میزان اعمال در روز قیامت از نظر احادیث
فارسی 5154 نمایش |خداوند در سوره اعراف آیات 8-9 در مورد میزان اعمال می فرماید: «و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه فأولئك هم المفلحون* و من خفت موازینه فأولئك الذین خسروا أنفسهم بما كانوا بآیاتنا یظلمون؛ میزان (سنجش اعمال) در آن روز حق است، آن روز است كه هر كس اعمال وزن شده اش سنگین باشد رستگار است* و كسانى كه اعمال وزن شده شان سبك باشد همان هایند كه با ظلم بر آیات ما بر خود زیان رسانیده اند». در مورد این آیه روایات گوناگونی از ائمه بیان شده از جمله: حاكم در روایتى صحیح از سلمان نقل كرده كه میزان آخرتى هم مانند میزان هاى دنیایى است، از روایات بسیار دیگرى نیز این معنا استفاده مى شود. در كتاب احتجاج در حدیث هشام بن حكم از امام صادق (ع) دارد كه زندیقى از آن جناب پرسید: آیا نه این است كه اعمال وزن مى شود؟ فرمود: نه، عمل جسم نیست تا قابل سنجش باشد، بلكه صفت كارى است كه عامل انجام مى دهد، و دیگر اینكه كسى محتاج به سنجیدن است كه عدد و سنگینى و سبكى چیزى را نداند و بخواهد با كشیدن یا شمردن آن علم به مقدار آن حاصل كند، و خداوند چیزى برایش مجهول نیست. پرسید پس معناى میزان چیست؟ فرمود: میزان به معناى عدل است. پرسید: معناى اینكه خداى تعالى مى فرماید: «فمن ثقلت موازینه؛ پس كسانى كه كفه ميزان (اعمال) آنان سنگين باشد» (مومنون/ 102) چیست؟ فرمود: معنایش رجحان عمل است.
نكته لطیفى كه در این روایت است و احتمال ما را تایید مى كند این است كه مى فرماید: عمل، صفت كارى است كه عامل انجام مى دهد، چون این جمله اشاره به این مى كند كه مراد از اعمال در این روایات حركات بدنى و طبیعى صادر از انسان نیست، زیرا این حركات همان طورى كه در اطاعت هست عینا در معصیت هم هست، بلكه مراد از آن، صفات عارض بر اعمال است كه سنن و قوانین اجتماعى و یا دینى آن را براى اعمال معتبر مى داند، مثلا در حال جماع حركاتى از انسان سر مى زند كه اگر مطابق با سنت اجتماعى و یا اذن شرعى باشد نكاح و اگر نباشد زنا نامیده مى شود، و حال آنكه طبیعت حركت در هر دو یكى است، و امام صادق (ع) از دو راه استدلال فرموده است: اول اینكه اعمال از صفاتند و صفات وزن ندارند، دوم اینكه خداوند تعالى احتیاج به توزین اشیا ندارد زیرا عالم است و متصف به جهل نیست. بعضى از علما در این روایت اشكال كرده و گفته اند: بنا بر مذهب حق كه اعمال در قیامت مجسم مى شود و حسن عمل در ثقل میزان صاحبش تاثیر مى كند، و حكمت و غرض از سنجیدن اعمال ترساندن و رسوا كردن گناهكار و بشارت و مزید سرور شخص مطیع است، این روایت از جهات متعددى اشكال دارد، و بنابر این مذهب، ناگزیر باید روایت را در صورتى كه ممكن باشد تأویل و توجیه نمود و در صورت عدم امكان، طرح و یا حمل بر تقیه كرد. روایت منافات با تجسم اعمال ندارد، زیرا ممكن است اعمال در موقع حساب مجسم شده، و خداى تعالى با میزان مخصوصى كه مناسب با اعمال است آن را سنجیده و در عین حال اعمال هم مانند متاع هاى مادى محكوم به جاذبه زمین نباشند كه هر قدر جاذبه زمین نسبت به آن بیشتر باشد وزن آن متاع بیشتر شود. علاوه بر اینكه اشكال مزبور مبنى بر این است كه از آیه مورد بحث و سایر آیات چنین برمى آید كه كیفیت وزن به این است كه حسنات را در كفه اى و سیئات را در كفه دیگرى مى گذارند، و آن وقت بین آن دو مقایسه و توزین به عمل مى آورند، و حال آنكه آیه مورد بحث و همچنین سایر آیات از این معنا ساكتند، و دلالتى بر آن ندارند.
در كتاب توحید به سند خود از ابى معمر سعدانى از امیرالمؤمنین (ع) حدیثى روایت مى كند كه در آن حدیث امام (ع) فرموده: «فمن ثقلت موازینه» و «و من خفت موازینه» معنایش این است كه حسنات و سیئات را با حسنات وزن مى كنند، پس حسنات باعث ثقل میزان و سیئات سبب خفت آن است. این روایت مقیاس را حسنه گرفته كه عبارت است از امر واحدى كه ممكن باشد با آن، غیر آن را سنجید، و معلوم است كه چنین امرى عملى است كه به باطل و معصیت مشتمل نباشد.
در كتاب معانى الاخبار به سند خود از منقرى از هشام بن سالم نقل كرده كه گفت: از امام صادق (ع) از معناى آیه 47 سوره انبیا: «و نضع الموازین القسط لیوم القیمه فلا تظلم نفس شیئا؛ و ترازوهای عدل را در روز رستاخیز می نهیم، پس هیچ کس اندک ستمی نمی بیند.» پرسیدم فرمود: منظور از موازین، انبیا و اوصیاى انبیا است. این روایت را كافى نیز از احمدبن محمد از ابراهیم همدانى بطور رفع از امام صادق (ع) نقل كرده و معناى آن روشن است، زیرا مقیاس را همان اعتقاد به حق و عمل حق و حق اعتقاد و عمل گرفته، و معلوم است كه چنین اعتقاد و عملى همان اعتقاد و عمل انبیا و اوصیاى آنان است.
در كافى به سند خود از سعیدبن مسیب از على بن الحسین (ع) نقل كرده كه در ضمن مواعظش فرمود: خداى تعالى روى سخن را به اهل معصیت كرد و فرمود: «و لئن مستهم نفحه من عذاب ربك لیقولن یا ویلنا انا كنا ظالمین؛ و اگر پر عذاب پروردگارت آنان را بگیرد قطعا اعتراف به جرم خود نموده و خواهند گفت واى بر ما كه ما در دنیا ستمكار بودیم» (انبیا/ 46) و شما اى مردم نمى توانید بگویید مقصود از این آیه مشركین هستند، زیرا این آیه شامل همه ستمكاران -كه از آن جمله اهل معصیتند- مى شود، و آیه 47 انبیا: «و نضع الموازین القسط لیوم القیمه فلا تظلم نفس شیئا و ان كان مثقال حبة من خردل اتینا بها و كفى بنا حاسبین؛ و ترازوهای عدل را در روز رستاخیز می نهیم، پس هیچ کس اندک ستمی نمی بیند، و اگر (عملی) هموزن دانه خردلی هم باشد آن را می آوریم، و کافی است که ما حسابرس باشیم.» مخصوص اهل گناه است، چون اهل شرك در آن روز بدون اینكه میزانى برایشان نصب شود و یا دیوانى از اعمالشان باز شود، بدون حساب به سوى جهنم محشور مى شوند، تنها اهل اسلامند كه موازین برایشان نصب شده و بر طبق نامه اعمالشان جزا مى بینند.
امام سجاد (ع) در این روایت اشاره فرموده است به آیه 105 سوره کهف «فلا نقیم لهم یوم القیمه وزنا؛ و روز قیامت برای آنها میزانی برپا نمی کنیم». و در تفسیر قمى در ذیل جمله «و الوزن یومئذ الحق ...» از امام (ع) روایت شده كه فرمود: مقصود از وزن حق مجازات اعمال است، اگر خیر است خیر و اگر شر است شر و نیز در همان تفسیر در ذیل جمله «بماكانوا بایاتنا یظلمون» روایت كرده كه امام (ع) فرمود: مراد از ظلم به آیات، انكار امامت ائمه دین است.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه تفسير الميزان- ج 8 صفحه 19-18
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها