ویژگیهای منافقین با توجه به سوره منافقون

فارسی 4865 نمایش |

ما در فارسى از نفاق تعبیر به دورو یا دو چهره مى کنیم. آنها کسانی هستند که متظاهر به اسلامند ولی در قلبشان و در عمق روحشان مسلمان نیستند، کافرند، غیرمسلمانند، و در نتیجه مردمی هستند دو چهره: یک چهره شان چهره مسلمانی و چهره دیگرشان چهره کفر است. وقتی با مسلمانان می نشینند اظهار مسلمانی می کنند و عمل مسلمانی انجام می دهند، کافران می نشینند مانند آنها هستند و خودشان را از آنها به حساب می آورند.

سرچشمه نفاق و نشانه هاى منافق
نـخـسـتـین سخنى را که قرآن در اینجا درباره منافقان مطرح مى کند همان اظهار ایمان دروغـیـن آنـهاست که پایه اصلى نفاق را تشکیل مى دهد، خداوند در سوره منافقون مى فرماید: «اذا جـاک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله والله یعلم انک لرسوله والله یشهد ان الـمـنــافـقـیـن لـکـاذبـون؛ هنگامى که منافقان نزد تو آیند مى گویند، ما شهادت مى دهیم که حتما تو رسول خدائى! خداوند مى داند که تو فرستاده او هستى، ولى خداوند شهادت مى دهد که مـنـافـقـان دروغـگو هستند و به گفته خود ایمان ندارند» (منافقون/ 1) چـرا کـه آنها نمى خواستند، خبر از رسالت پیامبر (ص) بدهند، بلکه مى خواستند از اعتقاد خود به نبوت او خبر دهند و مسلما در این خبر دروغگو بودند. و از اینجا نخستین نشانه نفاق، روشن مى شود و آن دوگانگى ظاهر و باطن است که با زبان مؤکدا اظـهـار ایـمان مى کنند، ولى در دل آنها مطلقا خبرى از ایمان نیست، این دروغگوئى محور اصلى نفاق را تشکیل مى دهد.
سپس به دومین نشانه منافقین پرداخته، چنین مى گوید: «اتخذوا ایمانهم جنة فصدوا عن سبیل الله انهم ساء ما کانوا یعملون؛ آنها سوگندهایشان را سپر ساخته اند، تا مردم را از راه خدا باز دارند راستى که آنان چه بد میکنند» (منافقون/ 2). سپس به علت اصلى این گونه اعمال ناروا پرداخته، مى افزاید: «ذلک بانهم آمنوا ثم کفروافطبع على قلوبهم فهم لا یفقهون؛ این به خاطر آن است که آنـها نخست ایمان آوردند، سپس کافر شدند، و لذا بر دلهاى آنها مهر نهاده شده و حقیقت را درک نمى کنند» (منافقون/ 3).
و سومین نشانه از نشانه هاى آنها این است که از درک حقائق روشن غالبا محرومند. آیه بعد نشانه هاى بیشترى را از منافقین ارائه داده، مى گوید: «واذارایتهم تعجبک اجسـامهم وان یقولوا تسمع لقولهم کانهم خشب مسندة یحسبون کل صیحة علیهم هم العدو فاحذرهم؛ هنگامى که آنها را مى بینى جسم و قیافه آنان تو را در شگفتى فرو مى برد و چون سخن گویند به گفتارشان گوش فرا می دهى، گوئى چوبهاى خشکى هستند که به دیوار تکیه داده شده اند آنها چنان توخالى و فاقد توکل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند که هر فریادى از هر جا بلند شود آن را بر ضد خود مى پندارند از آنان بپرهیز» (منافقون/ 4) ظاهرى آراسته و قیافه هائى جالب دارند. علاوه بر این چنان شیرین و جذاب سخن مى گویند که اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا مى دهى!. جائى که پیامبر (ص) ظاهرا تحت تاثیر جذابیت سخنان آنها قرار گیرد تکلیف دیگران روشن است. ایـن از نـظـر ظـاهـر و امـا از نـظر باطن، اجسامى بى روح، و صورتهائى بى معنى و هیکلهائى توخالى دارند، نه از خود استقلالى، نه در درون نـور و صفائى و نه اراده و تصمیم محکم و ایمانى دارند، درست همچون چوبهائى خشک تکیه زده بر دیوار!. سپس مى افزاید تـرس و وحـشـتـى عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حکم فرماست، و یک حالت سؤظن و بدبینى جانکاه سرتاسر روح آنها را فرا گرفته است. و در پایان آیه به پیامبر (ص) هشدار مى دهد که اینها دشمنان واقعى تو هستند پس از آنها برحذر باش.

نشانه هاى دیگرى از منافقان
در آیـات بـعـد مـى فـرماید: «واذا قیل لهم تعـالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رؤسهم ورایتهم یصدون وهم مستکبرون؛ هنگامى که به آنها گفته شود: بیائید تا رسول خدا براى شما استغفار کند، سرهاى خود را (از روى استهزا و کبر و غرور) تکان مى دهند و آنها را مى بینى که از سخنان تو اعراض کرده و تـکبر مى ورزند» (منافقون/ 5). روشن است که روح اسلام، تسلیم در برابر حق است و کبر و غرور همیشه مانع این تسلیم است، به هـمـین دلیل یکى از نشانه هاى منافقان، بلکه یکى از انگیزه هاى نفاق را همین خودخواهى و خودبرتربینى و غرور مى توان شمرد. سپس مى افزاید به فرض که آنها نزد تو بیایند و براى آنها استغفار کنى، زمینه آمرزش در آنها وجود ندارد بنابراین: «سواء علیهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن یغفر الله لهم؛ براى آنها تفاوت نمى کند که، خـواه اسـتغفار کنى یا نکنى، هرگز خداوند آنان را نمى بخشد!» (منافقون/ 6). سپس به یکى از گفته هاى بسیار زشت آنها که روشنترین گواه نفاق آنها محسوب مى شود اشـاره کـرده، مى فرماید: «هم الذین یقولون لا تنفقوا على من عندرسول الله حتى ینفضوا ولله خزائن السموات والا رض ولکن المنـافقین لا یفقهون؛ آنها کسانى هستند که مى گویند به افرادى که نزد رسول خدا هستند انـفـاق نـکنید (و از اموال و امکانات خود در اختیارآنها قرار ندهید) تا پراکنده شوند غـافـل از ایـن کـه خـزائن آسمانها و زمین از آن خداست ولى منافقان نمى فهمند» (منافقون/ 7).

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- برگزیده تفسیر نمونه- جلد 5-1

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 110-107

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد