راههای مقابله با تهاجم فرهنگى

فارسی 2802 نمایش |

مجموعه دستاوردهاى مادى و معنوى بشر در طول تاریخ را فرهنگ می نامند. تبادل فرهنگى ملت‏ ها نیز که در طول تاریخ در بسترى طبیعى ادامه داشته براى تازه‏ ماندن معارف و حیات فرهنگى بشر امرى ضرورى است و جامعه انسانى را در مسیر سعادت واقعى به پیش می برد. اما آنچه امروزه مشکل ‏ساز شده «تهاجم فرهنگى» یا غلبه ‏ى یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‏ هاست که نمونه بارز آن روند روبه گسترش تسلط فرهنگ غرب بر سایر فرهنگ‏ها به ویژه فرهنگ اسلامى در یکصد سال اخیر است.
تفاوت عمده‏ تهاجم فرهنگى با تبادل فرهنگى در این است که در تهاجم براى فرهنگ مورد هجوم امکان انتخاب وجود ندارد. جلوه ‏هاى تهاجم فرهنگى را می توان به دو دسته‏ بیرونى، همچون: تلاش براى دین ‏زدایى، ایجاد روحیه خودباختگى فرهنگى، ترویج افکار و اندیشه‏ هاى غربى و درونى، همچون: عقب‏ ماندگى علمى و صنعتى، فقر اقتصادى، غفلت کارگزاران فرهنگى و... تقسیم کرد.
امروزه با توجه به رشد فکرى و آگاهى عمومى ملت‏ هاى جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشگرکشی هاى نظامى، به آسانى امکان‏ پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه‏ هاى زیادى را بر مهاجمان تحمیل می کند؛ به همین سبب، بیش از یک قرن است که استعمارگران روش نفوذ در کشورها را تغییر داده ‏اند. این کشورها معمولا اجراى مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبى، رواج تکنولوژى، ترویج زبان، انجمن‏ هاى خیریه، ترویج بهداشت، سواد آموزى و...، به عبارت دیگر، به نام سیاست‏ هاى فرهنگى و فرهنگ‏ پذیرى انجام می دهند.
هرچند نمی توان این عناوین را از نظر نوع ‏دوستى و انسانیت مورد تردید قرار داد، ولى تاریخچه این روابط و خدمات نشان داده است که این برنامه ‏ریزی هاى دقیق، در جهت رشد و بالندگى فرهنگ این کشورها نبوده بلکه زمینه اسارت کامل فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و سیاسى آنان را فراهم ساخته است. (روح ‏الامینى/ 1372، ص 101)
بدین ترتیب، استعمارگران، اکنون به این نتیجه رسیده ‏اند که بهترین راه نفوذ در سایر کشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحاله‏ درونى آن است. آنان می خواهند ارزش‏هاى مورد پسند خود را ارزش‏ هاى مترقى جلوه دهند و جایگزین معیارهاى بومى و فطرى ملت‏ ها سازند و از این طریق، بدون هیچ دغدغه ‏اى به آینده‏ منافع خود در این کشورها مطمئن باشند.
این جمع ‏بندى، به ویژه در دهه‏ هاى اخیر، مبناى فعالیت‏ هاى سازمان‏ یافته گسترده ‏اى قرار گرفته که غرب آنها را ترویج معیارهاى تمدن، رشد و توسعه معرفى می کند؛ اما در فرهنگ ملت‏ها، از این اقدامات با تعابیر مختلفى یاد می شود که مفهوم مشترک آنها در تعبیر هجوم فرهنگى نهفته است. (خرم/ 1378، ص15)
این عمل (جایگزینى فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودى) به شکلى هوشیارانه که بتواند یک ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه، و مطیع غرایز بیگانگان کند، عمدتا «تهاجم فرهنگى» محسوب می شود. دانشمندان غربى نیز به این واقعیت اذعان دارند.
اتوکلاین برگ، یکى از روان‏شناسان اجتماعى غربى، در این زمینه می نویسد: "حتى در جریان پیاده کردن برنامه‏ هاى بلندنظرانه و آزادمنشانه، چون کمک به همکارى فنى نیز نگرش استعمارى و سایر اشکال استثمار متجلى است؛ مثلا کشورى که کمک‏ هاى فنى به دیگرى ارائه می دهد این انتظار را دارد که کشور دریافت دارنده‏ کمک، معیارها و الگوهاى وى را برگزیند."

مقابله با تهاجم فرهنگى
بی تردید امروزه اکثر کشورها در پى آن هستند که راهکارهایى بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانه ‏هاى همگانى هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسى منکر این واقعیت نمی تواند باشد که در دنیاى امروز، کشورها نمی توانند دیوارى به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه‏ خود با فرهنگ ‏هاى بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانه‏ هاى همگانى جهان هم‏چون ماهواره ‏ها و تکنولوژى اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفت ‏ها، مدها، ساخته ‏ها، هنرها و غیره قرار می دهند.
اگر فرهنگ جامعه‏ اى توان خود را از دست بدهد و اگر مردمى از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می گردد و در این دریاى ارتباطات غرق می شوند. اگر ظرف مدت دو سال، جامعه‏ شوروى سابق به کلى دگرگون می شود و رسانه ‏ها و کانال‏ هاى تلویزیونى امریکایى و اروپایى چنان فرهنگ آن را در هم می کوبند که آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به کلى فراموش می شود و الگوهاى غرب مقبولیت می یابند، بیش‏تر به این دلیل است که پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگى خود را از دست داده بود.
ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامى و تعصب مذهبى، هم‏چون درخت تنومندى در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان «تهاجم فرهنگى» به راحتى نمی تواند این درخت را از جاى برکند، اما نباید از تکان ‏هاى گاه و بیگاه آن که میوه ‏هاى نارسیده را سرنگون می سازد غافل بود؛ به همین جهت شناخت راه ‏هاى مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است.
ملت‏ هایى که علاقه‏ مند به حفظ و پاسدارى از «هویت فرهنگى» خود هستند، سعى می کنند فرهنگ غیر مادى جامعه‏ خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست که می توان (یا باید) فرهنگ‏ غیر مادى را کاملا دست ‏نخورده و ثابت و «اصیل» نگه داشت؛ زیرا، همان‏طور که در ویژگی هاى فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولى این تغییر، در صورتى به هویت فرهنگى آسیب نمی رساند و باعث از هم ‏گسیختگى آن نمی شود که جریان کند، بطئى، عادى و خود به ‏خودى را بپیماید. براى مقابله و مبارزه با «تهاجم فرهنگى» راه ‏هاى بسیار زیادى در زمینه ‏هاى اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و سیاسى ذکر شده که هر کدام داراى اهمیت خاص خود است. از جمله:

الف) شناخت دقیق و همه جانبه‏ تهاجم فرهنگى
یکى از موارد مهم و اساسى در مبارزه با تهاجم فرهنگى، شناخت ابعاد و ریشه‏ هاى آن است؛ زیرا زمانى می توانیم در برابر این پدیده برنامه‏ ریزى کنیم که از دشمن مهاجم و برنامه ‏هاى او اطلاع کافى داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعى خود را به‏ کار گیریم. بدون این‏که ما در برابر تهاجم فرهنگى غرب تسلیم شویم، تا ندانیم که تهاجم از کجا آغاز شده و چه هدفى دارد و سلاحش چیست، چگونه می توانیم در برابر آن بایستیم؟ نه اینکه تهاجم فرهنگى مهم نیست؛ بلکه سخن این بود که چون این تهاجم جز در موارد خاص دانسته نیست، نسخه‏ علاج قطعى براى آن نمی توان نوشت.

ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامى و ملى
گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگى شناخت فرهنگ غنى اسلامى و عناصر فرهنگى آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملى و آداب و رسوم اجتماعى، ذخایر فرهنگى با ارزش تلقى شده و زنده نگه داشته شوند. در این خصوص آگاهى بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگى از اهمیت خاصى دارد. اعتلاى فرهنگ ایرانى ـ اسلامى و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعى ارزش‏ هاى گران ‏بهاى فرهنگ خودى، گامى اساسى است که باید براى مبارزه‏ بی امان با تهاجم فرهنگى غرب برداشته شود.
یک جوان مسلمان ایرانى باید بداند که وارث چه نوع فرهنگى است. می توان با تقویت نیروى ایمان و با تأکید بر فرهنگ و سنت ‏هاى خودى و بزرگ جلوه ‏دادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان کشور را در برابر چنین تهاجمى مقاوم کرد؛ هم‏چنین از این طریق می توان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیه سازندگى و امید را در آنان تقویت کرد.

ج) اصلاحات علمى و اقتصادى
برنامه ‏ریزى در جهت پیشرفت همه‏ جانبه‏ کشور و تبدیل آن به یکى از کشورهاى بزرگ علمى و صنعتى و مستقل از جهت تأمین کالاهاى اساسى مورد نیاز و فراهم آوردن زمینه‏ هاى رفع نیازهاى اقتصادى جامعه، به ویژه نیازهاى جسمى و روحى نسل جوان از قبیل تحصیلات کافى، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشى و... بیش‏ترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملى و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.

د) تدوین سیاست فرهنگى و تربیتى جامع
1. تقویت کمى و کیفى تولیدات فرهنگى توسط رسانه ‏هاى جمعى داخلى؛ تأثیر رسانه ه‏اى خودى در مبارزه با تهاجم فرهنگى امرى قطعى و انکارناپذیر است. آشنایى با پیشرفته ‏ترین روش‏هاى تبلیغ از قبیل روان‏شناسى تبلیغ و شناسایى افکار عمومى در مباحث روان‏شناسى اجتماعى و آخرین مباحث طرح شده در جامعه ‏شناسى ارتباطات باید مدنظر قرار گیرد.
2. استحکام مبانى تعلیم و تربیت اسلامى نوجوانان و جوانان
3. تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمى و فکرى مردم نسبت به مسائل اعتقادى، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلى که در تشدید عواطف و احساسات دینى مردم تأثیر زیادى دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قرآن، هیأت‏ هاى مذهبى، عضویت در مراکز خیریه و عام ‏المنفعه، دور نگه‏داشتن مردم از ارزش ‏هاى ضد اسلامى و غیر خدایى با ترویج ارزش‏ هاى دینى در یک سطح گسترده و فراگیر و....
4. ارتقاى کیفى فعالیت ‏هاى هنرى و ایجاد مراکز هدایت ‏کننده ابزارهاى صوتى و تصویرى.
5. گسترش فعالیت‏ هاى برون‏ مرزى نهادهاى فرهنگى.
6. ایجاد هماهنگى بین دستگاه‏ هاى اجرایى فرهنگى و عدم دخالت افراد غیر متخصص و غیر مسؤول در امور فرهنگى و هنرى.
7. گسترش ارتباطات فرهنگى با کشورهاى داراى منافع مشترک.
8. حفظ جریان‏ هاى فرهنگى اصیل و حمایت از مدافعان واقعى نظام.
9. مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‏ هاى فرهنگى از قبیل: تشکیل سمینارهاى مسائل فرهنگى و مسابقات علمى و فرهنگى با حضور و مشارکت آنان، تقویت روحیه‏ کتاب‏خوانى و انتشار بیش‏تر کتاب‏ هاى مذهبى جذاب.
10. تقویت پایه ‏هاى تربیتى و اخلاقى افراد در خانواده و مدرسه و ایجاد ارتباط عاطفى بین والدین و کودکان.
11. بازنگرى در منابع درسى دانشگاهى به ویژه کتاب‏هایى که به ناچار از زبان‏هاى بیگانه ترجمه می شوند.
12. از بین بردن روحیه‏ مصرف‏ گرایى به ویژه در مواردى که سبب وابستگى کشور می شود.
13. ایجاد محیط گرم خانوادگى و برخورد دوستانه با جوانان.
14. آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگ‏سازان غربى

منـابـع

حمید جاودانی شاهدین- مقاله درآمدى بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگى و نحوه‏ى مقابله با آن- مجله حوزه و دانشگاه- شماره 35

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد