عوامل تأثیرگذار در حیات علمی ملت ایران
فارسی 3626 نمایش |عوامل مثبت تاثیرگذار در حیات علمی و تحقیقی کشور خودمان را می توان به نحو زیر بیان کرد:
الف- وجود سنت قدیمی علمی در ایران و احترام به علم و فرهنگ ایران. چون در ایران تاریخ علوم مدون طویلی وجود دارد و مخصوصا از آغاز دوره اسلامی تا عصر صفویه، قریب هزار سال فعالیت مستمر علمی و تحقیقی در تمام رشته های علمی انجام پذیرفته است و این نهضت از درخشان ترین فصول تاریخ علمی بشری است، علم و تحقیق پایه ای استوار در فرهنگ ایران دارد و احتیاجی به از بین بردن نظام فرهنگی ایران جهت ایجاد مکانی برای علم و تحقیق نیست. ایران مانند چین و هند می تواند به یک سنت قدیم علمی تکیه کرده و ناچار نشود علم و تحقیق را از ابتدای امر آغاز کند. وضع ایران از این لحاظ با مثلا فلان کشور آفریقایی که باید باب نوینی در فرهنگ خود آغاز کند تا بتواند به علم و تحقیق مفهوم واقعی بخشد کاملا متفاوت است.
بودن مقام و منزلتی برای علم و تحقیق آن هم مقامی رفیع در جهان بینی فرهنگ اسلامی به طور کلی و ایران اسلامی به خصوص از مهم ترین عواملی است که می تواند در پیشرفت علوم موثر باشد، چنان که هند و چین و ژاپن نیز از داشتن سنت های علمی جهت احیای فعالیت علمی در عصر حاضر نهایت استفاده را کرده اند. نیز به علت وجود داشتن این سنت علمی و اهمیت خاصی که اسلام به علم و عالم داده است، در جامعه اسلامی و مخصوصا ایران، احترام عجیبی به عالم و دانشمند می شود که می توان گفت حتی از جمیع ممالک اروپایی و آمریکایی (شاید به استثنای آلمان)، بیشتر باشد.
مقامی که امروزه یک استاد دانشگاه دارد و حتی عنوان استاد و یا مدرس و یا دانشمند کافی است که موجب احترام فوق العاده اجتماعی شود. وضعی که امروز یک استاد دانشگاه در جامعه دارد به علت علم خود او نیست، بلکه نتیجه میراث فرهنگ اسلامی و ایرانی است که اکنون نسل فعلی از آن استفاده می کند. چون این احترام هنوز بین مردم بسیار ریشه دار است، می توان به بهترین نحوی از آن جهت ترویج علم و تحقیق استفاده کرد، به شرط این که اشخاصی که صلاحیت ندارند به صورت استاد و دانشمند در نیایند.
در مدارس دینی ایران چه در قدیم و چه در حال حاضر، امکان ندارد کسی مدرس و استاد شود مگر این که لیاقت تدریس داشته باشد، چون فقط لیاقت شخص می تواند طلبه ها و شاگردان را در حوزه او گرد آورد. لکن امروز متاسفانه در بعضی از مدارس عالی جدید، بعضی ها از طریق دیگر به مقام استادی رسیده اند و شاگردان مجبورند در کلاس آن ها حاضر شوند و طبعا نداشتن صلاحیت و یا کمی بضاعت علمی در چنین مواردی از مقام و حرمت استادی می کاهد. خوشبختانه این وضع هنوز محدود است و در تمام شوون جامعه رسوخ نکرده است. به همین دلیل احترام برای استاد و محقق و عالم اعم از دینی و غیر دینی در ایران بسیار قوی است و می تواند عامل موثری در ترویج علم و تحقیق باشد.
ب- داشتن تفکر انتزاعی و زبانی که قادر به بیان مفاهیم علمی است. چون ایران دارای سنت علمی بوده است و در عین حال در دوره اسلامی به دینی گرایش یافته است که جنبه انتزاعی دارد، طرز تفکر انتزاعی که لازمه علوم امروزی است در ایران قوی است. در دوره قبل از اسلام تفکر ایرانی بیشتر مانند ادیان بزرگ مشرق زمین، خود را به صورت رمزی و انضمامی جلوه می داد، لکن بعد از ظهور اسلام که دینی انتزاعی است، یعنی حقایق خود را به لسان مفاهیم انتزاعی بیان می کند، گویا نیروی تفکر انتزاعی ایرانیان آزاد شد و علت فعالیت عجیب آنان در چند قرن اول اسلامی در علوم انتزاعی نیز تا حدی از همین امر سرچشمه گرفت. با داشتن مکتب های قوی منطقی، و شاید بتوان گفت کامل ترین فلسفه و حکمت الهی که تاکنون تدوین شده است، ایرانیان وارث تفکر انتزاعی و منطقی که لازمه تفکر علمی است هستید و احتیاجی به آموختن طرز تفکر جدیدی جهت احیای فعالیت های علمی ندارند. همچنین ایرانیان دارای زبانی قوی و کامل هستند که لیاقت و قدرت بیان مطالب علمی را دارد. گر چه در دوران اسلامی، اکثر کتب علمی که ایرانیان تدوین کردند، به زبان عربی بود و حتی در دوره ساسانی بیشتر کتب علمی و طبی به سریانی بود، تعداد معتنابهی کتاب به زبان فارسی نگاشته شده است. و ایران بر عکس بسیاری از ممالک دیگر مانند هند و پاکستان دارای یک زبان قوی و کامل ملی است که، چنان که گفتیم، قدرت بیان مطالب علمی را دارد. البته نهضت «پاک» کردن زبان فارسی از کلمات عربی بسیار زیان آور است و قدرت زبان فارسی را در رشته های علمی و فلسفی فوق العاده تضعیف می کند، همان طور که نمی توان به زبان انگلیسی، اگر قرار شود از کلماتی که دارای ریشه لاتینی است استفاده نشود، مطالب علمی را بیان کرد. نیز تدریس به زبان های خارجی در کودکستان و مدارس ابتدایی ایرانی، لطمه بزرگی به زبان فارسی و هم فعالیت علمی می زند. چون ایرانی فقط آن لحظه می تواند دارای فعالیت علمی باشد که به زبان فارسی تفکر علمی کند. اگر قرار شود فقط راجع به آب و نان به فارسی تکلم کند و راجع به فیز یک و طب و فلسفه به انگلیسی و یا فرانسه فکر کند، هیچ گاه یک سنت اصیل علمی در ایران به وجود نخواهد آمد. در دوران قدیم تر که ایرانیان به عربی می نوشتند، اولا عربی زبان علمی تمدن اسلامی، یعنی تمدن خود ایرانیان بود، ثانیا اکثر شرح و نقد و تدریس و تفسیر کتب به فارسی انجام می شد و کاملا با نوشتن به انگلیسی، یا فرانسوی که زبان فرهنگ تمدنی دیگر است فرق داشت. در ایران وجود یک زبان قوی و قابل توسعه مانند فارسی، از مهم ترین عوامل مثبت در توسعه علم و تحقیق است و اسباب نهایت تاسف است که در چند سال اخیر به عذر تقویت علم و ترویج فرهنگ اروپایی هر روز سطح آشنایی دانشجویان با این زبان پایین تر می آید و از طرف هیچ یک از مقامات صلاحیتدار و مسئول، برای ترویج زبان فارسی و تقویت آن از لحاظ علمی و احیای اصطلاحات علمی و فلسفی فارسی و تدوین اصطلاحات جدید علمی طبق اصول صحیح، برنامه کاملی تنظیم نمی شود و در چند موردی که مبادرت به این امور شده است تعصبات و کوته نظری های نابجا کار را فلج کرده و یا از مسیر اصلی خود منحرف ساخته است.
ج- داشتن یک سنت پیوسته فکری که تاکنون زنده است. ایران و ممالک همجواری که تحت نفوذ فرهنگ ایران بوده اند، تنها قسمتی از ممالک اسلامی هستند که در آن ها یک سنت پیوسته فلسفی و منطقی و فکری تا عصر حاضر باقی مانده است. در حالیکه در اکثر ممالک عربی و جز آن، تفکر فلسفی و علمی در قرون هفتم و هشتم هجری به تدریج از بین رفت، در ایران از دوره صفویه تفکر فلسفی به دست میرداماد و ملاصدرا احیا شد و تاکنون باقی مانده است. اولین دانشمندان ایرانی نیز که در قرن اخیر متوجه علوم اروپایی شدند بیشتر تربیت یافتگان همین مکتب عقلی در ایران بودند. البته بین مملکتی که باید پس از ششصد یا هفتصد سال به تفکر علمی و علوم عقلی بپردازد و مملکتی که می تواند از یک سنت زنده استفاده کند فرق بسیار است. در دوران جدید در دستگاه های آموزش و پرورش دولتی هنوز استفاده معقولی از وجود این سنت فکری و فلسفی نشده است، لکن امکان استفاده از آن هست و وجود چنین مکتب فکری نهایت اهمیت را برای حیات فرهنگی ایران دارد.
د- ذوق و علاقه فطری ایرانیان به علوم و جذب افکار تمدن های دیگر. ایرانیان فطرتا علاقه مند به علوم بوده اند و امروز نیز اشتیاق فراوانی که بین افراد مردم به آموختن دیده می شود، از بسیاری از کشورها بیشتر است. نیز فرهنگ ایران همیشه یک دید بین المللی و جهانی داشته است و این امر در دوره اسلامی کاملا تقویت شده است. از این رو کسب افکار تمدن های دیگر و جذب علوم بیگانه همیشه برای ایرانیان آسان بوده است. این امر در پذیرفتن علوم غربی در عصر حاضر موثر است، به شرط این که با حفظ ارزش های فرهنگی ایران و در دامن آن فرهنگ باشد، و گرنه صرف پذیرفتن و تقلید، نهضت علمی بوجود نمی آورد. اگر عوامل خارجی جذب و جزو پیکر تفکر ایرانی شود و با اصول آن تمدن امتزاج یابد، آنگاه امکان آغاز کردن به یک نهضت نوین علمی اصیل وجود دارد، و گرنه این امر جز انتقال یک دسته افکار و کتب از فرنگستان چیزی دیگر نخواهد بود و ریشه ای در خاک ایران نخواهد داشت و به زودی از بین خواهد رفت.
هـ- وجود امکانات مالی و اقتصادی برای تحقیق. برعکس بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی و حتی اروپایی و آمریکای جنوبی، که بنیه مالی برای تحقیقات علمی ندارند، ایران به علت داشتن منابع معدنی و نفتی و ارز خارجی و دیگر ثروت های طبیعی قدرت مالی دنبال کردن تحقیقات علمی را دارد، گر چه مبالغ هنگفتی به علل مختلف در این راه تلف شده است و ممکن است در آتیه نیز بشود. البته بعضی از شعب تحقیق در علوم جدید به مرحله ای رسیده است که به زودی فقط در دو یا سه مرکز در دنیا امکان تحقیقات جدید در آن وجود خواهد داشت، مثلا در فیزیک هسته ای، لکن در ایران امکان مالی برای تحقیق در سایر رشته ها اعم از آنچه جنبه بین المللی دارد، مانند بیوشیمی و طب و ریاضیات، یا آنچه جنبه محلی دارد، مانند زمین شناسی و حیوان شناسی کاملا موجود است. در این زمینه باید به علومی که محتاج به آزمایشگاه های خیلی وسیع نیست توجه خاص کرد، مانند بعضی رشته ها از تاریخ طبیعی و زمین شناسی یا ریاضیات. نیز در رشته های علوم انسانی و اجتماعی، امکانات مالی و جز آن برای تحقیق از هر حیث وجود دارد و ایران وضعی دارد که شاید کمتر مملکتی در مشرق زمین قابل مقایسه با آن باشد.
منـابـع
سيد حسين نصر- معارف اسلامی در جهان معاصر- صفحه 163-158
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها