مفهوم کلمه امام در قرآن

فارسی 4199 نمایش |

کلمه " امام" یعنی پیشوا. کلمه "پیشوا" در فارسی ، درست ترجمه‏ تحت اللفظی کلمه "امام" است و در عربی. خود کلمه امام یا پیشوا مفهوم مقدسی ندارد. پیشوا یعنی کسی که پیشرو است عده ‏ای تابع و پیرو او هستند اعم از آنکه آن پیشوا عادل و راه یافته و درست رو باشد یا باطل و گمراه باشد. قرآن کریم هم کلمه امام را در هر دو مورد اطلاق کرده است. در یک جا می‏ فرماید: «و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا؛ ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قرار دادیم.» (انبیاء/ 73)
در جای دیگر می ‏گوید: «ائمة یدعون الی النار؛ پیشوایانی که مردم را به سوی آتش می‏ خوانند.» (قصص/ 41) یا مثلا درباره فرعون کلمه‏ ای نظیر کلمه امام را اطلاق کرده است: «یقدم قومه‏ یوم القیامة؛ که روز قیامت هم پیشاپیش قومش حرکت می ‏کند.» (هود/ 98) پس‏ کلمه امام یعنی پیشوا. پیشوایی در چند مورد است که در بعضی از موارد اهل تسنن هم قائل به‏ پیشوایی و امامت هستند ولی در کیفیت و شخصش با ما اختلاف دارند. اما در بعضی از مفاهیم امامت اصلا آنها منکر چنین امامتی هستند نه اینکه قائل‏ به آن هستند و در فردش با ما اختلاف دارند. امامتی که در مورد قبول آنها هم هست ولی در کیفیت و شکل و فردش با ما اختلاف دارند، امامت به معنی زعامت اجتماع است که به‏ همین تعبیر و نظیر همین تعبیر از قدیم در کتب متکلمین آمده است. خواجه‏ نصیرالدین طوسی در "تجرید" امامت را این طور تعریف می‏ کند: ریاسة عامة یعنی ریاست عمومی.
خداوند در سوره بقره آیه 124 می فرماید: «و إذ ابتلى‏ إبراهیم ربه بکلمات فأتمهن قال إنی جاعلک للناس إماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین؛ (به خاطر بیاورید) هنگامى که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او به خوبى از عهده آزمایش بر آمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانى قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی ‏رسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند.» این آیه از مهمترین فرازهاى زندگى ابراهیم (ع) یعنى آزمایشهاى بزرگ او و پیروزیش در صحنه آزمایشها سخن می ‏گوید، آزمایشهایى که عظمت مقام و شخصیت ابراهیم را کاملا مشخص ساخت، و ارزش وجود او را آشکار کرد.هنگامى که از عهده این آزمایشها بر آمد، خداوند مى ‏باید جایزه ‏اى به او بدهد فرمود: من تو را امام و رهبر و پیشواى مردم قرار دادم. (قال إنی جاعلک للناس إماما) ابراهیم تقاضا کرد که از دودمان من نیز امامانى قرار ده تا این رشته نبوت و امامت قطع نشود و قائم به شخص من نباشد (قال و من ذریتی) اما خداوند در پاسخ او فرمود: پیمان من، یعنى مقام امامت، به ظالمان هرگز نخواهد رسید. (قال لا ینال عهدی الظالمین) تقاضاى تو را پذیرفتم، ولى تنها آن دسته از ذریه تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند!
از این آیه اجمالا چنین استفاده مى‏ شود: مقام امامتى که به ابراهیم بعد از پیروزى در همه این آزمونها بخشیده شد. فوق مقام نبوت و رسالت بود. توضیح اینکه: امامت معانى مختلفى دارد:
1- امامت به معنى ریاست و زعامت در امور دنیاى مردم (آن چنان که اهل‏ تسنن مى‏ گویند.)
2- امامت به معنى ریاست در امور دین و دنیا (آن چنان که بعضى دیگر از آنها تفسیر کرده‏ اند.)
3- امامت عبارت است از تحقق بخشیدن برنامه‏ هاى دینى اعم از حکومت به معنى وسیع کلمه، و اجراى حدود و احکام خدا و اجراى عدالت اجتماعى و همچنین تربیت و پرورش نفوس در "ظاهر" و "باطن" و این مقام از مقام رسالت و نبوت بالاتر است، زیرا "نبوت" و "رسالت" تنها اخبار از سوى خدا و ابلاغ فرمان او و بشارت و انذار است اما در مورد "امامت" همه اینها وجود دارد به اضافه "اجراى احکام" و "تربیت نفوس از نظر ظاهر و باطن" البته روشن است که بسیارى از پیامبران داراى مقام امامت نیز بوده ‏اند. در حقیقت مقام امامت، مقام تحقق بخشیدن به اهداف مذهب و هدایت به معنى "ایصال به مطلوب" است، نه فقط "ارائه طریق". علاوه بر این "هدایت تکوینى" را نیز شامل مى ‏شود یعنى تاثیر باطنى و نفوذ روحانى امام و تابش شعاع وجودش در قلب انسانهاى آماده و هدایت معنوى آنها.
امام از این نظر درست به خورشید مى ‏ماند که با اشعه زندگى بخش خود گیاهان را پرورش مى ‏دهد، و به موجودات زنده جان و حیات مى ‏بخشد نقش امام در حیات معنوى نیز همین نقش است. در قرآن مجید مى ‏خوانیم «هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات إلى النور و کان بالمؤمنین رحیما؛ خدا و فرشتگان او بر شما رحمت و درود مى‏ فرستند تا شما را از تاریکیها به نور رهنمون گردند و او نسبت به مؤمنان مهربان است.» (احزاب/ 43) از این آیه به خوبى استفاده مى ‏شود که رحمتهاى خاص خداوند و امدادهاى ‏غیبى فرشتگان مى ‏تواند مؤمنان را از ظلمتها به نور رهبرى کند. این موضوع درباره امام نیز صادق است، و نیروى باطنى امام و پیامبران بزرگ که مقام امامت را نیز داشته‏ اند و جانشینان آنها براى تربیت افراد مستعد و آماده و خارج ساختن آنان از ظلمت جهل و گمراهى به سوى نور هدایت تاثیر عمیق داشته است.
شک نیست که مراد از امامت در آیه مورد بحث معنى سوم است، زیرا از آیات متعدد قرآن استفاده مى ‏شود که در مفهوم امامت مفهوم "هدایت" افتاده، چنان که در آیه 24 سوره سجده مى‏ خوانیم: «و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون؛ و از آنها امامانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت کنند، چون استقامت به خرج دادند و به آیات ما ایمان داشتند.» این هدایت به معنى ارائه طریق نیست، زیرا ابراهیم پیش از این، مقام نبوت و رسالت و هدایت به معنى ارائه طریق را داشته است. حاصل اینکه قرائن روشن گواهى مى‏ دهد که مقام امامت که پس از امتحانات مشکل و پیمودن مراحل یقین و شجاعت و استقامت به ابراهیم بخشیده شد غیر از مقام هدایت به معنى بشارت و ابلاغ و انذار بوده است. پس هدایتى که در مفهوم امامت افتاده چیزى جز "ایصال به مطلوب" و "تحقق بخشیدن روح مذهب" و پیاده کردن برنامه ‏هاى تربیتى در نفوس آماده نیست.
این حقیقت اجمالا در حدیث پر معنى و جالبى از امام صادق (ع) نقل شده: «ان الله تبارک و تعالى اتخذ ابراهیم عبدا قبل ان یتخذه نبیا، و ان الله اتخذه نبیا قبل ان یتخذه رسولا، و ان الله اتخذه رسولا قبل ان یتخذه خلیلا، و ان الله اتخذه خلیلا قبل ان یجعله اماما، فلما جمع له الاشیاء قال: إنی جاعلک للناس إماما قال: فمن عظمها فى عین ابراهیم قال: و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین قال: لا یکون السفیه امام التقى؛ خداوند ابراهیم را بنده خاص خود قرار داد پیش از آنکه پیامبرش قرار دهد، و خداوند او را به عنوان نبى انتخاب کرد پیش از آنکه او را رسول خود سازد، و او را رسول خود انتخاب کرد پیش از آنکه او را به عنوان خلیل خود برگزیند، و او را خلیل خود قرار داد پیش از آنکه او را امام قرار دهد، هنگامى که همه این مقامات را جمع کرد فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم، این مقام به قدرى در نظر ابراهیم بزرگ جلوه کرد که عرض نمود: خداوندا از دودمان من نیز امامانى انتخاب کن، فرمود: پیمان من به ستمکاران آنها نمى ‏رسد یعنى شخص سفیه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد شد.» (اصول کافى جلد اول باب طبقات الانبیاء و الرسل و الأئمه صفحه 133)
از آنچه در بیان حقیقت امامت گفتیم به خوبى استفاده مى ‏شود که ممکن است کسى مقام پیامبرى و تبلیغ و رسالت را داشته باشد و اما مقام امامت در او نباشد، این‏ مقام، نیازمند به شایستگى فراوان در جمیع جهات است و همان مقامى است که ابراهیم پس از آن همه امتحانات و شایستگى‏ ها پیدا کرد، و این آخرین حلقه سیر تکاملى ابراهیم بود. آنها که گمان مى ‏کنند منظور از امامت تنها "فرد شایسته و نمونه بودن" است گویا به این حقیقت توجه ندارند که چنین مطلبى از آغاز نبوت در ابراهیم بوده. و آنها که گمان مى ‏کنند منظور از امامت "سرمشق و الگو بودن" براى مردم بوده باید به آنها گفت این صفت براى ابراهیم و تمامى انبیاء و رسل از آغاز دعوت نبوت وجود دارد و به همین دلیل پیامبر باید معصوم باشد چرا که اعمالش الگو است. بنابراین مقام امامت، مقامى است بالاتر از اینها و حتى برتر از نبوت و رسالت و این همان مقامى است که ابراهیم پس از امتحان شایستگى از طرف خداوند دریافت داشت.

منـابـع

مرتضی مطهری- امامت و رهبری- صفحه 47-46

ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد ‏1 صفحه 442-438

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد