابه بودند - هر کار ناروای وی را توجیه می کردند و او را نیز «خال المؤمنین» و کاتب وحی و یکی از یاران وفادار پیغمبر معرفی می کردند. ولی پس از آن که معاویه در گذشت و یزید زمام حکومت کشورهای اسلامی را به دست گرفت، یک مرتبه روش را عوض کرده و علنا به مخالفت دین برخاست. این روش ناپاک و نادرست او، در اندک زمانی حتی صورت های ظاهری دین را که در میان مردم بود از میان می برد و این چراغ نیمه افروخته را نیز خاموش می کرد و هیچ قدرتی نیز توانایی درهم شکستن سلطنت نیرومند بنی امیه را نداشت.
امام حسین (ع) که البته این جریان را بهتر می دانست - چنان که از سخنان خودش پیدا است - چاره ای جز این ندید که با گروهی از پیروان پاک دل خود به مبارزه برخیزد و در ضمن قیامی خونین، سیمای اسلام را با خون رنگین کند و به این وسیله در برابر این گرفتاری واگیر که جهان اسلام را فرا خواهد گرفت، پیوسته گروهی آزادمنش و حقیقت بین به وجود آورد. بدین سبب بود که آن حضرت به قیام و کشته شدن تصمیم گرفت و با یزید بیعت نکرد و در موسم حج پیش چشم هزاران حاج از شهر مکه بیرون آمده، رهسپار عراق شد و در اثنای راه و پس از ورود به کربلا - که در حلقه محاصره لشکریان یزید قرار گرفت - بارها سخنرانی کرد و کشته شدن خود و یارانش را به همراهان گوشزد فرمود و البته می دانست که در میان همراهان، یاران با وفایی دارد که وی را تنها نخواهند گذاشت و اگر همه همراهان نیز نمانند، گروهی از ایشان در رکاب او خواهند بود. (حضرت) تصمیم گرفت لشکری پاک - اگر چه از نظر عدد، ناچیز باشد - به وجود آورد که سربازان آن تا آخرین رمقی که در تن دارند، ایستادگی کرده و در آن محیط مرگبار، در خون خویش غوطه خوردند و جان به جان آفرین تسلیم کنند.
همین طور هم شد و آن حضرت با یاران با وفای خود روز دهم محرم سال 61 هجری با سپاه یزید جنگید و خود و لشکرش که عده ای از پسران و برادرزادگان و خواهر زادگان و عمو زادگان و یاران وی بودند، همگی با دل خراش ترین وضعی شهید شدند و آن همه مصیبت را چون جان شیرین به خود خریدند و سرهای مقدس آنان را از کربلا به کوفه و از کوفه به شام بالای نیزه ها در برابر چشم انبوه هایی از مردم منتقل ساخته و در همه جا خاندان گرامی آنان را از زن و مرد و کوچک و بزرگ، که در میان ایشان دختران حضرت زهرای اطهر و زنان و دختران امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و همچنین حضرت سجاد (ع) امام چهارم و حضرت باقر (ع) امام پنجم بود، بر شتران برهنه سوار کردند و به اسیری بردند. خلاصه چنان جنایت و ظلمی را مرتکب شدند که در عالم اسلام بی نظیر و در جهان بشریت کم نظیر بود.

اثر عمیق شهادت
شهادت حضرت امام حسین (ع) در کشورهای اسلامی، انقلابی شدید به پا ساخت که تا دوازده سال در کمال شدت ادامه داشت و دنباله آن هم تا زمانی دراز کشیده شد و بالاخره پس از مدتی، سلطنت اموی را در هم پیچید، ولی عکس العمل اساسی آن، به وجود آمدن گروهی از مسلمانان واقع بین و آزادمنش بود که از ته دل از دشمنان اهل بیت (ع) متنفر بودند و طریق حق و حقیقت را هدف خود قرار دادند.

نهضت علمی امام باقر و امام صادق (ع)
پس از شهادت امام حسین (ع) اگر چه روز به روز به شماره پیروان اهل بیت (ع) افزوده می شد ولی به واسطه فشار شدیدی که سلطنت بنی امیه به پیروان اهل بیت (ع) وارد می ساخت، میدان عملی که حضرت امام سجاد بتواند به نشر کامل و علنی معارف اسلامی بپردازد، نبود. تا در زمان امامت امام محمد باقر (ع) سلطنت اموی به واسطه اختلافات داخلی و کش مکش هایی که با بنی عباس داشتند، روی به ضعف و انحلال نهاد. از این رو، شیعیان و پیروان اهل بیت و دست پروردگان دوره امامت 35 ساله حضرت سجاد (ع) فرصتی پیدا کرده، از اطراف و اکناف مانند سیل به در خانه امام محمد باقر ریخته، به فرا گرفتن علوم دین و اخذ معارف اسلامی پرداختند. و پس از آن حضرت نیز، امام جعفر صادق (ع) به نشر معارف پرداخت و دانشمندانی را که از گوشه و کنار جهان به آستان پاکش روی می آوردند پذیرفته، در تعلیم و تربیت آنان کمال سعی و کوشش مبذول می داشت و در اثر مساعی آن حضرت هزاران دانشمند از رجال دین که در فنون و علوم مختلفه سرآمد بودند، به اطراف جهان پراکنده شدند و به نشر علوم پرداختند. از کتاب هایی که از شاگردان مکتب آن حضرت به یادگار ماند، چهارصد کتاب است که به نام «اصول اربع مأة» در میان علمای شیعه معروف است. بقیه امامان هم، روش این دو امامان را تعقیب کرده و به نشر معارف اسلامی پرداختند و با آن که فشار بنی عباس بسیار سخت بود، دانشمندان زیادی را تربیت نموده، ذخایر علمی اسلام را به ایشان سپردند و در اثر همین مساعی جمیله ائمه هدی (ع) امروز، میلیون ها نفر را اهل حق در نقاط مختلف از جهان زندگی می کنند.

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- اصول عقاید و دستورات دینی 1-4- صفحه 154-156

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد