واقعه شهادت امام علی علیه السلام
فارسی 5839 نمایش |یک حادثه ای مربوط به امیرالمؤمنین علی (ع) است که نقل کرده اند؛ در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان رخ داده است و آن این است که در روز سیزدهم ماه رمضان - و ظاهرا آن روز، روز جمعه بوده است - ایشان موعظه میکردند و خطبه میخواندند، برای مردم صحبت میکردند و مردم در مسجد نشسته بودند و از جمله کسانی که در مسجد نشسته بودند، دو فرزند بزرگوارشان امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند. یک مرتبه وسط صحبت خطاب میکنند به امام حسن، میفرمایند فرزندم حسن! چند روز از این ماه گذشته است؟ عرض میکند پدرجان! سیزده روز (معلوم است که مطلبی را میخواهد بگوید، خودش بهتر از دیگران میداند چند روز گذشته است). باز به امام حسین میفرماید: فرزندم! چند روز از این ماه مانده است؟ پدر جان! هفده روز. آنگاه دستی به محاسن مبارکش می برد و میفرماید چیزی نمانده است که این محاسن به خون این سر خضاب بشود. امیرالمؤمنین علی (ع) در این ماه مبارک رمضان به طور اشاره و کنایه و گاهی صریح ولی بدون اینکه جزئیات و خصوصیات و وقت (حادثه شهات خود) را دقیقا تعیین بفرماید یک حالتی را نشان میداد که نگرانی کلی برای همه و در درجه اول برای خاندان ایشان به وجود آورده بود.
زمانى که امام آماده میشد تا به سوى صفین حرکت کرده و جنگ جدیدى را با معاویه آغاز کند، صبحگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 هجرى توسط شقیترین انسانها، عبدالرحمان بن ملجم مرادى مجروح شده و سه روز بعد در 21 رمضان به شهادت رسید. بنا به نقل ابن سعد، سه نفر از خوارج با نامهاى عبدالرحمان بن ملجم، برک بن عبدالله تمیمى و عمرو بن بکیر تمیمى، در مکه با یکدیگر قرار گذاشتند تا امام على (ع) ، معاویه و عمرو بن عاص را بکشند. عبدالرحمان به کوفه آمده و با دوستان خارجى خود دید و بازدید میکرد. یک بار به دیدار گروهى از طایفه «تیم الرباب» رفت. در آنجا زنى را با نام «قطام بنت شجنة بن عدی» دید که پدر و برادرش در نهروان کشته شده بود. ابن ملجم او را خواستگارى کرد. زن مهر خویش را سه هزار (دینار!) و قتل امام على (ع) قرار داد. ابن ملجم گفت که از قضا براى همین به کوفه آمده است. (طبقات الکبرى، ج 3، صص 38- 35) او چندى شمشیر خویش را به زهر آلوده کرده و با همان، ضربتى بر سر امام زد که به دلیل عمیق بودن زخم و سمى بودن شمشیر، امام را به شهادت رساند. گفته شده که ابن ملجم آن شب را در خانه اشعث بن قیس بوده است. (مقتل الامام امیرالمؤمنین، ص 36، ش 13)
روایات متعددى حکایت از آن دارد که امام در مدخل ورودى مسجد (در درون مسجد) مورد حمله ابن ملجم واقع شده است. (همان، ص 29، ش 4، ص 35، ش 12) در نقلهاى دیگرى آمده است که امام در حال بیدار کردن مردم براى نماز بود که مورد حمله قرار گرفت. (همان، ص 28، 33، ش 11)
منابع موجود تاریخى بیشتر اشاره به نقل نخست کرده اند. در برابر روایات دیگرى وجود دارد که زمان حمله ابن ملجم را وقتى میداند که امام مشغول نماز بوده است. در نقلى از میثم تمار آمده است که امام نماز صبح را آغاز کرده و در حالى که یازده آیه از سوره انبیاء خوانده بود، ابن ملجم با شمشیر ضربتى بر سر امام زد. (همان، ص 30، ش 5) در نقل دیگرى از یکى از نوادگان جعدة بن هبیره- که این جعده فرزند ام هانى بوده و گاهى بجاى آن حضرت نماز میخوانده و در برخى نقلها آمده که پس از ضربت خوردن امام، او جلو آمده و نماز را ادامه داد- گفته شده است که وقتى ابن ملجم ضربه را زد که امام در نماز بود. (همان، ص 30، ش 6) شیخ طوسى نیز روایتى نقل کرده است که همین مطلب را تایید میکند. (الامالى، الجزء الثالث، ش 18) متقى هندى نیز روایت نقل کرده که ضمن آن آمده است که ابن ملجم زمانى ضربت خود را فرود آورد که امام سرش را از سجده برداشت. نقل دیگرى از ابن حنبل که همان را ابن عساکر (کنز العمال، ج 15، ص 170، (طبع دوم)، الامالى فى آثار الصحابه، صص 104- 103) نیز روایت کرده از همین مطلب را تأیید میکند. ابن عبدالبر میگوید: در این که آیا ابن ملجم در نماز ضربت را زده یا قبل از آن و نیز این که امام در آن هنگام کسى را جانشین خود کرده یا خود تمام کرده، اختلاف است. بیشتر بر آنند که آن حضرت جعدة بن هبیره را بجاى خود گذاشت تا نماز را تمام کند. (الفضائل، ص 38، ش 63 (طبع قم))
روایات فراوانى از طریق اهل بیت و اهل سنت نقل شده که نشان از وضعیت خاص روحى امام در شبى است که صبحگاه آن شب امام ضربت خورد؛ از جمله روایتى از امام باقر (ع) که ابن ابى الدنیا نقل کرده آشکارا آگاهى امام را از شهادت خویش خبر میدهد. زمانى که امام ضربت خورد فریاد زد: «فزت و رب الکعبه؛ به خداى کعبه رستگار شدم». ابن ابى الدنیا وصیت امام را از طرق مختلف نقل کرده است. قسمتهایى از آن در زمینه مسائل مالى و بخشى از آن، وصایاى دینى امام است. در این وصیت امام، توصیه به مسائل چندى کردند از جمله: صله رحم، ایتام، همسایگان، عمل به قرآن، اقامه نماز به عنوان عمود دین، حج، روزه، جهاد، زکات، اهل بیت رسول خدا (ص)، بندگان، امر به معروف و نهى از منکر. در این نقل آمده است که امام در حالى که مشغول گفتن «لا اله الا الله» بودند، در آغاز شب بیست و یکم رمضان، در حالى که آیه «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره؛ پس هر كه هموزن ذره اى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد، و هر كه هموزن ذره اى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.» (زلزله/ 7-8) را میخواند به دیدار معبود شتافت. بنا به نقلى دیگر، پس از شهادت امام، حسنین، محمد بن حنفیه، عبدالله بن جعفر و تنى چند نفر از اهل بیت، آن حضرت را شبانه به خارج کوفه (جایى که بعدها نجف نامیده شد) بردند و پنهانى دفن کردند. این کار براى آن بود که خوارج یا دیگران (بنى امیه) قبر امام را نبش نکنند.
در اخبار شهادت امام آمده است که گروهى از غلات در مدائن با شنیدن خبر شهادت امام، از پذیرفتن خبر شهادت آن حضرت خوددارى کردند. این گروه منشأ تفکرات غلو آمیز در میان شیعه هستند که در قسمتهاى بعدى، اشاراتى به آنها خواهیم داشت. چند نقلى که ابن ابى الدنیا در این زمینه آورده است، نشان از حضور فردى با نام ابن السوداء از قبیله همدان که او را عبدالله بن سبا می نامیده اند، دارد. در نقلى دیگر از عبدالله بن وهب السبائى یاد شده که این ادعا را در مدائن کرده است. این دو نقل نشان میدهد که حتى نام این شخص مشخص نبوده است.
منـابـع
رسول جعفریان- تاریخ خلفاء- صفحه 333
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 6- صفحه 147-146
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها