عوامل معنویت گریزی و دین گریزی برخی از مردم
فارسی 4975 نمایش | دین اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین تدریجا در نظر مردم، واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، تعلیمات غلطی است که به این نام داده می شود. این دین مقدس در حال حاضر بیش از هر چیز دیگر از ناحیه برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه می بیند. هجوم استعمار غربی با عوامل مرئی و نامرئیش از یک طرف و قصور یا تقصیر بسیاری از مدعیان حمایت از اسلام در این عصر از طرف دیگر، سبب شده که اندیشه های اسلامی در زمینه های مختلف، از اصول گرفته تا فروع، مورد هجوم و حمله قرار گیرد. به هر حال علل دین گریزی و معنویت گریزی مردم را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
الف- کمی بودجه و یا عدم اختصاص بودجه ای به مسائل و امور دینی:
اختصاص بودجه های کم و یا عدم تشویقی در خور از افرادی که در زمینه های معنوی و دینی به موفقیت هایی دست پیدا می کنند و بالعکس. چه بسا در امور غیر دینی و اموری که شاید صرف اینقدر هزینه های گزاف ضرورتی نداشته باشد، چه گام هایی که برداشته می شود و چه تشریف هایی و تقدیرهایی که از پیروزمندان این عرصه صورت می گیرد و چه تبلیغات گسترده ای که از طریق رسانه های ارتباط جمعی و از طریق مطبوعات و نشریه ها و مجلات صورت می پذیرد، مثلا اگر جوانی یا نوجوانی در عرصه علوم قرآنی اعم از حفظ، قرائت، تجوید، مفاهیم... به موفقیت و پیروزی دست پیدا کند یا جوانی یک عمل اخلاقی و دینی را انجام دهد هرگز تقدیری در خور و شایسته از او انجام نمی شود و اگر هم تشویقی صورت گیرد بسیار ابتدایی و ناچیز است بدون اینکه تبلیغی گسترده از آن صورت پذیرد که الگو و باعث ایجاد انگیزه در سایر همنوعان او داشته باشد و گرایش ایشان به این موفقیت ها و به این کمالات شود در حالی که اصل و حقیقت این امور است و در سایه این امور بایستی به دیگر مسائل نیز بها داده شود.
اما مشاهده می کنیم که مثلا تقدیری که از یک ورزشکار یا یک فوتبالیست یا یک خواننده یا یک هنرپیشه می شود تا اندازه ای است که از حد اعتدال هم تجاوز می کند و چه جوایز ارزشمند و گرانقدری که به این گونه افراد به خاطر موفقیت هایشان از سوی مقامات مختلف و شرکت های گوناگون تعلق می گیرد.
البته ما در اینجا در مقام بیان رد اینگونه اقدامات در این زمینه نیستیم بلکه درمقام این مسئله هستیم که خیلی از این اقدامات و صرف اینگونه هزینه ها و تبلیغات لازم نیست و حتی اینکه ارزش این موفقیت ها منوط به تعهد دینی و اخلاقی آنها است و چه بسا که یکی از راههای تبلیغ دینی و جهت دهی به گرایشات معنوی افراد جامعه همانگونه که قبلا بیان شد از طریق همین موفقیت ها باشد که در این بین روحانیون دینی مسئولیت سنگین تری را به عهده دارند، ما گاهی آنقدر غرق در مسائل حاشیه ای می شویم و به آنها می پردازند که دیگر از اصل باز می مانیم. ما حتی در عرصه های علمی نیز گرچه که ارزش آنها هم به تعهد است (تعهد و تخصص توأما) ـ قصور و کوتاهی نموده ایم و جوان امروز که همه همت و تلاشش در جهت رسیدن به شهرت و مقام و پول است مسلما وقتی در امور دینی و معنوی و علمی چنین هدف هایی را چنین آسان و آرزوهایی نبیند تمایل او به سوی این مسائل کم و چه بسا که روی گردان شود.
این پدیده واقعیتی است که بایستی با بصیرتی عمیق و چشم هایی تیزبین و دقیق نگر به آن توجه شود و این مسئولیتی است که بدوش همه ما از جمله مسئولیت ذیربط است و حتی این می تواند یکی از دسیسه های دشمن و تهاجم فرهنگی باشد در دور نمودن جوانان ما از دین و معنویت و مسائل روحانی و هر آنچه که باعث طیب خاطر و سعادت حقیقی او میشود و رها نمودن او در وادی که او را از تلاش در جهت حقیقی که اصلا برای آن خلق شده است باز دارد «و ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛ «من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!» (ذاریات/ 56) روی آوری انسان در هر مسئله ای و موفقیت او در هر عرصه ای تنها بایستی در سایه اصل (لیعبدون) یعنی بندگی او باشد و هر آنچه که بی رنگ این اصل باشد و از رسیدن به این هدف باز دارد فاقد ارزش است و انسان چنان به آن مشغول و سرگرم می شود که از حقیقت باز می ماند.
ب- تهاجم فرهنگی:
از دیگر عوامل دخیل در معنویت گریزی توطئه های دشمنان و کافران و منافقان ضد دین است که در قالب تهاجم فرهنگی شکل می گیرد. از آنجایی که بحث تهاجم فرهنگی خود بحق است جدا و مفصل و در اینجا مجالی برای پرداختن به آن نیست در نتیجه این مطلب را گذرا تنها طی چند حدیث بیان می کنیم.
امام صادق (ع) می فرمایند: «احذروا أهواءکم کما تحذرون أعدائکم،فلیس شیء أعدی للرجال من إتباع أهوائهم و حصائد ألسنتهم؛ همان گونه که از دشمنان خود حذر می کنید از هوس هایتان حذر کنید زیرا برای مردان دشمنی برتر از پیروی از هوس هایشان و درویده های زبان هایشان (سخنان بیهوده و یاوه) نیست.» مصداق این حدیث در تهاجم فرهنگی بیشتر می شود.
سخنان امام علی (ع) در این باره:
امام علی (ع) می فرماید:«و کم من عقل أسیر تحت هوی؛ بسا فردی که در پنجه هوسی فرمانروا، اسیر است.» و نیز «قرین الشهوة مریض النفس؛ شهوتران، جانش بیمار و خردش عیب ناک است» و «اول الشهوة طرب و آخرها عطب؛ آغاز شهوت، سرمستی است و فرجامش نابودی.» و «ایاکم و غلبة الشهوات علی قلوبکم فإن بدایتها ملکة و نهایتها هلکهة؛ زنهار! از چیره شدن شهوت ها بر دلهایتان زیرا که آغاز آنها بندگی است و انجامش نابودی.» و «إنما بدء وقوع الفتن أهواء تتبع و أحکام تبتدع؛ در حقیقت نقطه آغاز فتنه ها، پیروی از هوس ها و بدعت نهادن در احکام است.» و «کل من غری باللذات إلا کان بها هلاکه؛ کمتر پیش می آید که کسی حریص لذت ها شود و به واسطه آنها نابود نشود.»
ج- عدم اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر:
قرآن کریم می فرماید: «شما بهترین امت هستید به شرط آنکه نسبت به خوبی ها و بدی ها متعهد باشید، به خوبی ها سفارش کنید و از بدی ها جلوگیری کنید.» یکی دیگر از عوامل مؤثر در دوری جامعه از امور معنوی و دینی عدم توجه و احیای فریضه امر به معروف و نهی از منکر است. هر چقدر انسان ها نسبت به مسائل جامعه و فسادها و خیانت ها و رواج رفتارهای ناپسند در جامعه، بی توجه و بی تفاوت باشند به همان نسبت از طریق حقیقی و فرهنگ اصیل اسلامی و بهره جستن از دستاوردهای اسلامی و برخورداری از جامعه ای سالم در سایه دین سالم دور می مانند و بی دینی و رو آوری به فساد و خوار و ذلیل غرب شدن و تن دادن به هر ذلتی و مورد هجوم و لطمات جبران ناپذیر تهاجم فرهنگی قرار گرفتن، زیاد می شود و در این هنگام حل این بحران بسیار سخت می شود و مشکلات و گرفتاری ها و اختلالات روانی و ناهنجاری های اجتماعی و فردی بر جامعه مستولی می شود. در حدیث است: اگر مردم بی تفاوت شوند، افراد فاسد بر مردم حاکم می شوند و خداوند برکاتش را از مردم سلب می کند.
و نتیجه همچنان که قرآن کریم می فرماید این می شود که «ظهرالفساد فی البر و البحر بما کسبت أیدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون»؛ «به سبب آنچه دست های مردم فراهم آورده فساد در خشکی و دریا نمودار شد، تا (سزای) بعضی از آنچه را کرده اند بچشاند، باشد که بازگردند.» (روم/ 41) باز در روایت است که می فرماید مسلمانان همچون اعضای یک بدن هستند که هرگاه یکی به درد آید سایر اعضا نیز ناراحت می شوند. شعر معروف سعدی هم مضمون همین حدیث است.
بنی آدم اعضای یکدیگرند *** که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار *** دگر عضوها را نماند قرار
اگر انسانی را دیدیم که گناهی می کند به جای سرزنش یا غیبت و یا سکوت باید با زبان نرم و روی خوش جلو او را بگیریم. زیرا گناه یک انسان در همه انسان ها اثر می کند. همان گونه که سوراخ در یک گوشه کشتی سبب غرق شدن تمام مسافران می شود.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «إن المعصیة إذا أعمل بها العبد سرا لم تضر إلا عاملها و إذا اعمل بها علانیة و لم یغیر علیه إضرت بالعامة؛ گناه را هرگاه بنده پنهانی مرتکب شود به کسی جز صاحب آن زیانی نمی زند و هرگاه آشکارا انجامش دهد و مردم او را منع نکنند آنگاه گناه به عموم مردم آسیب خواهد رساند. افراد جامعه همه در برابر یکدیگر مسئول هستند، اگر جلوی فساد گرفته نشود طاغوت ها رشد می کنند و اگر از خوبی ها قدردانی نشود نیکوکاران دلسرد می شوند.»
اسلام حق انتقاد و فریاد به هر مسلمانی داده است. کودک یا نوجوان نیز می تواند بزرگترها را پند دهد و اگر پند دیگران را قبول نکنیم متکبریم. اگر هر یک از افراد جامعه مسلمین نسبت به یکدیگر آمر به خوبی ها و ناهی از منکرات باشند مسلما جلوی مفسده ها، بی دینی ها، خلاف ها و نافرمانی ها از دستورات الهی و بیراهه رفتن ها و... گرفته می شود و بدین وسیله گامی آسان اما اساسی در جهت گرایشات معنوی و افزونی آنها برداشته می شود.
د- نارسائی عوامل مؤثر در معنویت گرایی:
بدیهی است که هر کدام از عللی که در معنویت گرایی مؤثر بودند اگر در جهت صحیح و درست عمل نکنند قطعا عاملی می شوند در معنویت گریزی و نتیجه معکوس گرفتن از آنها. در این میان تهاجم فرهنگی نیز در گسترش معنویت گریزی و بی دینی یا بی توجهی نسبت به امور دین، بی نصیب نمی باشد که هدف عمده آنها رواج فساد بی قیدی و لا مذهبی در بین مردم خصوصا نسل جوان است. گاهی هم با نفوذ در دین و ایجاد شبهات و وارونه جلوه دادن مسائل دین و پنهان کردن حق و پوشاندن باطل در لباس حق صورت می پذیرد. قرآن کریم می فرماید: «ولا تلبسوا الحق بالباطل وتکتموا الحق و أنتم تعلمون»؛ «حق را به باطل می پوشانید تا حقیقت را پنهان سازید و حال آنکه به حقانیت آن واقف هستید.» (بقره/ 42) بنابراین باید توجه داشت که دشمن در پیشبرد اهداف شوم خویش همیشه در لباس باطل ظاهر نمی شود از آن بدتر زمانی است که با ایجاد باطل شبهه و لباس حق باطل را عرضه کند و این هوشیاری و ظرافت دقیق را می طلبد که جلوی پیشرفت اهداف دشمن گرفته شود و جامعه از پیشروی به سوی انحراف از حق و انحراف از دین مصون بماند.
نتیجه آنچه گفته شد این است که دین برنامه سعادت و رستگاری بشر است. دین مایه عزت و آزادگی است نه محدودیت و فرومایگی. دین کیمیای معنوی نوش دارویی است که سبب آرامش حقیقت انسان که همان جان ملکوتی اوست می شود. تربیت دینی افراد امری است که قبل از دوران جنینی صورت می گیرد و در هر مرحله روش خاص خود را می طلبد یعنی کم و کیف آموزش های دینی در مراحل مختلف زندگی فرد متفاوت است. تبیین صحیح از دین و دستورات حیات بخش آن برای جوانان باعث می شود که آنها به دین و مسائل معنوی متمایل شوند و دیگر اینکه اگر برخورد منطقی و عقلانی با مسائل آنان شود و آنها به دین و مسائل معنوی متمایل شوند و دیگر اینکه اگر برخورد منطقی و عقلانی با مسائل آنان شود و آنها را درک کنیم و به خواسته های آنها احترام گذاریم و برای آنچه که از آنها گرفته می شود جایگزین مناسب قرار داده شود، مطمئنا هرگز یا کمتر با دوری از گرایشات معنوی در افراد و جوانان جامعه مواجه می شویم. باید این را باور کنیم که جوان ما فطرتا دین گریز نیست و بالعکس خیلی هم متمایل است به دین و تشنه راه سعادت حقیقی و تشنه دریافت علوم دینی است. منتهی این وظیفه ای است بر همه مبلغان دینی که دین را در قالب های نو و جذاب بر جوانان عرضه نمایند که آنها را مشتاق به دین و معنویت گردانند و به این ترتیب نقشه های مخالفان دین و معنویت را خنثی نمایند. برای رسیدن به این مهم بایستی که فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه به نحو احسن اجرا شود و هریک از افراد جامعه خود را موظف به اجرای درست آن بر طبق موازین صحیح آن اجرا نمایند و مقابله با فساد و تبعیض و بی عدالتی ها در جامعه شود و قضاوت های نادرست صورت نگیرد و نقض و کمبودهای خودمانی را در عمل به حساب دین و دیانت نگذاریم و در تحقق اهداف این امر، بایستی که سرمایه گذاری ها و هزینه های لازم مورد توجه قرار گیرد.
منـابـع
سیدمحمد حسینی- منتخب میزان الحکمه، ترجمه حمید رضا شیخی، جلد دوم، صفحه 1045 و صفحه803
محسن قرائتی- آشنائی با مسائل دینی و اجتماعی- صفحه39 و 40 و 24
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها