رفتار ائمه با برده ها و غلامان خود
فارسی 5108 نمایش |بعد از آنکه بردگى بر غلام و یا کنیزى مستقر گردید آن غلام و کنیز ملک یمین شده و تمامى منافع عملش براى غیر خواهد شد، و در مقابل هزینه زندگیش بر عهده مالکش خواهد بود، اسلام سفارش کرده که مولا با عبد خود معامله پدر و فرزندى نموده و او را یکى از اهل بیت خود حساب کنند، و بین او و آنان در لوازم و احتیاجات زندگى فرق نگذارد، چنان که رسول خدا (ص) هم با غلامان و خدمتکاران خود همین طور رفتار مینمود، با ایشان غذا میخورد، نشست و برخاست میکرد، در خوراک و پوشاک و امثال آن هیچ تقدمى براى خود بر آنان قائل نبود.
و نیز توصیه کرده که بر غلام و کنیز سخت نگیرند و شکنجه ندهند و ناسزا نگویند و ظلم روا ندارند، و اجازه داده که این طائفه در بین خود و به اذن اهلشان ازدواج کنند و هم چنین به احرار هم اجازه داده که با آنان ازدواج نمایند و در دادن شهادت و در کارهاى خود دخالت داده و سهیم سازند، چه در زمان بردگیشان و چه بعد از آزاد شدنشان.
ارفاق اسلام در حق بردگان به جایى رسید که در جمیع امور با اصرار شرکت میکردند، حتى تاریخ صدر اسلام بسیارى از بردگان را یاد میکند که متصدى امر امارت و قیادت لشکر شده اند، در بین صحابه بزرگ رسول خدا (ص) نیز عده اى از همین بردگان وجود داشتند، مانند سلمان فارسى، بلال حبشى و دیگران. در حسن سلوک اسلام با بردگان همین بس که خود رسول خدا (ص) صفیه دختر حى بن أخطب را آزاد نمود و با او ازدواج کرد، و هم چنین جویریه دختر حارث را که یکى از دویست نفر اسراى جنگ بنى المصطلق بود همسر خود نمود، و این عمل باعث شد که بقیه نفرات هم که همه زنان و کودکان بودند آزاد شوند.
و این خود یکى از ضروریات سیره اسلام است که مردان باتقوا اگر چه برده باشند مقدم بر سایرین هستند، حتى از مولاى بى تقواى خود هم گرامىترند، و عبد میتواند مالى را تملک نموده و با اذن اهل خود از جمیع مزایاى حیات استفاده نماید، این بود اجمالى از رفتار اسلام نسبت به بردگان. علاوه بر این، تاکید بلیغ و سفارش اکید کرده به آزاد کردن ایشان و اخراجشان از زندان رقیت به فضاى آزاد حریت، و همین روش خود باعث شد که روز به روز از عده بردگان کاسته شده و به جمعیت احرار افزوده شود.
به این سفارشات هم اکتفاء نکرده، یکى از کفارات را آزاد کردن بردگان قرار داد، نظیر کفاره قتل و روزه خورى، و نیز به موالى اجازه داد که با بندگان خود مکاتبه کنند، یعنى قرارداد ببندند که هر وقت تمامى قیمت خود را به موالى پرداختند آزاد شوند، و یا به هر مقدارى که از قیمت خود را پرداختند به همان مقدار آزاد گردند، همه این دستورات از جهت عنایتى است که اسلام به آزاد شدن بردگان و رها شدنشان از اسارت بندگى و الحاقشان به مجتمع انسانى دارد، و میخواهد که هر چه زودتر و هر چه بیشتر پیوند بندگان به مجتمع بشرى تکمیل شده و بطور کلى این ذلت از عائله بشر رخت بربندد.
آزاد کردن بردگان یکى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مساله پیشقدم بودند، تا آنچه که در حالات على (ع) نوشته اند: «اعتق الفا من کدیده؛ هزار برده را از دسترنج خود آزاد کردند».
پیشوایان اسلام بردگان را به کمترین بهانه اى آزاد میکردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا که یکى از بردگان امام باقر (ع) کار نیکى انجام داد امام (ع) فرمود: «اذهب فانت حر فانى اکره ان استخدم رجلا من اهل الجنة؛ برو تو آزادى که من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم» «وسائل، ج 16 ص 32».
در حالات امام سجاد (ع) آمده است: خدمتکارش آب بر سر حضرت میریخت ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح کرد، امام (ع) سر را بلند کرد، خدمتکار گفت: «و الکاظمین الغیظ؛ و خشم خود را فرو میبرند» حضرت فرمود: خشمم را فرو بردم عرض کرد: «و العافین عن الناس؛ و از مردم در میگذرند» فرمود: خدا تو را ببخشد عرض کرد: «و الله یحب المحسنین؛ و خداوند نیکوکاران را دوست دارد» (آل عمران/ 134)، فرمود: برو براى خدا آزادى.
حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) نقل شده که فرمود: «ما زال جبرئیل یوصینى بالمملوک حتى ظننت انه سیضرب له اجلا یعتق فیه؛ پیوسته جبرئیل سفارش بردگان را به من میکرد تا آنجا که گمان کردم به زودى اجلى براى آنها میشود که به هنگام رسیدن آن آزاد شوند» (بحارالانوار، ج 74 ص 142 ح 13).
از جمله ملکات مستحسنه ائمه معصومین (ع) این بود که برده زیاد میخریدند و مدتی این برده ها را در خانه خودشان نگه میداشتند. چون فلسفه بردگی در اسلام این است که بردگان دوره ای را از دوره کفر تا دوره آزادی بگذرانند و یک دالانی را طی کنند که تحت تربیت افراد مسلمان باشند و از این ناحیه، اسلام بهره های انسانی بسیار خوبی گرفته است. ائمه اطهار یکی از کارهاشان همین بود؛ چون یکی از مصارف زکات این است که برده بخرند و آزاد کنند، اما نه برده ای را که هیچ تربیت اسلامی پیدا نکرده از این طرف بخرند و از آن طرف آزاد کنند، بلکه اگر برده ای بود که قبلا تربیت اسلامی پیدا کرده بود که چه بهتر، و اگر اینطور نیست مدتی در یک خانواده واقعا مسلمان نگهداریش کنند تا آداب و اخلاق اسلامی را عملا بیاموزد و بعد آزادش کنند. ائمه اطهار این کار را زیاد میکردند و بردگان در مدتی که در خانه آنها بودند با حقیقت و ماهیت اسلام آشنا میشدند و مسلمانهای بسیار اصیل از آب در میآمدند. آنها نسبت به بردگان مهربان و خوشرفتار بودند.
على (ع) به غلام خود قنبر میفرمود: «من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا (ص) میفرمود: از آنچه خودتان می پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود میخورید به آنها غذا دهید».
امام صادق (ع) میفرماید: هنگامى که پدرم به غلامى دستور انجام کارى میداد ملاحظه میکرد اگر کار سنگینى بود بسم الله میگفت و خودش وارد عمل میشد و به آنها کمک میکرد.
خوشرفتارى اسلام نسبت به بردگان در این دوران انتقالى به اندازه ای است که حتى بیگانگان از اسلام نیز روى آن تاکید و تمجید کرده اند.
به عنوان نمونه جرجى زیدان در تاریخ تمدن خود چنین میگوید: اسلام به بردگان فوق العاده مهربان است پیغمبر اسلام (ص) درباره بردگان سفارش بسیار نموده، از آن جمله مىفرماید: کارى که برده تاب آن را ندارد به او واگذار نکنید، و هر چه خودتان میخورید به او بدهید.
در جاى دیگر میفرماید: به بندگان خود کنیز و غلام نگوئید، بلکه آنها را پسرم و دخترم خطاب کنید! قرآن نیز درباره بردگان سفارش جالبى کرده و میگوید: «وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا؛ خدا را بپرستید، براى او شریک مگیرید، با پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان همسایگان نزدیک و دور و دوستان، و آوارگان، و بردگان جز نیکوکارى رفتارى نداشته باشید، خداوند از خودپسندى بیزار است» (نساء/ 36).
قرآن در سوره یوسف آیه 36 به جاى کلمه عبد و برده تعبیر به فتى (جوان) میکند، که یک نوع احترام است: «وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ؛ و دو جوان با او به زندان درآمدند»، و در حدیث داریم «لایقولن احدکم عبدى و امتى و لکن فتاى و فتاتى؛ هیچکدام از شما نباید بگوید غلام من و کنیز من بلکه بگوید جوان من» «مجمع البیان، ج 5 ص 232» تا در دوران آزادى تدریجى بردگان که اسلام برنامه دقیقى براى آن چیده است، بردگان از هر گونه تحقیر در امان باشند.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- ج 4 صفحه 61
سید محمدحسین طباطبائی- تفسير الميزان- ج 6 صفحه 500
ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- ج 21 صفحه 422-418 و ج 9 صفحه 406
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها